دستگیری گسترده‌ی کودکان کار در شهریار به جرم فقر


«شهرداری» شهریار در همکاری با سایر نهادهای حکومتی اقدام به دستگیری گسترده کودکان کار در شهریار کرده است.


معضلات

معضلات اقتصادی و اجتماعی را یا باید با روش‌های علمی، بررسی و حل کرد، یا با روش‌های سخت‌افزاری!، صورت مسئله را پاک کرد! حال اگر نظامی بر کشور حاکم باشد که نه تنها در پی حل معضلات نباشد بلکه خود بخشی از مشکل و معضل باشد، آنگاه داستان دیگر متفاوت می‌شود.


سخت‌افزاری!

جمهوری اسلامی! به طور معمول از روش‌های سخت‌افزاری! برای پاک کردن صورت مسئله بهره می‌برد. یکی از آخرین نمونه‌های آن طرحی است که از طرف «شهرداری» شهریار در پیش گرفته شده است.

سوژه

سوژه‌ی این طرح کودکان ایرانی بدون شناسنامه و کودکان اتباع خارجی هستند؛ کودکان کار که برای امرار معاش و زندگی، محلی به جز خیابان ندارند.
این کودکان به جای تحصیل، سرچهارراه‌ها فال می‌فروشند یا مشغول زباله‌گردی هستند. «شهرداری» شهریار تصمیم به جمع‌آوری این کودکان گرفته است. طرحی که از ۲۵ تیر ۹۶ آغاز و کماکان ادامه دارد. این طرح تنها در «شهرداری» محدود نیست و جمیع نهادهای مستقر در شهریار در همکاری دست به این سرکوب عریان می‌زنند.


نهادهای دخیل

«فرمانداری شهرستان شهریار، دادگستری، فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان، پرسنل حوزه معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری شهریار، معاونت خدمات شهر و امور مناطق شهرداری شهریار، اداره بهزیستی، شبکه بهداشت و درمان، کمیته امداد شهرستان و طلیعه سبز رهایی و دیگر ارگان‌های شهرستان، همکاری مستمر و فعال در اجرای طرح تاکنون داشته‌اند.»


سرنوشت!

در این طرح کودکان کار از خیابان‌های شهریار و روستاها و توابع آن جمع‌آوری می‌شوند. کودکان ایرانی به «اورژانس اجتماعی» فرستاده می‌شوند و اگر معتاد باشند به «کمپ‌های ترک اعتیاد». کودکان پاکستانی به «اردوگاه ورامین» برده می‌شوند و از آنجا آنها را به میرجاوه می‌فرستند. افغانستانی‌ها را نیز به مرز می‌برند و در آنجا رها می‌کنند.
حال در این میان اگر کودکی ایرانی و بدون شناسامه باشد چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟
براساس آمار طیبه سیاوشی، «نماینده مجلس»، «یک میلیون و ۵۰۰ هزار کودک بدون هویت در ایران زندگی می‌کنند و این آمار روزانه افزایش پیدا می‌کند».


خشونت

جمع‌آوری کودکان کار با خشونت انجام می‌شود، گویی «شهرداری» می‌خواهد با افرادی تبهکار درگیر شود، اما تنها گناه این کودکان آن است که در خلافت اسلامی! زندگی می‌کنند، و از حق آموزش و پرورش، و حمایت اجتماعی برخوردار نیستند. فقری که توسط حاکمان ایجاد شده، آنها را از همه‌چیز محروم کرده است.

کودک بلوچ

ایلنا در گزارشی که از شهریار می‌دهد به کودک ۱۴ ساله‌ی بلوچی اشاره می‌کند که به جرم بی‌شناسنامه بودن به ناچار از شهریار آواره می‌شود. او ایرانی است اما مدرکی برای اثبات هویت خود ندارد و اگر توسط ماموران شهرداری دستگیر شود احتمالا از مرز پاکستان یا افغانستان سردرخواهد آورد.
خانواده‌های کودکان دستگیر شده معمولا از سرنوشت آنها بی‌خبر می‌مانند و تا ردی از عزیران خود بیابند باید آواره‌ی نهادهای مختلف حکومتی شوند. [ایلنا ۲۷ شهریور ۹۶]


آسیب‌پذیر

سرکوب در جمهوری اسلامی! اشکال مختلفی دارد، هرچقدر سوژه سرکوب آسیب‌پذیرتر باشد، دستگاه حکومتی نسبت به آن بی‌رحم‌تر است. در این میان کودکان کار آسیب‌پذیرترین هستند.


در همین زمینه: