آغاز!
همه داستان فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» از ۳۰ خرداد ۶۰ آغاز میشود؛ خیابان هایی که در آن همه گروه ها بساط کتاب دارند، همه در حال شعاردادن و اعلام مواضع هستند اما کسی با کسی کاری ندارد. به ناگهان زنی بر روی اتوموبیلی میایستد و اطلاعیه سیاسی ـ نظامی سازمان مجاهدین خلق ایران را قرائت میکند که در آن گفته میشود از این پس از نیروهای سازمان مجاهدین به خصوص مرکزیت آن در برابر حمله چماقداران محافظت خواهد شد، سپس درگیری ها آغاز میشود؛ یک تاکسی منفجر میشود و بعد از آن مجاهدین خلق شروع به ترور! کودکان!، کسبه! و بیگناهان! میکنند.
عینک!
تمام فیلم از عینک اطلاعات سپاه روایت میشود، کسانی که با روش های گوناگون سعی در جدا کردن دستگیر شدگان، از مجاهدین خلق و به کار گرفتن آنها به عنوان افراد نفوذی دارند و در بسیاری از موارد هم موفق! میشوند و بعد از چند ماه بازجویی یکی از نفرات سابق حفاظت موسی خیابانی را متقاعد! به همکاری میکنند، همکاری این فرد منجر به کشته شدن موسی خیابانی در انتهای فیلم میشود.
عینک!
تمام فیلم از عینک اطلاعات سپاه روایت میشود، کسانی که با روش های گوناگون سعی در جدا کردن دستگیر شدگان، از مجاهدین خلق و به کار گرفتن آنها به عنوان افراد نفوذی دارند و در بسیاری از موارد هم موفق! میشوند و بعد از چند ماه بازجویی یکی از نفرات سابق حفاظت موسی خیابانی را متقاعد! به همکاری میکنند، همکاری این فرد منجر به کشته شدن موسی خیابانی در انتهای فیلم میشود.
هدف
روایت فیلم به صورتی است که وقتی در صحنه های پایانی فیلم پیکر موسی خیابانی و سایر مجاهدین خلق کشته شده به نمایش در میآید، مخاطب قانع! باشد که آنها باید کشته میشدند؛ این تمام هدف فیلم است.
ناگفته ها
در این فیلم از کتک خوردن ها، مضروب شدن ها با قمه و چاقو، و کشته شدن افراد اپوزیسیون تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ توسط افراد حزب بهشتی خبری نیست. در این فیلم گفته نمیشود که بهشتی هم رئیس حزب حاکم ـ جمهوری اسلامی! ـ و هم عالی ترین مقالم قضایی ولایت فقیه است. در این فیلم از اعلام ارتداد جبهه ملی تنها چند روز قبل از ۳۰ خرداد به خاطر مخالفت با لایحه قصاص حرفی در میان نیست. در این فیلم حتی از تصویری از تظاهرات مسالمت آمیز ۵۰۰ هزار نفر از مردم تهران در روز ۳۰ خرداد و فرمان به گلوله بستن آن توسط خمینی خبری نیست. در این فیلم از اعلام مخالفت مجاهدین خلق با احکام قصاص، شلاق و سنگسار که توسط نظام خمینی اعلام و اجرا میشد، خبری نیست.
تقلب
در این فیلم از تقلب های حزب جمهوری اسلامی! در انتخابات مجلس و حذف کاندیدای مجاهدین خلق از انتخابات ریاست جمهوری توسط خمینی چیزی گفته نمیشود. در این فیلم از درخواست مجاهدین خلق از خمینی برای ملاقات، جهت یافتن راهی برای ادامه زندگی سیاسی مسالمت آمیز و پاسخ منفی خمینی به آن حرفی نیست. در این فیلم گفته نمیشود نزدیک به ۷۰ نفر از مجاهدین خلق تنها به خاطر فروش نشریه یا شرکت در میتینگ های سیاسی مسالمت آمیز تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰، توسط چماقداران حزب جمهوری اسلامی! کشته شده اند. در این فیلم گفته نمیشود که تیراژ نشریه مجاهد تا پیش از ۳۰ خرداد، ۷۰۰ هزار نسخه بوده است.
