قاسم سلیمانی، شعبان نصیری و ویران سازی عراق


 فعال مدنی!

شعبان نصیری آنطور که در صفحه ویکی پدیا معرفی می‌شود از بنیانگذاران سپاه بدر عراق، از بنیاگذاران سپاه کرج و از سال ۵۹ در جنگ ایران و عراق شرکت داشته است. این فرد در تاریخ ۵ خرداد ۹۶ در «حین عملیات مستشاری در موصل کشته» شده است.
با چنین سابقه ای، نویسنده یا نویسندگان معرفی نامه نصیری در ویکی پدیا او را «فعال مدنی» معرفی کرده اند که البته موضوع غریبی نیست زیرا اغلب اعضای سپاه و اطلاعات جمهوری اسلامی! برای خود چنین سوابقی پیدا می‌کنند زیرا شغلشان آنقدر آبرومندانه نیست که بشود در هر جایی از آن گفت.

چهلم
«سرلشکر»! قاسم سلیمانی، «فرمانده نیروی قدس» سپاه عصر ۱۹ تیر ۹۶، در مراسم چهلم «سردار» شعبان نصیری حاضر شد تا توضیحی مختصر از امکاناتی که برای ویران سازی عراق به کار گرفته اند، ارائه دهد.
برای توصیف آنچه سپاه قدس در عراق انجام داده است باید از کارنامه یک نفر آغاز کرد، سپس از این دریچه می‌توان به صحنه ورود کرد و کارنامه سازندگان تباهی در عراق را مورد واکاوی قرار داد.

خدمتگذار!
سلیمانی در توصیف شعبان نصیری می‌گوید که او بیش از ۳۰ سال «از خدمتگذاران مجاهدان عراقی بود». از آنجایی که جمهوری اسلامی! معمولا واژگان را در معانی غیر مرتبط به کار می‌برد باید، در معنی «خدمتگذار» کمی تأمل کرد. همچنین عبارت «مجاهدان عراقی» نیز انسان را به فکر فرو می‌برد که منظور چه کسانی هستند؟
نیروهای شبه نظامی در عراق سابقه امرشان به زندان های جمهوری اسلامی باز می‌گردد، نخستین هسته این نیروها از میان اسرای جنگی عراقی در شرایط زندان گزینش شد و تحت فشار و وعده و وعید و سوء استفاده از مذهب شیعه، از این افراد، پاسدارهای عراقی ساخته شدند. پاسدارهای عراقی افراد بیعت کرده با خلیفه حاکم بر تهران بودند و بعد از اشغال عراق در سال ۸۲، نیروی اصلی جمهوری اسلامی! برای دخالت و اشغال آن بودند.
پس عبارات قاسم سلیمانی درباره شعبان نصیری اکنون معنی می‌شود، او به مدت ۳۰ سال در بخش عراق سپاه کار می‌کرده است، این گزاره وقتی دارای بلوغ معنایی می‌شود که قاسم سلیمانی می‌گوید او «از موسسان شجره طیبه سپاه بدر» یعنی همان شاخه عراقی سپاه پاسداران بوده است.

ارگانیک
برای توصیف رابطه ارگانیک نیروهای عراقی! سپاه و پاسداران ایرانی! خلافت اسلامی!، قاسم سلیمانی به اسم یک تروریست تحت تعقیب یعنی «مهندس ابومهدی» یا همان «ابومهدی مهندس» معروف اشاره می‌کند که در رأس «حشد الشعبی» یا همان «بسیج» عراق قرار دارد. به گفته سلیمانی، او توانست «کلید درب انبارهای تسهیلات جمهوری اسلامی را در خدمت خودش بگیرد، زیرا جمهوری اسلامی ایران مانند دیگران نبود که پول ملت عراق را بگیرد و در موقع اضطرار به آنها سلاح ندهد، در همین نیروی هوایی سپاه تنها اسکادران جنگنده‌های سوخو به محض درخواست عراق در خدمت این کشور قرار گرفت و هزاران تن سلاح از طرف جمهوری اسلامی در خدمت آنها داده شد.»

صاحب کلید
البته «ابومهدی مهندس» کسی نیست که «کلید» را گرفته باشد زیرا «کلید» کوک او در اختیار قاسم سلیمانی و ارباب او خامنه ای است و «ابومهدی مهندس» به همان اندازه عراقی محسوب می‌شود که قاسم سلیمانی و همکاران، ایرانی به حساب می‌آیند.

سه شیفت
خلیفه حاکم بر تهران که سودای تسلط بر عراق را نیز در سر دارد «وزارت دفاع ایران» را ملزم کرد که «به صورت سه شیفت برای عراق سلاح تولید و به آنجا ارسال» کند. نتیجه آن البته پاکسازی مذهبی اهل سنت در برخی از نواحی اشغال شده مانند استان دیالی و تصفیه شیعیان مخالف بود. همچنین زمینهای سوخته فراوانی در غرب و شمال عراق، بعد از حضور نیروهای سپاه برجای مانده است.

لبنانی!
قاسم سلیمانی نمی‌تواند سخنرانی اش در مراسم چهلم شعبان نصیری را به پایان برساند مگر آنکه به نقش نیروهای لبنانی سپاه که در کشتارهای سوریه و عراق نقش تعیین کننده ای داشته اند، اشاره ای کرده باشد؛ «حزب الله لبنان»

از جیب چه کسی؟
«جمهوری اسلامی ایران مانند دیگران نبود که پول ملت عراق را بگیرد و در موقع اضطرار به آنها سلاح ندهد»؛ قاسم سلیمانی راست می‌گوید، جمهوری اسلامی!، پول را از جیب مردم ایران بیرون می‌کشد و آنها را به سوی فقر مطلق و گرسنگی ۲۵ میلیون نفری می‌راند، و در عوض «حشد الشعبی» را فربه می‌کند. جمهوری اسلامی!، طبقه متوسط ایران را تار و مار می‌کند و در فقر و بیکاری شناور، اما «وزارت دفاع ایران... به صورت سه شیفت برای عراق سلاح تولید و به آنجا ارسال می‌کند».

قدرت یا ضعف؟
شاید برخی ناظران گمان کنند اینچنین مخارج لحاظ شده برای عراق و سوریه و حشد الشعبی و حزب الله و ... نشان از قدرت خلیفه! دارد. اما از خامنه‌ای تا بقیه اجزاء استبداد دینی بارها گفته اند: «اگر ما در سوریه و عراق نجنگیم باید در تهران خط ببندیم». پس دعوا بر سر تهران است. تهران که هنوز از ارتعاش فریادهای مرگ بر اصل ولایت فقیه در سال ۸۸، لبریز است. صدور بحران راه برون رفت همه نظامهای فاشیستی و دیکتاتوری است که البته عمر محدودی دارد.

زیتونی
به همان میزان که مردم ایران دارای خاطراتی تاریک از لباس زیتونی رنگ سپاه هستند مردم عراق و سوریه نیز خاطراتی هولناک از «حشدالشعبی» و «حزب الله» لبنان دارند. وقتی سپاه در ایران واژگون شود از «حشدالشعبی» و «حزب الله» نیز چیزی باقی نخواهد ماند.