اکبر براتی از مسئولین اطلاعات سپاه در دهه ۶۰، دوستان سابقش را به شکنجهگری متهم میکند، آنها اما میگویند اصلا در دهه۶۰ بازجو نبودهاند، اما هر دو طرف صحت شکنجه را تایید میکنند.
شهید و جلاد
بعد از آنکه خامنهای در ۱۴ خرداد ۹۶ اعلام کرد که در اذهان بدنهی نظام او جای شهید و جلاد عوض شده است، [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید] این نتیجهگیری به اذهان کاوشگر متبادر شد که جمهوری اسلامی! به لحاظ نظری دچار یک شکست تاریخی شده است.
سمبل نظام
سمبلهای ولایت فقیه کسانی مانند لاجوردی بودند که برای حفظ نظام از هیچ کاری فروگذار نکردند و در این میان نیروی اصلی سرکوب، سپاه پاسداران بود با انبوهی از قضات! و دادستانها! و شکنجهگران. بعدها وزارت اطلاعات نیز تاسیس و به این جمع تبهکار افزوده شد.
بی گناهی
بسیاری از این افراد توسط رسانههای جمهوری اسلامی! به تدریج به صحنه آورده میشوند تا نشان دهند که در آن روزگار شکنجه و جنایتی از طرف حکومت صورت نگرفته بود. هرکسی هم که در این میان اعدام شده است براساس حکم خمینی بوده، در نتیجه سایرین بی گناه هستند.
شکنجه
نکته مهمی که اخیرا به تدریج در میان مصاحبههای انجام شده سر باز میکند، اعمال شکنجه در این دوران است. با این ظرافت! که البته به مانند همان اعدامها، دست اندرکاران مسئولیت را به گردن دیگری میاندازند.
اخیرا اکبر براتی از مسئولان اطلاعات سپاه در دهه۶۰ که به اذعان خودش یکی از زمینه سازهای کشتارهای این دهه بوده، مدعی میشود که در همه ماموریتهایش حتی یک سیلی هم به صورت کسی نزده و حتی خون از دماغ کسی نیامده است اما از آنجایی که نمیتواند پدیده شکنجه را در زندانهای خلافت اسلامی! انکار کند آنرا متوجه دوستان سابق خودش در «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» میداند و مدعی میشود آن افراد چنان شکنجه میکردند که باعث شدند برخی شکنجه شدهها و خانوادههایشان به دشمنان نظام تبدیل شوند.
اکبر براتی شهادت میدهد که سطح شکنجهها آنقدر بالا بوده است که خمینی مجبور میشود برای حفظ ظاهر، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را منحل کند. اکبر براتی مدعی شده بود که این دوستان سابقش به شکنجه به سبک ساواک اعتقاد داشتند. [سرکوب و شکنجه در دهه۶۰ به روایت اکبر براتی]
اخیرا اکبر براتی از مسئولان اطلاعات سپاه در دهه۶۰ که به اذعان خودش یکی از زمینه سازهای کشتارهای این دهه بوده، مدعی میشود که در همه ماموریتهایش حتی یک سیلی هم به صورت کسی نزده و حتی خون از دماغ کسی نیامده است اما از آنجایی که نمیتواند پدیده شکنجه را در زندانهای خلافت اسلامی! انکار کند آنرا متوجه دوستان سابق خودش در «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» میداند و مدعی میشود آن افراد چنان شکنجه میکردند که باعث شدند برخی شکنجه شدهها و خانوادههایشان به دشمنان نظام تبدیل شوند.
اکبر براتی شهادت میدهد که سطح شکنجهها آنقدر بالا بوده است که خمینی مجبور میشود برای حفظ ظاهر، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را منحل کند. اکبر براتی مدعی شده بود که این دوستان سابقش به شکنجه به سبک ساواک اعتقاد داشتند. [سرکوب و شکنجه در دهه۶۰ به روایت اکبر براتی]
تکذیب متهمان
حالا نوبت دوستان سابق، براتی ست که نقش خود را تکذیب کنند و البته برخی واقعیتها را درباره اکبر براتی اعلام کنند.
