دهکده جهانی
با گسترش ارتباطات و تبدیل شدن جهان به یک دهکده کوچک در عصر اینترنت، فضای تبادل اطلاعات، آگاهیها، افکار، گرایشات، سلایق، فرهنگها، نوع پوشش و... در معرض تغییر قرار میگیرد. این امر یقینی بوده و اجتناب ناپذیر است. در کشورهایی که حکومتگران و حاکمان آن به لحاظ فکری و اندیشه نمیتوانند خود را با دنیای نو منطبق سازند و دستگاه فکری خود را عاری از تناقض کنند، لاجرم به شیوهها و اعمال واپسگرایانه برای تحمیل افکار خود بر جامعه، رو میآورند. نقطهی تضاد زمانی بارز میشود که مردم حاضر به قبول اندیشه این حاکمان نبوده و همگام با جامعه جهانی حرکت میکنند. نوع پوشش یا آنچه نظام ولایت فقیه آن را «حجاب» مینامد یکی از این موضوعات است. مشکلی که نظام ولایت فقیه در دهههای اخیر دچار آن بوده و در زد و خوردی وسیع اکنون به پایان خط و قبول شکست، رسیده است.
شکست
انصاف نیوز در ۲۷ تیر به نقل از الهه کولایی «عضو شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاحطلب» ولایت فقیه نوشت: «تحمیل حجاب شکست خورده است.» اراده زنان و جوانان در مقابل حکومت، کولایی را واداشته است تا عقب نشینی نظام را اعلام کند: «قانونی کردن و نگاه اجبار و تحمیل به حجاب با نیازهای بشری و بهویژه نیازهای زنان در جامعهی ما انطباق و سازگاری نداشته است» ایستادگی مردم در برابر تحمیل نوع پوشش، چنان امر را بر کولایی روشن ساخته است که وی مدعی میشود حکومت با «ارزیابی دقیق»، «به شدت نیازمند بازنگری و نقد صریح و همه جانبهی سیاستها و برنامهها» در این زمینه است.
ناکارآمد
کولایی «حجم عظیم منابع و تمرکز بر موضوع عفاف و حجاب و نتایج حاصل از آن در جامعه» را ناکارآمد دانسته و میگوید: «متأسفانه این سیاستها و برنامهریزیها با واقعیات سازگاری نداشته و موفقیت آمیز نبوده است.» کولایی گام را به پیش نهاده و در شرایطی که نظام در زیر تیغ حقوق بشر از جانب جامعه بینالمللی است، میگوید که «حجاب اجباری بیتوجهی به اراده و انتخاب آزاد است» و «استفاده از ابزارهای خشونت آمیز» در مغایرت با «ارادهی آزاد و انتخاب انسان» میباشد.
کولایی مجبور است همنوا با جهان بیرون از ولایت فقیه، ساز ولایت را کوک کند، تا نظام متهم به نقض حقوق بشر نشود. کولایی پرونده ۴دههای نظام را زیر علامت سوال میبرد و به شکست آن اذعان میکند: «در سالهای پس از انقلاب اسلامی دربارهی عفاف و حجاب شاهد گسترش روشها، سیاستها و برنامههایی بودیم که متأسفانه فقط به شکل، سبک و با تمرکز ویژه به مسألهی زنان گسترش پیدا کرده است، بنابراین حاصل اجرای این سیاستها، ناهنجاریها و نابسامانیهایی است که در این حوزه مشاهده میشود.»
سوال جدید! در نظام ولایت فقیه
۳۹ سال بعد از تظاهرات زنان در اعتراض به اجباری شدن نوع پوشش و این واقعیت که زنان ایران هیچ گاه به خواست حکومت تن ندادند اکنون کولایی میپرسد: «آیا میتوان سلیقهی یک گروه خاص را به همهی جامعه تحمیل کرد و یک شیوهی و یک شکل خاص لباس پوشیدن آن هم فقط برای زنان به نام عفاف و حجاب را در جامعه ترویج کرد؟» کولایی دیر به این سوال رسیده است. سوالی که زنان، در سال ۵۷ آن را از حکومت ولایت فقیه پرسیدند اما با جواب «یا روسری یا توسری» مواجه شده و انبوه انبوه از زنان که خود روسری بر سر داشتند، در آن سالها و بعدها در دفاع از آزادیها بر چوبه دار بوسه زدند. دهه ۶۰ یادآور خاطره این آزادیخواهان است.
کولایی تنها کسی نیست که شکست این سیاست را اعلام میکند همزمان با او مولاوردی «معاون روحانی» نیز در گفتگو با ایسنا در ۲۷ تیر مواضع مشابهی را اعلام میکند.
«برخورد گشت ارشادی»!
