طلسم جنگ (۱۱) - سهم مردم، ویرانی و نابو‌دی ـقسمت یاز دهم ـخواندن این سلسله مقالات را به همه خصوصا نسل جوان پیشنهادوتوصیه می کنیم


 قسمت یازدهم – سهم مردم
در مقابل چپاولگری و غارتگری پاسداران خمینی، سهم مردم چه بود و چه شد؟
«مردم به خاک سیاه نشستند.
صنعت و کشاورزی ایران تقریباً نابود شد.
تتمه بازار ملی ایران، تقریباً تمام کش! شد.
عشایر و دانش‌آموزها، به قول رفسنجانی، سرباز یکبار مصرف یعنی گوشت دم توپ و خوراک تهاجمات گله‌ای آخوندهای جنایتکار شدند!

و مجاهدین هم ستون پنجم شدند، که سهمشان تنها ”اعدام“ بود و بس!»

برای این‌که بدانیم همان سال 67 یعنی سال آتش‌بس، واقعیت اوضاع چه بوده، توجه به تنها صدای متفاوت آن سالها ضروری و بسیار روشنگر است؛ سالی که به اقرار رسانه خارج کشوری رژیم در تاریخ 28 دی ماه 67، بیشتر از 80 درصد ثروت کشور، در دست کمتر از یک درصد جمعیت کشور بود!

مسعود رجوی: «مطابق نوشته‌های روزنامه‌های خود رژیم:
”14 و نیم میلیون نفر بالای 20سال در بیکاری و بیکاری مخفی به‌سر می‌برند“ (کیهان 24 دی 67) و روز به روز هم بر تعداد آنها افزوده می‌شود. آنهایی هم که کار دارند، و دارای درآمد و دستمزد ثابت هستند قدرت خریدشان در دوران حکومت خمینی به کمتر از یک‌دهم 10سال پیش تنزل یافته است.

دستکم 15 میلیون نفر بی‌خانمان و فاقد مسکن هستند.
بیش از 52 درصد از جمعیت 6سال به بالای کشور از سواد و آموزش محرومند.

20هزار روستای کشور مدرسه ندارند.
با توجه به افزایش جمعیت، هر هفته می‌باید لااقل یکصد مدرسه ساخته شود؛ زیرا هم ا کنون یک میلیون و هشتصد هزار کودک لازم التعلیم هنوز موفق نشده‌اند به کلاسهای درس راه پیدا کنند.

بر طبق آخرین محاسبات، حدود یکصد هزار معلم و بیست هزار دبیر کم است.

در هیأتهای علمی دانشگاهها نیز تقریباً جای ده‌هزار استاد خالیست و می‌گویند تا سال 1370 آموزش عالی می‌باید به استخدام 14هزار استاد جدید مبادرت ورزد. در چنین شرایطی چهل درصد ظرفیت پذیرش دانشجو را در تمام دوره‌های تحصیلی به بسیجی‌های خمینی اختصاص داده‌اند... .

... رئیس سازمان بهزیستی خمینی می‌گوید: در حال حاضر دو میلیون افراد معلول... در 900 مرکز تهران و 1100 مرکز در سایر نقاط مختلف کشور، تحت پوشش این سازمان می‌باشند (ابرار 24 دی 67).

... شمار معتادان حالا از 3 میلیون نفر گذشته...
... بنا‌ به تصریح مقامات و رسانه‌های رژیم، هفتاد درصد جمعیت کشور، در فقر شدید به‌سر می‌برند و مطابق اسناد محرمانه حکومتی، ”بسیار محروم“ یا ”ضربه‌پذیر شدید“ توصیف شده‌اند. از جمله حدود 5 میلیون نفر از جمعیت کشور روزانه ”شش! “ تومان! درآمد دارند! قیمت سیب زمینی در تهران 37 الی 40 تومان است و با آن شش تومان فقط می‌توان روزانه 150 الی162 گرم یعنی حدود ”2 سیر! “ سیب زمینی خرید!».