فیضالله عرب سرخی میگوید: «آنچه درباره من گفته شده، مطلقا دروغ است. من هرگز بازجو نبودم تا بگویم چه نوع بازجویی خوب است و بد» [شرق ۱۴ شهریور ۹۶]
فیضالله عرب سرخی میگوید: «آنچه درباره من گفته شده، مطلقا دروغ است. من هرگز بازجو نبودم تا بگویم چه نوع بازجویی خوب است و بد» [شرق ۱۴ شهریور ۹۶]
افتخار! به جنایت
تسنیم که در این رابطه بهوسیله مصاحبه با اکبر براتی به جناح مقابل اعلام جنگ کرده بود، مجددا با درج یادداشتی در ۱۴ شهریور خطاب به جناح مقابل مینویسد: چرا «افتخار مقابله با جریان منحرف و التقاطی» مجاهدین خلق را انکار میکنید زیرا این کار «نه تنها جای پشیمانی ندارد بلکه میتواند سند افتخار برای مسئولان آن برهه باشد». سپس تسنیم دو دلیل را سبب این انکار کردن میداند: «شاید به دلیل نحوه برخورد غیرقانونی در آن برهه یا دگردیسیهای امروز این جماعت باشد.»
تسنیم میخواهد شکنجهگری در دهه۶۰ را به جناح مغلوب نظام نسبت دهد. آنچنان که قالیباف در انتخابات! ریاست جمهوری ولایت فقیه، بی چیزی ۹۶ درصد جامعه را به گردن جناح روحانی میانداخت. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه]
تسنیم میخواهد شکنجهگری در دهه۶۰ را به جناح مغلوب نظام نسبت دهد. آنچنان که قالیباف در انتخابات! ریاست جمهوری ولایت فقیه، بی چیزی ۹۶ درصد جامعه را به گردن جناح روحانی میانداخت. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه]
محسن آرمین وارد میشود
اینبار در جنگ مطبوعاتی، بار دیگر حریف به میدان میآید با برخی از تصریحات و افشاگریها.
محسن آرمین از اعضای «مجاهدین انقلاب اسلامی» که از طرف دوست سابقش اکبر براتی بهعنوان یکی از شکنجه گران دهه۶۰ معرفی شده است، میگوید: «آقای براتی مدعی شده است صادق نوروزی، عربسرخی، قدیانی و امثال آنها بودند که در اوایل انقلاب بازجو شدند و تخلفات زیادی کردند».
آرمین پاسخ میدهد: «اولا آقایان صادق نوروزی، قدیانی و عربسرخی هیچگاه بازجو نبودند. آقایان نوروزی و قدیانی هیچگاه عضو سپاه یا وزارت اطلاعات یا دادستانی انقلاب نبودند که کسی را بازجویی کرده باشند. البته آقای عرب عضو سپاه بود، اما مسئول گزینش در واحد اطلاعات سپاه بود و شغل ایشان هیچ ربطی به متهمان و بازجویی از ایشان نداشت.»
محسن آرمین از اعضای «مجاهدین انقلاب اسلامی» که از طرف دوست سابقش اکبر براتی بهعنوان یکی از شکنجه گران دهه۶۰ معرفی شده است، میگوید: «آقای براتی مدعی شده است صادق نوروزی، عربسرخی، قدیانی و امثال آنها بودند که در اوایل انقلاب بازجو شدند و تخلفات زیادی کردند».
آرمین پاسخ میدهد: «اولا آقایان صادق نوروزی، قدیانی و عربسرخی هیچگاه بازجو نبودند. آقایان نوروزی و قدیانی هیچگاه عضو سپاه یا وزارت اطلاعات یا دادستانی انقلاب نبودند که کسی را بازجویی کرده باشند. البته آقای عرب عضو سپاه بود، اما مسئول گزینش در واحد اطلاعات سپاه بود و شغل ایشان هیچ ربطی به متهمان و بازجویی از ایشان نداشت.»
سکوت
محسن آرمین درباره اتهاماتی که متوجه خودش است پاسخ میدهد که فقط در سال ۶۰ «به همراه جمعی دیگر از اعضای سازمان برای کمک به سپاه برای مبارزه با مجاهدین خلق به سپاه رفتیم. کمتر از یکسال عضو پیمانی سپاه بودم.» ولی بلافاصله برای آنکه خود را منزه از جنایت نشان دهد میافزاید: «در طول این مدت شاهد مسائلی بودم که ترجیح میدهم درباره آن سخنی نگویم».
چماقداری
محسن آرمین در ادامه میگوید، او و دوستانش با پدیده چماقداری مخالف بودهاند. چماقداری، نامی بسیار آشنا برای کسانی که بازه زمانی ۵۷ تا ۶۰ را از نزدیک تجربه کردند. چماقدارها یا همان «امت حزب الله»، کسانی بودند که با شعار «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روحالله» به تجمعات مسالمت آمیز مجاهدین خلق و سایر مخالفان حمله میکردند. این افراد از حمایت قضاییه! تحت کنترل بهشتی و سپاه پاسداران برخوردار بودند و با مصونیت کامل، دست به جنایتهای خیابانی میزدند.