اعدام
در این فیلم از اعدام سعید سلطان پور در ۳۱ خرداد ۶۰ خبری نیست؛ سعید که او را در فروردین و در مراسم ازدواجش دستگیر کرده بودند. در این فیلم از اعدام دختران دانش آموز در فردای ۳۰ خرداد بدون آنکه حتی احراز هویت شوند خبری نیست. در این فیلم هیچ تصویری از شکنجه های درون زندان نیست. در این فیلم هیچ تصویری از اعدام های دسته جمعی که محصول دادگاه های چند دقیقه ای است، نیست.
شایسته! مرگ
هدف در این فیلم فقط یک چیز است؛ کشته شدن موسی خیابانی در پایان فیلم برای بیننده مشروع! به نظر برسد، تا هنگامی که بیننده از روی صندلی خودش در سینما بر میخیزد و سالن را ترک میکند قانع! شده باشد که موسی خیابانی شایسته کشته شدن بود.
قتل
جمهوری اسلامی! ۳۶ سال بعد از کشتن موسی خیابانی و در حالی که در تمام این سال ها از نابودی مجاهدین خلق سخن گفته است، چرا و به چه علت در پی توجیه این قتل است؟ چرا نیاز دارد تا نسل جوان ایرانی که بسیاری از آنها در آن سالیان به دنیا نیامده بودند، باور کنند که موسی خیابانی شایسته کشته شدن بود؟
نیروی بالفعل
رجوع به پدیده های تاریخی و تلاش برای بازسازی آنها زمانی صورت میگیرد که آن پدیده هنوز زنده و فعال و جاری باشد. هنگامی انجام میشود که آن پدیده از میان نرفته باشد و کماکان منشأ تأثیر باشد، پس سازندگان فیلم یعنی بخش اطلاعات سپاه، مجاهدین خلق را بعد از ۳۶ سال از شروع کشتارهای هولناک تابستان ۶۰ در زندان ها، و کشتن موسی خیابانی، به عنوان یک نیروی بالفعل در جامعه ارزیابی میکند.
سکوت یا ...
در فیلم نشان داده میشود که کبابی، لبو فروش، واکسی، رفتگر، راننده تاکسی، کارگر ساختمانی همه و همه نیروهای اطلاعات سپاه هستند. از سوی دیگر در تاریخ های ساخته شده توسط جمهوری اسلامی! علت اعدام های انجام شده، کشته شدن کبابی، لبو فروش، واکسی، رفتگر، راننده تاکسی، کارگر ساختمانی و ... توسط مجاهدین خلق اعلام شده است. از سوی دیگر نشان داده میشود که کبابی، لبو فروش، واکسی، رفتگر، راننده تاکسی، کارگر ساختمانی و ... سلاح به دست در حال عملیات کردن علیه مجاهدین خلق هستند؛ جمهوری اسلامی! یا باید سکوت کند یا اگر شروع به سخن گفتن کند دروغ هایش یک به یک بر روی دایره خواهد ریخت.
شکست
خامنه ای در سخنرانی اش بر سر قبر خمینی به تاریخ ۱۴ خرداد ۹۶ اعلام کرد که در نظام او جای شهید و جلاد در دهه۶۰ عوض شده است [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید]، یعنی در نظام او کسانی هستند که نیروهای «اطلاعات سپاه» در دهه۶۰ را «جلاد» میدانند و مجاهدین خلق کشته شده توسط اینان در زندان ها یا خیابان ها را «شهید» به شمار میآورند. خامنه ای در ۱۴ خرداد بدون آنکه اسمی از فیلم اطلاعات سپاه ـ ماجرای نیمروز ـ ببرد، آنرا به لحاظ تأثیری که باید بر روی بدنه نظام بگذارد شکست خورده اعلام میکند.