مولاوردی میگوید: «برخورد گشت ارشادی با بدحجابی موثر نبوده است و قانون گسترش عفاف و حجاب نیازمند بازنگری جدی است.» مولاوردی میافزاید: این، «قانون کامل و به روزی نیست. این در حالیست که باید بپذیریم رویکرد سلبی صرف در زمینه عفاف و حجاب جواب نداده است.» مولاوردی علت شکست این قانون! را «مواجهه با عوامل متعدد و از جمله انقلاب فناوری ارتباطات و اطلاعات» دانست.
جنبه امنیتی و سیاسی
مولاوردی در ناچاری از شکست این طرح میگوید: «پیشنهاد کردیم نظارت بر اجرای قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب از وزارت کشور و ستاد صیانت از حقوق شهروندی به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور باز گردد.» و میافزاید: «از دوران احمدی نژاد مسئله عفاف و حجاب و نظارت بر این قانون به نوعی جنبه امنیتی و سیاسی پیدا کرد.» «جنبه امنیتی و سیاسی» به معنی ایجاد مشکل و تقابل آشکار مردم با حکومت است. معنی این گفتار مولاوردی شاید با نگاهی به ماجرای متروی شهرری و حمله جوانان نیشابور به یک «آخوند» حکومت و گوشمالی دادن آنها از جانب جوانان بیشتر گویا شود. مولاوردی پیام متروی شهرری و نیشابور را به روشنی دریافته است و به فکر راه چاره افتاده، اما مولاوردی نمیداند که دیگر دیر شده است. مولاوردی میگوید: «اگر تا به حال از گشت ارشاد نتیجه گرفتیم میتوانیم این روند را ادامه دهیم. این در حالیست که معتقدم این روش نتیجه نداده و اگر موثر بود امروز شاهد چنین وضعیتی نبودیم.»
حکومت ولایت فقیه نمیتواند به طور آشکارشکست این پدیده را اعلام کند به ناچار مولاوردی خواهان آن میشود که باید «برخورد با این پدیده متناسب با ماهیت و ذات آن فرهنگی و اجتماعی» شود.
۳۹ سال بعد از تظاهرات زنان در اعتراض به اجباری شدن نوع پوشش و این واقعیت که زنان ایران هیچ گاه به خواست حکومت تن ندادند اکنون کولایی میپرسد: «آیا میتوان سلیقهی یک گروه خاص را به همهی جامعه تحمیل کرد و یک شیوهی و یک شکل خاص لباس پوشیدن آن هم فقط برای زنان به نام عفاف و حجاب را در جامعه ترویج کرد؟» کولایی دیر به این سوال رسیده است. سوالی که زنان، در سال ۵۷ آن را از حکومت ولایت فقیه پرسیدند اما با جواب «یا روسری یا توسری» مواجه شده و انبوه انبوه از زنان که خود روسری بر سر داشتند، در آن سالها و بعدها در دفاع از آزادیها بر چوبه دار بوسه زدند. دهه ۶۰ یادآور خاطره این آزادیخواهان است.
کولایی تنها کسی نیست که شکست این سیاست را اعلام میکند همزمان با او مولاوردی «معاون روحانی» نیز در گفتگو با ایسنا در ۲۷ تیر مواضع مشابهی را اعلام میکند.
«برخورد گشت ارشادی»!
مولاوردی میگوید: «برخورد گشت ارشادی با بدحجابی موثر نبوده است و قانون گسترش عفاف و حجاب نیازمند بازنگری جدی است.» مولاوردی میافزاید: این، «قانون کامل و به روزی نیست. این در حالیست که باید بپذیریم رویکرد سلبی صرف در زمینه عفاف و حجاب جواب نداده است.» مولاوردی علت شکست این قانون! را «مواجهه با عوامل متعدد و از جمله انقلاب فناوری ارتباطات و اطلاعات» دانست.
جنبه امنیتی و سیاسی
مولاوردی در ناچاری از شکست این طرح میگوید: «پیشنهاد کردیم نظارت بر اجرای قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب از وزارت کشور و ستاد صیانت از حقوق شهروندی به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور باز گردد.» و میافزاید: «از دوران احمدی نژاد مسئله عفاف و حجاب و نظارت بر این قانون به نوعی جنبه امنیتی و سیاسی پیدا کرد.» «جنبه امنیتی و سیاسی» به معنی ایجاد مشکل و تقابل آشکار مردم با حکومت است. معنی این گفتار مولاوردی شاید با نگاهی به ماجرای متروی شهرری و حمله جوانان نیشابور به یک «آخوند» حکومت و گوشمالی دادن آنها از جانب جوانان بیشتر گویا شود. مولاوردی پیام متروی شهرری و نیشابور را به روشنی دریافته است و به فکر راه چاره افتاده، اما مولاوردی نمیداند که دیگر دیر شده است. مولاوردی میگوید: «اگر تا به حال از گشت ارشاد نتیجه گرفتیم میتوانیم این روند را ادامه دهیم. این در حالیست که معتقدم این روش نتیجه نداده و اگر موثر بود امروز شاهد چنین وضعیتی نبودیم.»