محکومیت چماقداری
محسن آرمین اکنون مدعیست که او و دوستانش «با برخوردهای چماقی با مخالفان نظام موافق» نبودند. آرمین میگوید که او و دوستانش حمله چماقداران به میتینگ مجاهدین خلق در سال ۵۹ را محکوم کرده و «خواهان پایاندادن به این شیوه برخوردها» شده بودند.
جفاکاران
آرمین یکبار دیگر به بحث شکنجه و زندان میپردازد تا تصریح کند که جناح او نقشی در آن نداشته است اما از جانب دیگر او هم شهادت میدهد که در زندانهای نظام، شکنجه در جریان بوده است: «آقای براتی گفته است برخوردهای خشن در زندان باعث کینه و خصومت خانوادههای متهمان شد. و مدعی است امثال بنده مسئول این کینهها و خصومتها بودهاند... . اگر این تحلیل ایشان صحیح باشد؛ یعنی مقصر اصلی این کینه و خصومت مسئولان زندان باشند، ما و دوستانمان در طول سالهای دهه ٦٠ در زندانها نه حضوری داشتیم و نه مسئولیتی؛ بنابراین خوب است رسیدگی شود کسانی که با رفتارهای خشن خود چنین جفایی در حق نظام و کشور کردند، چه کسانی بودند».
مفسد اقتصادی
محسن آرمین در ادامه برای آنکه جلوی افشاگریهای بیشتر براتی علیه خود و دوستانش را بگیرد به رو کردن یکی از پروندههای جدید اکبر براتی میپردازد.
«...من وضعیت آقای براتی را درک میکنم. از گرفتاریهای سالهای اخیر ایشان مطلعم و میدانم که آقای براتی و دوستانشان بهعنوان مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره سابق شرکت... در دولت گذشته بودند و پس از رویکارآمدن دولت جدید از سوی تعاونی مذکور به کلاهبرداری و تصرف در مال غیر و میلیاردها سوءاستفاده مالی متهم شدند. نهایتا ایشان و دوستانشان به حکم شعبه... به اتهامهای مختلفی نظیر «کلاهبرداری به نحو فروش مال غیر»، «مشارکت در فروش مال غیر» و «خیانت در امانت» محکوم به زندان شدند. آقای براتی مدتی نزدیک به یکسالونیم مجازات زندان را تحمل کرد». [شرق ۱۶ شهریور ۹۶]
«...من وضعیت آقای براتی را درک میکنم. از گرفتاریهای سالهای اخیر ایشان مطلعم و میدانم که آقای براتی و دوستانشان بهعنوان مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره سابق شرکت... در دولت گذشته بودند و پس از رویکارآمدن دولت جدید از سوی تعاونی مذکور به کلاهبرداری و تصرف در مال غیر و میلیاردها سوءاستفاده مالی متهم شدند. نهایتا ایشان و دوستانشان به حکم شعبه... به اتهامهای مختلفی نظیر «کلاهبرداری به نحو فروش مال غیر»، «مشارکت در فروش مال غیر» و «خیانت در امانت» محکوم به زندان شدند. آقای براتی مدتی نزدیک به یکسالونیم مجازات زندان را تحمل کرد». [شرق ۱۶ شهریور ۹۶]
پاسدار، شکنجه گر، مفسد
در اینجا موضوع کمی جالب میشود. براتی به عنوان یک پاسدار و شکنجه گر و یک مفسد اقتصادی برخی از واقعیتها را درباره دوستان سابقش در «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» بر روی دایره میریزد. او صحت شکنجه را در زندانها تایید میکند، شهادتی که دیگر شهادت اپوزیسیون نیست بلکه از درون خود نظام اعلام میشود. در نقطهی مقابل آرمین ضمن انکار نقش خود، صحت شکنجه را در درون زندانها تایید میکند. دو شهادت از جانب هر دو جناح نظام.
آرمین پای را فراتر میگذارد و میگوید با سیاست چماقداری نظام که یکی زمینههای ایجاد کشتارهای دهه۶۰ نیز بود، مخالف بوده است.
جمهوری اسلامی! نمیتواند از کارنامه تاریک خود دفاع کند؛ حکومتی که براساس کشتار و سرکوب برپا شد و ادامه یافت؛ به این واقعیت دست اندرکاران تاریخ ۳۹ ساله آن، شهادت میدهند.
آرمین پای را فراتر میگذارد و میگوید با سیاست چماقداری نظام که یکی زمینههای ایجاد کشتارهای دهه۶۰ نیز بود، مخالف بوده است.
جمهوری اسلامی! نمیتواند از کارنامه تاریک خود دفاع کند؛ حکومتی که براساس کشتار و سرکوب برپا شد و ادامه یافت؛ به این واقعیت دست اندرکاران تاریخ ۳۹ ساله آن، شهادت میدهند.