فلاحیان
چندی پیش علی فلاحیان از مسؤلان اعدام ها در دهه۶۰ و وزیر سابق اطلاعات در مصاحبه ای با حسین دهباشی گفته بود که حکم همهی افراد مجاهدین خلق اعدام بوده است و اگر کسی غیر از این حکمی صادر کرده، مرتکب اشتباه شده است. او در تصریح حرف خود گفته بود: تفاوتی نبود بین کسی که مسلح باشد یا کسی که حتی نان برای آنها میخرید و همه باید اعدام میشدند. [علی فلاحیان در مصاحبه با دهباشی؛ دهه۶۰ و اعدام برای همه]
شهادت
علی معزی زندانی سیاسی که در دهه۶۰ نیز برای سال ها در زندان بوده است، به ارائه برخی شهادت ها دربارهی اظهارات فلاحیان پرداخته است که به روشن کردن زوایایی از تاریخ معاصر ایران کمک میکند.
اعدام همه
علی معزی تصریح میکند که همانگونه که در مصاحبه فلاحیان آمده و پیشتر هم احمد خمینی گفته بود: «هواداران مجاهدین در دهه شصت از کوچک و بزرگ یا نوجوان و روزنامه خوان و نان بخر و زن باردار اعدام میشدند.»
شهادت
علی معزی زندانی سیاسی که در دهه۶۰ نیز برای سال ها در زندان بوده است، به ارائه برخی شهادت ها دربارهی اظهارات فلاحیان پرداخته است که به روشن کردن زوایایی از تاریخ معاصر ایران کمک میکند.
اعدام همه
علی معزی تصریح میکند که همانگونه که در مصاحبه فلاحیان آمده و پیشتر هم احمد خمینی گفته بود: «هواداران مجاهدین در دهه شصت از کوچک و بزرگ یا نوجوان و روزنامه خوان و نان بخر و زن باردار اعدام میشدند.»
پیش از ۳۰ خرداد
علی معزی سپس اشاره ای به پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ و وقایع آن دوره میکند و مینویسد: «نظام از همان اول قبل از اینکه خانه تیمی و نان خریدنی در کار باشد با حمله و هجوم به دفاتر علنی و سخنرانیهای مجاهدین با شعار حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روح الله به مجاهدین اعلام جنگ داد. بعد هم ضرب و شتم و دستگیری روزنامه فروشها بود. و شش ماه بعد از انقلاب بود که ترورهای هواداران مجاهدین شروع شد که تا قبل از ۳۰خرداد ۶۰ تعداد ترور شدگان به ۶۰ تا ۷۰ نفر رسیده بود، هیچکس هم جوابگو نبود.»
۳۰ خرداد
علی معزی در ادامه به توصیف روز ۳۰ خرداد ۶۰ و وقایع بعد از آن میپردازد: «روز ۳۰خرداد هم با دستور تیر و اجرای اعدامهای ۲۴ ساعته بعد از دستگیری همانطور که موسوی تبریزی گفته بود با تمامکش کردن زخمیهای روی تخت بیمارستان، حکومت اعلام جنگ رسمی و علنی داد. بدون اینکه تا آن تاریخ مجاهدین هیچ کار غیرقانونی انجام داده باشند. و بدین ترتیب نظام منحوس آغازگر یک جنگ داخلی بود که نمایانگر جنگی بود که این رژیم از اساس با مردم ایران داشت تا همچنان که میبینید حرث و نسل ملت را کاملاً تباه و نابود سازد. همانگونه که فلاحیان گفته هر آنکس که برایشان نان بخرد مستوجب اعدام است.»
یک نمونه
علی معزی به ذکر یک نمونه از بازجویی ها و شکنجه های آن دوران میپردازد. او به فردی غیر مبارز و البته شرافتمند اشاره میکند که فقط به خاطر دادن یک کوپن به دوستش به زیر شکنجه کشیده شده و در معرض اعدام قرار میگیرد.
علی معزی مینویسد: «مثلاً در یک نمونه بازجوییهای سال ۶۰ بازجو متهم را با کابل میزده و میگفته حکمت اعدام است.
متهم: آخر جرمم چیه؟
بازجو: کوپن دادهای
متهم: (که فردی عادی و زحمتکش بوده گفته که) کوپن دادهام که دادهام حالا جرمم چیست؟
بازجو: کوپن دادهای به سازمان!
متهم: من از سازمان خبر ندارم، رفیقم بوده نیاز داشته بهش دادهام! حالا جرمم چیه؟
بازجو: فلان فلان شده هی میگوید جرمم چیه؟ وقتی تیرباران شدی میفهمی جرمت چیه؟
متهم: خوب رفیقم بوده بچه محلم بوده، تو خانهات اگه همسایهات کوپن بخواهد به وی نمیدهی؟!»