حکومت ولایت فقیه نمیتواند به طور آشکارشکست این پدیده را اعلام کند به ناچار مولاوردی خواهان آن میشود که باید «برخورد با این پدیده متناسب با ماهیت و ذات آن فرهنگی و اجتماعی» شود.
ماهیت؛ سرکوب
استفاده حکومت ولایت فقیه از موضوع پوشش، برای گسترش اهرم سرکوب به تمامی زوایای زندگی خصوصی شهروندان است. امروز در کشور دیگر مکانی یافت نمیشود که حکومت با بهانه مبارزه با «بدحجابی» و «ارشاد» به آن ورود نکند. حتی مهمانی های شخصی، خودروها، آپارتمانها از حملهی سپاه در امان نیستند. با فهم نیاز حکومت به عنصر سرکوب با بهانه «بدحجابی»، «ارشاد»، «امربه معروف ونهی از منکر» است که میتوان معنای این حرف مولاوردی را فهمید؛ «نیروی انتظامی به عنوان حلقه آخر در قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در نظر گرفته شده است...چرا نیروی انتظامی که حلقه آخر این زنجیره است امروز به ایستگاه اول تبدیل شده است ؟!» جواب جز استفاده از عنصر «سرکوب» برای بقای حکومت، چیز دیگری نیست.
تناقض
مولاوردی در دستگاه پر از تناقض ولایت فقیه حرف میزند. او نمیتواند یک دستگاه فکری منسجم ارائه دهد. مولاوردی از یک سو تحمیل نوع پوشش را بدون نتیجه میداند از سوی دیگر از «صدور بازرسی حجاب زنان کارمند از سوی وزارت کشور» دفاع میکند که «مصوبهای جدید نبود و همه ساله در آستانه تابستان صورت میگیرد.»
نظام ولایت فقیه در تناقض به سر میبرد. مردم در روزگار پایانی عمر ولایت فقیه، با انتخاب نوع پوشش دلخواه خود، به حکومت دهن کجی ـ عبارتی که سران حکومت به وفور به آن معترف شدهاند ـ میکنند. «امر به معروف و نهی از منکر» نیز که در راستای سرکوب و «آتش به اختیار» صورت میگیرد با پاسخهایی مانند پاسخ اصغر نحویپور در متروی شهرری مواجه شده است. تا پایان راهی نیست.
استفاده حکومت ولایت فقیه از موضوع پوشش، برای گسترش اهرم سرکوب به تمامی زوایای زندگی خصوصی شهروندان است. امروز در کشور دیگر مکانی یافت نمیشود که حکومت با بهانه مبارزه با «بدحجابی» و «ارشاد» به آن ورود نکند. حتی مهمانی های شخصی، خودروها، آپارتمانها از حملهی سپاه در امان نیستند. با فهم نیاز حکومت به عنصر سرکوب با بهانه «بدحجابی»، «ارشاد»، «امربه معروف ونهی از منکر» است که میتوان معنای این حرف مولاوردی را فهمید؛ «نیروی انتظامی به عنوان حلقه آخر در قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در نظر گرفته شده است...چرا نیروی انتظامی که حلقه آخر این زنجیره است امروز به ایستگاه اول تبدیل شده است ؟!» جواب جز استفاده از عنصر «سرکوب» برای بقای حکومت، چیز دیگری نیست.
تناقض
مولاوردی در دستگاه پر از تناقض ولایت فقیه حرف میزند. او نمیتواند یک دستگاه فکری منسجم ارائه دهد. مولاوردی از یک سو تحمیل نوع پوشش را بدون نتیجه میداند از سوی دیگر از «صدور بازرسی حجاب زنان کارمند از سوی وزارت کشور» دفاع میکند که «مصوبهای جدید نبود و همه ساله در آستانه تابستان صورت میگیرد.»
نظام ولایت فقیه در تناقض به سر میبرد. مردم در روزگار پایانی عمر ولایت فقیه، با انتخاب نوع پوشش دلخواه خود، به حکومت دهن کجی ـ عبارتی که سران حکومت به وفور به آن معترف شدهاند ـ میکنند. «امر به معروف و نهی از منکر» نیز که در راستای سرکوب و «آتش به اختیار» صورت میگیرد با پاسخهایی مانند پاسخ اصغر نحویپور در متروی شهرری مواجه شده است. تا پایان راهی نیست.