بیانیه سی و ششمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران قسمت دوم


بیانیه سی و ششمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران
فصل اول:
خروجی نمایش انتخابات، شکست خامنه ای، تعمیق شکاف در هرم قدرت

۱- رویداد 29 اردیبهشت 1396 که حاکمیت به تزویر بر آن نام انتخابات گذاشته، همچون همة این گونه نمایشها در نظام ولایت فقیه، نه یک انتخابات آزاد، دموکراتیک، شفاف، رقابتی و با نظارت نهادهای مستقل داخلی و بین المللی، بلکه یک شعبده بازی به منظور نفی حاکمیت مردم است.
در رژیم ولایت فقیه، رأی دهندگان مختارند که از میان برگزیدگان شورای نگهبان که همگی باید دارای «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه» باشند، یک نفر را انتخاب کنند. شورای نگهبان تحت امر ولی فقیه بر اساس «قانون اساسی جمهوری اسلامی» و بر اساس نیات باند حاکم و در رأس آن ولی فقیه، صلاحیت حتی با سابقه ترین پایوران رژیم را تأیید نکرده است. این شورا رفسنجانی و احمدی نژاد را رد صلاحیت کرد و به محمد خاتمی حتی اجازه ثبت نام هم نداد. این سه نفر ۲۴سال رئیس جمهور خامنه ای بودند.
نمایش انتخابات ریاست جمهوری در رژیم ولایت فقیه سرپوش یک خودکامگی قرون وسطایی و تجسم کامل تبعیض جنسیتی، مذهبی، ملی و قومی است. 
در حالی که خروجی رویداد 29 اردیبهشت یک باخت تمام عیار برای کل نظام به طور عام، و برای باند حاکم به سرکردگی ولی فقیه به طور خاص، بود؛ خامنه ای با پذیرش اکراه آمیز روحانی و ادامه دادن به فشار و تهدید منتخب نمایش انتخابات، بحران درون حاکمیت را عمیق تر کرده و از نظر توازن قوا بسی ضعیف تر و رسواتر از ماقبل انتخابات شده است.

۲- نمایشهای انتخابات ریاست جمهوری رژیم از دور هفتم تا دوره دوازدهم با چالشهای گوناگون در درون نظام همراه بوده است. همة کارگزاران اصلی رژیم به شمول ولی فقیه در این امر اتفاق نظر دارند که آمار شرکت کنندگان در این نمایشها را چند برابر کنند. اما خامنه ای، در مواردی، به نسبت آرای کاندیداها، بنا به عللی که شورا در زمان خود توضیح داده است، تن داده و در مواردی (مثل دورة نهم و دهم) با تقلبهای کاملاً مشهود در نسبت آرا دست برده و کاندیدای مورد نظر خود (محمود احمدی نژاد) را در اطاق تجمیع آرا به کرسی نشانده است. خامنه ای برای دورة دوازدهم نمایش انتخابات، شکل خاصی از مهندسی را در پیش گرفت. او فکر می کرد که پس از مرگ رفسنجانی و با توجه به نارضایتی از حسن روحانی و پراکندگی و اختلاف بین باند میانی موسوم به اعتدال و باند اصلاح طلبان حکومتی (که در اساس زایدة باند میانی هستند)، می تواند با شیوه های پنهان و علنی ابتدا کاندیدای مورد نظر خود را در درون باند ولایت تثبیت کند و سپس با دخالت نیروهای سپاه و بسیج، ضمن پذیرش نسبت آرا، او را بر کرسی ریاست جمهوری نظام بنشاند. اما هنگامی که در توازن قوای درونی رژیم با شکست مواجه شد، در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت، درصدد برآمد که با برجسته کردن رقمسازی کارگزارانش، و بدون آن که نامی از روحانی ببرد و به او به طور مستقیم تبریک بگوید، خود و ولایتش را برندة اصلی شعبده بازی جلوه دهد. 
خامنه ای گفت: «با این حضور متراکم و افکندن بیش از چهل میلیون برگة رأی در صندوقها، نصاب تازه یی در انتخابات ریاست جمهوری پدید آمد... پیروز انتخابات، شما مردم ایرانید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئه و تلاش دشمنان، توانسته است اعتماد این ملت بزرگ را به طور فزاینده جلب کند». 