علی معزی مینویسد : «یکی از جرمهای ما زندانیان فعلی که بازجوها هم مرتب تکرار میکنند این است که چرا دهه ۶۰ از دستشان در رفته و اعدام نشدهایم؟»
انکار مسئولیت
فلاحیان و سایر دست اندر کاران اعدام ها که در برابر دهه۶۰ به پرسش کشیده شده اند، کوشیده اند تا با برجسته کردن فتوای خمینی درنسل کشی مجاهدین خلق، بار مسئولیت را از دوش خود بردارند. علی معزی در این رابطه مینویسد: «فلاحیان هم همچون سلف خود خلخالی، خیال همه آنهایی که در مورد قتلعام ۶۷ میگویند امام! خبر نداشته و دست خط خودش نبوده را راحت کرده و با استدلال المأمور معذور؛ امامش را سپر بلای امثال رئیسی و پورمحمدی کرده و میگوید اعدامها دستور اکید امام بوده و امام برخلاف آقای منتظری که از اول هم مخالف بودند، از قضاوت تاریخ باکی نداشتند.»
علی معزی میافزاید: «آخر خلخالی هم در حدود همان سال ۶۰ در صحن علنی مجلس گفته بود اینقدر بابت اعدامها به من ایراد نگیرید ما تابع و مطیع ولایت فقیه هستیم و هرچه اعدام کردهام به دستور خود امام بوده است.»
منتظری
علی معزی سپس به مقایسه خمینی و آقای منتظری ـ جانشین وقت خمینی ـ میپردازد و تفاوت آن دو را اینگونه توصیف میکند: «خوب معلوم است کسی که نگران قضاوت تاریخ و خلق و خدا نباشد، از محکمه الهی هم باکی نخواهد داشت. اما آقای منتظری که از قضاوت تاریخ برحذر بوده برای اینکه در پیشگاه الهی هم عذر داشته باشد، استعفا و اعتراض میکند.»
اشاره علی معزی به اعتراض آقای منتظری به هیئت مرگ خمینی در تابستان سال ۶۷ است آنجایی که آنها را مخاطب قرار داده و میگوید: «به نظر من بزرگترين جنايتی كه در جمهوری اسلامی شده از اول انقلاب تا حالا»، «این کاری است که به دست شماها انجام شده است»، و «در آینده، تاريخ ما را محكوم میكند و شما را در آینده، جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند.» [جنبش دادخواهی جانباختگان «قتل عام ۶۷» چیست؟]
یک خاطره
سپس علی معزی به ذکر خاطره ای از ملاقات حضوری با آقای منتظری در سال ۸۷ میپردازد؛ «اینجانب هنگامی که در سال ۸۷ برای تشکر از بابت فرستادن نمایندهشان به مجلس مرحوم پدرم به حضورشان رفتم، آقای منتظری با بغض و تأسف عمیق گفتند والله جمهوری اسلامی که ما میخواستیم این نبود!، و بعد ضمن دلجویی یادآور شدند که در سال ۶۰ من یادداشتی جهت جلوگیری از اعدام برادرتان برای حاکم شرع کرمانشاه فرستادم اما نمیدانم کدام شیر ناپاک خوردهای تلفنی اطلاع داده بود که زودتر بجنبید که نامه فلانی در راه است و آنها هم با عجله در همان نیمهشب حکم برادرتان را اجرا و تیرباران کردند.»
تاریخ
در تاریخ خوانده ایم که اشغالگری مغول در ایران با قتل عام مردم شهرها آغاز شد، زمانی هم که تیمورلنگ نیشابور را اشغال کرد از سرهای بریده مردم مناره ساخت. برپایی جمهوری اسلامی! در ایران مشابهت های زیادی با آن اشغالگری ها دارد، با این تفاوت که در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد و قربانی ها عموما از پیشروترین لایه های اجتماعی ایران بودند. اگر در اعصار گذشته جنایت علیه بشریت میتوانست مشمول مرور زمان بشود اما در عصر ما چنین چیزی دیگر نه ممکن است و نه مقدور، و ضرورت تحقق عدالت اجتناب ناپذیر است. [اجرای عدالت دربارهی آمران و عاملان قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷، در ایران]
در تاریخ خوانده ایم که اشغالگری مغول در ایران با قتل عام مردم شهرها آغاز شد، زمانی هم که تیمورلنگ نیشابور را اشغال کرد از سرهای بریده مردم مناره ساخت. برپایی جمهوری اسلامی! در ایران مشابهت های زیادی با آن اشغالگری ها دارد، با این تفاوت که در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد و قربانی ها عموما از پیشروترین لایه های اجتماعی ایران بودند. اگر در اعصار گذشته جنایت علیه بشریت میتوانست مشمول مرور زمان بشود اما در عصر ما چنین چیزی دیگر نه ممکن است و نه مقدور، و ضرورت تحقق عدالت اجتناب ناپذیر است. [اجرای عدالت دربارهی آمران و عاملان قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷، در ایران]