به بهانه ۱۸ تیر؛ جنبش دانشجویی و جنبش دادخواهی


مطالبات
جنبش دانشجویی در همه کشورها، مدافع آزادی بیان و حق حیات سیاسی دانشجو به عنوان بخشی از قشر آگاه، نوجو و فعال جامعه است. خواسته هایی چون استقلال دانشگاه، انتخابی بودن شورای دانشگاه، اداره دانشگاه توسط دانشجویان و اساتید، آزادی حیات علمی در دانشگاه، بیرون رفتن نهادهای سرکوبگر همچون بسیج از دانشگاه و ... از جمله مطالبات جنبش دانشجویی در طول سال های پس از انقلاب ۵۷ بوده است.
انقلاب! فرهنگی!
یکبار در بهار سال ۵۹، خمینی فرمان به تصفیه دانشگاه ها از همه نیروهای مخالف داد، متعاقب آن، تهاجمات خونینی از طرف چماقدارها به دانشگاه ها صورت گرفت و منجر به تعطیلی سراسری دانشگاه های کشور شد. [انقلاب فرهنگی! و دانشگاهی که ایستاد] هدف اعلام شده حکومت، اسلامی! کردن دانشگاه ها بود اما هدف واقعی نابود کردن دانشگاه به مفهوم واقعی کلمه و تبدیل آن به آلت دست حکومت بود.
بعد از آن دانشگاه ها بیش از دوسال تعطیل بودند و پس از بازگشایی تنها با گزینش های دشوار، افراد را به دانشجویی می‌پذیرفتند با این وجود، جوهره دانشگاه آنقدر خلاق و در تعارض با ولایت فقیه بود که به تدریج بذرهای مخالفت در آن سبز شد.
جنبش سراسری
جنبش دانشجویی فراتر از مطالباتی که به طور مستقیم درباره دانشگاه دارد اما همیشه در جنبش سراسری ایران نیز، نقشی تعیین کننده داشته است. خواسته های دانشجویان همواره از مطالبات محدود صنفی فراتر می‌رود و گام در مسیر طرح مطالبات جنبش سراسری می‌گذارد؛ درخواست هایی چون آزادی، برابری، حقوق بشر و ...
۴۰ و ۵۰
در دو دهه‌‌ی ۴۰ و ۵۰ تقریبا تمامی بنیانگذاران و اعضای اولیه سازمان های انقلابی همچون مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق از دانشگاه برخاستند.
۱۸تیر
در دهه ۷۰ نیز کسانی که کوی دانشگاه در تیر ۷۸ را به یاد می‌آورند متفق القول هستند که تهاجم بی رحمانه بسیج در شب ۱۸ تیر به دانشگاه به خاطر نقشی بود که جنبش دانشجویی در آن مقطع در جنبش سراسری پیدا کرده بود. در روزهای بعد از ۱۸ تیر نیز شعارهای دانشجویان در کوی دانشگاه و دانشگاه تهران به طور کامل علیه خامنه ای و تمامیت نظام بود. هنگامی هم که جنبش دانشجویی در خیابان های تهران با جنبش اجتماعی پیوند خورد، کار را به نقطه ای رساند که سپاه به طور مستقیم وارد صحنه شد تا هم جنبش دانشجویی و هم جنبش اجتماعی را سرکوب کند.
شبهای خرداد
مشابه همین صحنه ها در اعتراضات شبانه خرداد ۸۲ صورت گرفت؛ اعتراضاتی که از کوی دانشگاه آغاز شد و راه خود را به خیابان ها گشود.
تابستان۸۸
در تابستان سال ۸۸ نیز قلب تپنده و خون جاری تظاهرات ادامه دار و گسترده اعتراضی سراسری، «جنبش دانشجویی» بود. در همان مقطع بسیاری از دانشجویان در کف خیابان ها یا در کهریزک ها توسط نیروهای سپاه کشته شدند.
دادخواهی
از تابستان سال قبل و اعلام جنبش دادخواهی قتل عام شدگان تابستان ۶۷ از طرف مجاهدین خلق، بار دیگر جنبش دانشجویی به قلب تپنده این حرکت تبدیل شد. در بسیاری از دانشگاه ها موضوع قتل عام ۶۷ مطرح شد و به یک پرسش عمومی علیه حکومت تبدیل شد.
در یک نمونه در تاریخ شنبه دوم اردیبهشت ۹۶ حسن عباسی از تئوری پردازان سپاه با پشتیبانی «بسیج دانشجویی» یعنی بازوی سپاه، در دانشگاه مدنی آذربایجان حاضر ‌شده بود تا سخنرانی کند، دانشجویی در پشت تریبون قرار گرفت و متنی را خطاب به او از جانب مردم قرائت کرد.
داغ دل مادران
آن دانشجو، حسن عباسی و «اربابانش» را همان هایی‌ خواند که به مدت «هشت سال احمدی نژاد را تقدیس» کردند و اکنون «باید جوابگوی خون های ریخته شده‌ی شهدا ۸۸، کهریزک ها، سالها زندانی و شکنجه و شلاق جوانان مملکت» باشند.
آن دانشجو ادامه داد که «تئوری شما حمایت از بشار اسد خونریز است» و ‌افزود: «گفتمان شما دفاع از قتل عام های فجیع، غیر انسانی، غیر قانونی و غیر شرعی سال ۶۷ است».
او در پایان گفت: «و کلام آخر اینکه ما خیانت ها و جنایت های شما را نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم و داغ دل مادران سرزمینمان را مردم از شما خواهند گرفت». [چرا حسن عباسی پاسخی برای قتل عام ۶۷ ندارد؟]
سیرک انتخابات
با شروع سیرک انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه، گستره‌ی جنبش دادخواهی قتل شدگان تابستان۶۷، کار را به جایی رساند که روحانی ناگزیر شد، وانمود کند جزئی از این جبهه است؛ روحانی در سخنرانی ۱۸ اردیبهشت در همدان گفت: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». [روحانی و قتل عام ۳۸ ساله]
خامنه ای نیز در ۱۴ خرداد به پیشروی این جنبش اعتراف کرد و گفت جای «شهید و جلاد» عوض شده است. [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید]
کسانی که شب های منتهی به ۲۹ اردیبهشت را به خاطر می‌آورند تایید می‌کنند که این شعارها در سطح شهرهای مختلف توسط تظاهرکنندگان سرداده می‌شد: «رئیسی کم آورده، رفته بسیج آورده»، «یک هفته، دو هفته، قاتل شصت و هفته»
اجتماعی تر شدن
نزاع قدرت در درون جمهوری اسلامی! بر سر منصب ریاست جمهوری! به زمینه ای برای هرچه اجتماعی تر شدن جنبش دادخواهی قتل شدگان ۶۷ تبدیل شد، جنبشی که اینبار نیز قلب تپنده و اصلی ترین نیروی فعال آن، «جنبش دانشجویی» است.