۳- ادعای پیروزی از سوی خامنه ای، با سوار شدن روی اتفاق نظر درونی نظام در چند برابر کردن آمار و بلوف ۴۱میلیونی و ۷۳درصدی، واقعیت شکست و شقه عمیق رژیم را نمی پوشاند، بلکه رسوایی دیگری را در تاریخچه رقم سازیهای متناقض خودکامگی آخوندی- پاسداری به ثبت می دهد. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران به نقل از وزارت کشور دولت روحانی در ساعت ۱۶ و ۴۳ دقیقه بعد ازظهر روز ۲۹ اردیبهشت خبر داد که تا این لحظه (یعنی ظرف ۸ساعت) ۲۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند. آنها از این ساعت تا پایان رأی گیری که در بسیاری از مناطق فقط دوساعت (تا ساعت ۱۸) و در سایر مناطق ۴ساعت (تا ساعت ۲۰) و در مواردی استثنایی تا ساعت ۲۴ طول کشید، این رقم گزافه را بیش از دو برابر (۴۱ میلیون) کردند. 
آخوند حسن روحانی به این دروغ هم اکتفا نکرد و مدعی شد که ۴ میلیون نفر بعد از نیمه شب به حوزه های رأی گیری مراجعه کرده، اما نتوانسته اند رأی بدهند. 
آخوند موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، هم در پاسخ به کسانی که رقم ۱۶میلیونی آرا را به زیر سؤال می بردند، گفت رئیسی ۱۶ میلیون رأی حلال! داشت، یعنی که ۱۶ میلیون ایرانی به یک قاتل بدنام، رأی داده اند!
وزارت کشور رژیم چند روز قبل از انتخابات تعداد واجدان شرایط رأی در خارج از کشور را ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و بعد از انتخابات شمار شرکت کنندگان را ۱۶۸ هزار و ۴۳۰ تن (حدود ۶ و نیم درصد) اعلام کرد. کدام را باید باور کرد؟! مشارکت ۶و نیم درصدی درخارج را؛ که جمعیت محاسبه شده آن انبوه مزدوران اعزامی به عراق و سوریه با نزدیک به۳۳ هزار رأی، یعنی یک پنجم کل آرای خارج کشور) و سایر نقاط را هم شامل می شود؟ یا ادعای مشارکت بیش از یازده برابر آن در داخل را که اکثریت عظیم جمعیت، دیکتاتوری و فساد و چپاول رژیم را با گوشت و پوست خود حس می کنند؟! 
بادکنک این تبلیغات و صحنه سازیهای تلویزیون رژیم درباره مشارکت وسیع مردم، با انتشار کلیپهایی از شرکت کنندگان بر روی شبکه های اجتماعی ترکید. در یکی از این کلیپها اهالی یک روستا در بیرجند می گویند در روستای آنها ۷ خانوار و کمتر از ۳۰نفر سکونت دارند اما دولت ۳۹۹ رأی به حساب این روستا گذاشته است. در کلیپ دیگری حدود ۱۰ جوان دانشجو در کنار در بستة یک حوزه اعتراض می کنند که ما از صبح به اینجا آمده ایم و ساعتها ما را در بیرون حوزه نگهداشته اند. اما با ۲۰ - ۳۰ اتوبوس از محلهای مختلف افرادی را به اینجا آورده اند تا رأی بدهند. یکی از این جوانان می گوید به خدا من نمی خواهم به کسی رأی بدهم، فقط می خواهم شناسنامه ام مهر بخورد و بتوانم مدرک تحصیلیم را بگیرم!
ارزیابی تخمینی ستاد اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران از گزارشهای شهود عینی در هزاران حوزه رأی گیری در شهرهای مختلف کشور، مشارکت کمتری نسبت به انتخابات دوره قبلی و دست کم یک ضریب چهار برابری را در رقم سازیهای رژیم نشان می دهد.