آری، این تصویر ایران در سال 67 یعنی چند ماه پس از توقف جنگ است، آن‌هم تنها به ضرب جام زهری که مجاهدین به گلوی خمینی ریختند! در غیراین‌صورت خمینی، به قول خودش تا نابودی آخرین آجر سالم تهران، جنگ را ادامه می‌داد!

خمینی می‌گفت: ”آن جنگ، جنگ کفر و اسلام است!؛ دفاع مقدس است! جنگ، تحمیلی است! “

اما تاریخ به فاصله کمتر از سی سال، به همه! حتی طرفدارها و مقلدین خودش! ثابت کرد که او دروغ می‌گفته است. آن جنگ با همه تلفات جانی و مالی‌اش، فقط و فقط مایه حیات شخص خمینی و حکومتش بود و لاغیر!

آن‌روز خمینی می‌گفت: این جنگ مائده آسمانی است! مائده آسمانی برای کی؟ برای خمینی دجال و برای سوء‌استفاده و سرمایه‌گذاری روی خون و جان مردم ایران، برای این‌که قدرت ارتجاعی خودش را به اسم اسلام و اسم خلافت اسلامی تثبیت کند. مائده آسمانی برای کی؟ برای مردم ایران؟! که این طور خمینی آنها را به خاک سیاه نشاند؟ و امروز، نسل امروزی در ایران این سؤال را از خمینی مطرح می‌کند که چرا جنگ را راه انداختی؟ و چرا در شرایطی که امکان‌پذیر بود هیچ اقدام و تدبیری برای این‌که از جنگ جلوگیری کنی نکردی؟ چرا تحریک کردی؟ چرا آتش جنگ را شعله‌ور ساختی؟ و چرا به این شکل مردم را در تنور جنگ ضدمیهنی، با آن همه آثار و عوارض بعد از جنگ؛ به پریشانی و خاک سیاه افکندی؟
خانه‌های خراب و مردم آواره و مجروحان و کشته‌های جنگ و اتلاف سرمایه‌های ملی؟»

در پایان این قسمت توجه به بخشی از یک پیام. پیامی که خمینی نمی‌خواست مردم ایران بشنوند، در سیاست انقلابی شکستن طلسم جنگ، بسیار روشنگر است.

پیامی از رهبر مقاومت! در سال 1365، یعنی دو سال قبل از آتش بس!

مسعود رجوی: «بگذارید بی‌مبالغه بگویم؛ مصیبتها کشیدیم و خون جگرها خوردیم. خیلی برچسب‌ها تحمل کردیم تا این طلسم جنگ را درهم بشکنیم. آخر با همین طلسم، خمینی راه آزادی و راه زندگی مردم را سد کرده بود. در همین نقطه بود که میانه‌بازها، استحاله‌گرها، آنهایی ‌که به داخل رژیم چشم دوخته‌اند، آنهایی که فکر می‌کنند که از این امامزاده خیری برمی‌آید. ملی‌گراهای پوشالی، آنهایی که دل‌پیچه وطن گرفته بودند، بقایای سلطنت مدفون و خیلی از چپ‌نماها در برابر این سیاست انقلابی صلح ما، به انحاء طرق برای این تنور جنگ خمینی هیزم‌شکنی می‌کردند. در همین جهت و درست رودرروی مقاومت، رودرروی مقاومت مسلحانه انقلابی خیلی از این بلندگوها و رسانه‌های استعماری هم که منفعت داشتند در ادامه جنگ ایران و عراق - آنها که زیر بمباران نیستند، آنها که جوانهایشان نباید کشته بشود! بله همین‌ها، آن هیزم‌کشها - هیزم‌کشها برای تنور جنگ خمینی- را علیه ما همراهی می‌کردند، همنوایی می‌کردند».
ادامه دارد.....