علی فلاحیان، از مسؤلان! قدیمی قضایی! و اطلاعاتی در جمهوری اسلامی! است. علی فلاحین همچنین از مسؤلان! اطلاعات سپاه بود و سپس از پایه گذاران وزارت اطلاعات شده، و در دوره «ریاست جمهوری»! هاشمی رفسنجانی به مقام «وزارت اطلاعات» رسید. او در مصاحبه با حسین دهباشی به گوشه ای از آنچه درباره زندانیان سیاسی در دهه۶۰ او و نظامش انجام داده اند، اذعان میکند:
مسعود رجوی
فلاحیان میگوید که مسعود رجوی پیش از ۳۰ خرداد۶۰ در دهها مقاله نوشته بود که مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی! به مصلحت نیست. وقتی دهباشی از او میپرسد: «رجوی داشت فریب میداد که میگفت جنگ نکنیم؟» فلاحیان که نمیتوانست منکر واقعیت مواضع مسعود رجوی درباره دعوت به صلح و پرهیز از خشونت شود موضوع را به این شکل بیان میکند: «میخواست خودش را به عنوان شخص صلح طلبی معرفی کنه و به عنوان رهبر مطرح باشه»
پیشتر کوشکی ـ از بخش اطلاعات نظام ـ در مصاحبه با «مهر» ناخواسته به یک شهادت تاریخی گردن گذاشته بود؛ کوشکی گفته بود: «تا قبل از فاز مسلحانه در تاریخ ۳۱ خرداد سال ۶۰، روش سازمان مجاهدین» «کاملا سیاسی بود.» [کوشکی: کشتگان دهه۶۰ معیار دموکراسی]
انکار مسئولیت در ۶۷
دهباشی موضوع قتل عام سال ۶۷ را به این صورت مطرح میکند که در ماههای اخیر موضوع «اعدام های ۶۷» بیشتر مطرح شده است به خصوص به دنبال انتشار فایل آقای منتظری «و آقایون محترمی که پیششون رفته بودند» و سپس از فلاحیان میپرسد آیا «درفقره سال ۶۷ این نظر کارشناسی وزارت اطلاعات بود خدمت حضرت امام که به این ترتیب برخورد بشه با زندانیان» مجاهد؟
فلاحیان که کاملا حواسش است که پای خود را در این جنایت گیر نیندازد، پاسخ میدهد که «من آنموقع رییس سازمان بازرسی کل نیروهای مسلح بودم و بیشتر سرگرم جبهه ها بودم... در چهار زبر و کرمانشاه بودم».
جالب آنکه فلاحیان در تمام طول مصاحبه، نقش خود را در سرکوب و کشتار مجاهدین خلق پنهان نمیکند، اما قتل عام ۶۷ آنقدر غیر قابل دفاع است که حتی او هم جرأت نمیکند که اعلام دخالت و حضور کند.
حکم برای همه
فلاحیان اذعان میکند که در مورد مجاهدین خلق محاکمه افراد صورت نگرفته است یعنی هیچ فردی براساس اتهام مشخص، در دادگاه صالحه طبق موازین شناخته شده محاکمه نشده است، بلکه حکم «محارب» برای تمام آنها صادر شده است. فلاحیان میگوید: توی «خیابون مثلاً میگرفتیم اسلحه نداشتند خیلی هاشون.» زیرا « اینها جز اون سازمان بودند.» «حالا یک کسی ممکنه بره امروز برای این خونه تیمی نون بخره یکی بره مثلاً امکانات دیگه تهیه کنه.»
فلاحیان از یکی از همکارانش در آن دوران ـ موسوی تبریزی «دادستان کل انقلاب» ـ یاد میکند که درباره مجاهدین خلق میگفت: «اصلا محاکمه نمیخواد».
اصرار بر اعدام
فلاحیان میگوید در رابطه با مجاهدین خلق «حکم»، اعدام است و این «فرموده»ی «امام» است. فلاحیان سپس میافزاید: «ما باید در دماء احتیاط بکنیم که اگر شبهه ای شد که کسی، کسی را کشته است یا نکشته است بنا را بر نکشتن بگذاریم». اما «امام درباره منافقین میگفت درباره این ها عکس عمل کنید من اینها را میشناسم از دستتان در نرود. این حکم ولایی ایشان بود چه قبل از جریان ۶۷ و چه بعدش». فلاحیان در ادامه نتیجه میگیرد: «حکم اینها اعدام است اگر حاکم شرعی هم حکم به اعدام نداده است خلاف کرده» است.
