خودکشی در زیر سلطه‌ی خلافت اسلامی!؛ به جان‌آمدگان


خودکشی در زیر سلطه‌ی خلافت اسلامی!؛ به جان‌آمدگان 
روزانه شاهد خودکشی شهروندانی هستیم که به دلیل فقر، دیگر زندگی در زیر سلطه‌ی خلافت اسلامی! را نمی‌توانند تحمل کنند.


خودکشی زنان

در ۱۴ خرداد ۹۴ روزنامه جهان صنعت اعلام کرد که ایران رتبه نخست خودسوزی زنان در خاورمیانه را در اختیار دارد. این در شرایطی است که آمار خودکشی در بین زنان ایران دو برابر مردان است و بسیاری از آنها به شیوه‌ی اعتراضی خودسوزی متوسل می‌شوند.

۶۰ خودکشی ناموفق

انتخاب مرگ به شکل خودکشی به طور طبیعی یکی از نتایج حاکمیت ۳۸‌ساله‌ی خلافت اسلامی! بر ایران است که نتیجه‌ی آن غیرقابل تحمل کردن زندگی برای بسیاری از شهروندان است. به همین علت است که آمار خودکشی در ایران رو به افزایش است با این وجود در سال ۹۴ سایت باشگاه خبرنگاران جوان تایید کرد که «به ازای هر خودکشی موفق ۶۰ خودکشی ناموفق رخ می‌دهد».
فقر، تبعیض، فشارهای مذهبی، سرکوب سیاسی و ... از جمله دلایل خودکشی در خلافت اسلامی! است.


نمایی از فاجعه

مروری بر برخی از خودکشی‌ها در روزهای اخیر نمایی از وضعیت فاجعه‌باری که سرزمین تحت اشغال ما در آن قرار گرفته است را نشان می‌دهد:
از جمله خودکشی‌های ثبت شده در بازه زمانی ۲۵ مرداد تا ۷ شهریور می‌توان این موارد را یادآوری کرد: «خودکشی یک مرد ۴۰ساله در بابل، دو جوان یکی در دشتستان و دیگری در شوش، یک زن و یک مرد در جوانرود، خودکشی دو تن یکی در اصفهان و دیگری در تهران؛ یک کارگر جوان ۲۸ساله در فاز ۲۲پارس جنوبی و یک جوان ۳۸ساله اهل لاهیجان و یک دختر ۱۸ساله اهل بانه و یک دختر جوان آبادانی و دو دختر نوجوان ایلامی».
روز ۱۸ شهریور یک سرباز کُرد در اعتراض به «تنبیه زیاد از سوی فرمانده پادگان سقز» خودکشی کرد.
روز ۲۰شهریور عبدالسلام خوشامن، دانشجوی ٢٨ساله کرد در یک حرکت اعتراضی خود را حلق‌آویز کرد؛ او در سال پنجم تحصیل خود در دانشگاه علوم پزشکی تبریز قرار داشت که به خاطر گرایشات سیاسی‌اش از دانشگاه اخراج می‌شود.


ماه‌های اخیر

برای داشتن تصویری جامع‌تر شاید مناسب باشد به برخی از خودکشی‌ها از ابتدای سال نگاهی بیندازیم. خودکشی‌هایی که پیش از هرچیز بازتاب دهنده‌ی وضعیت اقشار مختلف جامعه است که در معرض خودکشی قرار گرفته‌اند.
در ۲۴ فروردین در کرمانشاه، دو برادر یارسان در اعتراض به احضار و بازجویی و تهدید به مرگ مستمر توسط نیروهای اطلاعاتی خودسوزی کردند.
۳ اردیبهشت خودکشی یک نونهال ۱۳ ساله در رشت که خود را از پل یخسازی به پایین پرت کرد.
۱ خرداد خودکشی یک دختر ۱۹ساله در مهاباد، زنی ۲۵ساله در سقز، یک جوان بیکار ۱۹ساله در تکاب و یک مرد ۴۴ساله در نظام آباد تهران.
۶ خرداد یک دختر دانش آموز ۱۷ در مریوان دست به خودسوزی می‌زند.
۱۱ خرداد یک مرد ۲۴ ساله متاهل در یکی از روستاهای نهاوند و یک راننده کامیون ۲۵ ساله در مریوان خودکشی کردند.
۱۴ خرداد مادر یک کودک یک‌ساله که خودش بیش از ۲۴ سال نداشت در مریوان خودکشی کرد.
۲۱ تیر در مهاباد یک مرد ۲۳ ساله و یک نفر از کارمندان شهرداری خودکشی کردند.
۳۰ تیر یک پدر که ناتوان از تامین خرج خانواده‌اش بود پس از خوراندن قرص برنج به پسر دوساله و دختر شش ساله‌اش به زندگی خود پایان داد.
در ۳۱ تیر یک دختر ۱۸ ساله در یکی از مناطق استان مازندران خود را از بالای یک ساختمان شش طبقه به پایین پرتاب کرد، و درگذشت.
در همان روز یک کارگر ساختمانی در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدش توسط دانشگاه آزاد کرج، خود را از بالای جرثقال به پایین پرتاب کرد.
۱۶ مرداد به فاصله کمتر از دو ساعت یک دختر و یک مرد جوان خود را از روی پل رسالت در تهران به پایین پرتاب کردند.
خودسوزی دستفروشانی که سرمایه ناچیزشان توسط مأموران «شهرداری» غارت می‌شود، خودکشی سیف الله بیداری معلم اهل بهبهان که در اعتراض به فقر به زندگی خود پایان داد، خودکشی یونس افشاری ۲۶ساله اهل ارومیه که به‌رغم تحصیلات دانشگاهی بیکار بود. خودکشی علیرضا یاوری نانوای ۳۸ساله اهل گلپایگان که بر اثر افزایش قیمت آرد و مخارج بالای زندگی، ورشکسته شده بود و خود را به آتش کشید، نمونه‌هایی دیگر از به جان آمدن مردم در زیر سلطه‌ی ولایت فقیه است.
ویرانی اقتصاد کشور، و صرف منابع آن در جنگ‌های تجاوزکارانه یا گسترش تسلیحاتی به همراه افزایش فاصله طبقاتی، زندگی را برای اکثریت مردم ایران به یک مرگ تدریجی تبدیل کرده است.