۴- هدف خامنه ای از کاندیدا کردن آخوند ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیأت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، یکپایه کردن ولایتش بود و او را گزینه منحصر به فردی بعداز شکست ریل گذاری دوران احمدی نژاد در گرداب بحرانهای درونی و بیرونی نظام تشخیص داده بود. از همین رو پس از مرگ طبسی، ابراهیم رئیسی را به تولیت استان قدس رضوی، که از بالاترین کرسیها در سلسله مراتب آخوندی و اقتصادی رژیم است، گماشت. در قدم بعد، احمدی نژاد را که در شهریور سال ۱۳۹۵ به منظور کسب اجازه برای کاندیدا شدن به دیدار او رفته بود، از سر راه برداشت و با این بهانه که انتخابات نباید «دو قطبی» شود با کاندیداتوری او مخالفت کرد. این دیدار برای مدتی پنهان ماند و باند احمدی نژاد تحت این عنوان که «آقا» صرفاً توصیه کرده و چرا در «بلندگو» نگفته، به تلاشهای انتخاباتی احمدی نژاد ادامه دادند. سرانجام خامنه ای که از خیره سری گماشته نافرمان خود به تنگ آمده بود طی سخنانی در ۵ مهر ۱۳۹۵ گفت: «یک نفری، یک آقایی، آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی دانیم ما شما شرکت کنید... با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می شود. دو قطبی در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمی دانم شما وارد بشوید. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو!»
یک روز بعد، احمدی نژاد طی نامه یی به خامنه ای با قید «در این دوره» نوشت: «حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم».
با این حال وقتی در عمل انتخابات دو قطبی شد، احمدی نژاد یک بار دیگر نافرمانی کرد و برای کاندیدا شدن همراه با بقایی و مشایی در روز چهارشنبه ۲۳ فروردین در وزارت کشور حاضر شد و ثبت نام کرد. او بالاخره یک بار حرف راست زد و گفت توصیة آقا برای این بود که انتخابات قطبی نشود. اکنون که چنین شده من هم می توانم وارد شوم. سرانجام شورای نگهبان صلاحیت او و بقایی را تأیید نکرد و احمدی نژاد اعلام کرد که از هیچ یک از کاندیداها حمایت نخواهد کرد. اگر حرف احمدی نژاد دروغ نباشد، او در روز انتخابات رأی سفید (باطله) داده است. با این حال خامنه ای او را همچنان برای حفظ تعادل درونی رژیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نگهداشته است.
خامنه ای در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر امدادهای غیبی جنگ در عراق و خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران، در موقعیتی بود که توانست رفسنجانی را در نمایش انتخابات در زیر پای احمدی نژاد له کند. اما اکنون با شکسته شدن اتوریته اش در زیرگامهای قیام آفرینان سالهای۱۳۸۸ و۱۳۸۹ و در اثر جام زهرهای بعدی، برای کاندیدا کردن رئیسی ناگزیر از رد صلاحیت و جراحی احمدی نژاد شد. بعد از انتخابات هم، از طریق دستگاه قضایی تحت امر خود، احمدی نژاد و معاونش بقایی را به پرونده سازی و دستگیری تهدید کرد. بقایی دستگیر شد و بعد از اعتصاب غذای خودش و پیگیری احمدی نژاد آزاد شد. وی بعد از بیرون آمدن از زندان، به شدت به آخوند اژه ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه حمله کرد و به عنوان معاون رئیس جمهور سابق گفت، اژه ای وقتی در دولت احمدی نژاد وزیر اطلاعات بود دروغ می گفت و حالا هم دروغ می گوید. بقایی عاقبت کار رقیبان حکومتی را «سرنگونی» دانست. 
دستگیری بقایی هم چنان که دستگیری و سپس آزاد کردن حسین فریدون، برادر روحانی و همکار رسمی رئیس جمهور رژیم توسط آخوند صادق لاریجانی، که قطعاً به دستور خامنه ای صورت گرفته بخشی از عوارض شقه و تنش در رأس حاکمیت و درعین حال نشاندهنده وضعیت ولی فقیه است که برای کنترل اوضاع نیازمند به کارگیری فضاحت بار دستگاه قضایی تحت امر خود است. بعد از این دستگیریها رسانه های حکومتی نوشتند که اگر صادق لاریجانی این قدر قانونگرا شده است، چرا برادر خودش فاضل لاریجانی که سند تبانی و رشوه دادن او را احمدی نژاد در موضع رئیس جمهور به مجلس رژیم برد، دستگیر نمی کند؟!
ادامه دارد......