مفهوم توبه!
فلاحیان از افرادی در زندان ها یاد میکند که برای رهیدن از اعدام و جان به در بردن حاضر به همکاری با نظام مقدس! شده بودند اما باز بر این عقیده است که این، حکم اعدام آنها را ملغی نمیکند و اگر نظام در مواردی صرف نظر کرده است این دیگر ...
فلاحیان که در مقطعی حاکم «شرع» کرمانشاه بوده است، میگوید: «ما اینها را گرفته بودیم در زندان و در ذهنمان بود که این سازمان برای اینکه در ذهن خودشان و ذهن جامعه شکسته بشه بحث توبه در زندان را مطرح کردیم ـ من خودم اول کردم در کرمانشاه ـ اولین مصاحبه هم از کرمانشاه پخش شد که راه منافقین اشتباه است اول در زندان شد بعد هم از صدا و سیما پخش شد ... این تاثیر داشت که خیلی ها بیاند توبه بکنند و قرار بود توبه اینها هم حالا حکم حکومتی بود یا نظر حاکم شرع بود پذیرفته بشه نه اینکه اینا اصلا اعدامی نیستند اینا که خدمات انجام میدادند، اطلاعات میدادند که تیم ها و گروههای دیگر دستگیر شوند، اینها تخفیف میگرفتند».
بی گناهی رئیسی
فلاحیان درباره هیئت مرگ خمینی در تابستان ۶۷ میگوید: «این گروه کارشان حکم اعدام نبود زیرا فرض بر حکم اعدام بود و این گروه میخواستند ببینند که کسی قابل عفو هست» یا خیر. در نتیجه از نظر او رئیسی بسیار مظلوم! واقع شده است و «در انتخابات هرچه میگفت من حکم صادر نکردم و حکمشان از قبل صادر شده بود، کسی گوش نمیکرد».
اما یک پرسش، بی پاسخ میماند: چرا حتی رئیسی جرأت پذیرش مسئولیت اعدام های ۶۷ را ندارد؟
قانع نمیشدند
فلاحیان در عبارتش درباره کسانی که در برابر انکارهای رئیسی قانع نمیشدند میگوید: «فکر میکردند آنها بی گناه هستند». به عبارت دیگر در سیرک انتخاباتی ولایت فقیه کسانی وارد کشمکش های انتخاباتی! شده اند و تصمیم دارند به نوعی در بازی قدرت در درون جناح های خلافت اسلامی! حاضر باشند اما بر این باورند که اعدام شدگان ۶۷ «بیگناه هستند».
این دقیقا همان نقطه ای بود که خامنه ای در سخنرانی ۱۴ خردادش بر سر قبر خمینی با عبارت عوض شدن جای «جلاد و شهید» در نظام اسلامی! از آن رمز گشایی کرد. [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید]
وضوح پیام فلاحیان
فلاحیان در میان عباراتش بر دو موضوع تصریح میکند: نخست آنکه تمامی کشتارها قبل و بعد از ۶۷ با فتوای خمینی صورت گرفته است؛ به این صورت که تمامی مجاهدین خلق محکوم به مرگ شده اند؛ عملی که مصداق نسل کشی و جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
دوم آنکه در سال ۶۷ کسانی اعدام شده اند که سر موضع محسوب میشدند و معنی سرموضع این بود که فرد میگفت: «سازمان را قبول دارم شما را هم قبول ندارم».
به این ترتیب فرد براساس اعتقاداتش روانه اعدام میشد که این هم به معنی جنایت علیه بشریت با هدف امحاء یک گروه اعتقادی میباشد.
فلاحیان در میان عباراتش بر دو موضوع تصریح میکند: نخست آنکه تمامی کشتارها قبل و بعد از ۶۷ با فتوای خمینی صورت گرفته است؛ به این صورت که تمامی مجاهدین خلق محکوم به مرگ شده اند؛ عملی که مصداق نسل کشی و جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
دوم آنکه در سال ۶۷ کسانی اعدام شده اند که سر موضع محسوب میشدند و معنی سرموضع این بود که فرد میگفت: «سازمان را قبول دارم شما را هم قبول ندارم».
به این ترتیب فرد براساس اعتقاداتش روانه اعدام میشد که این هم به معنی جنایت علیه بشریت با هدف امحاء یک گروه اعتقادی میباشد.