مقاله ای ازسایت فکری ایران آزادی
اعتراض کارگران آذرآب و هپکو با سرکوب نیروهای انتظامی ولایت فقیه مواجه شد. اما صدای آنان که امتداد و پژواک صدای کارگران کشور است، خاموش شدنی نخواهد بود.
صدای کارگران
شرق در مطلبی با عنوان «صدای کارگران باید شنیده شود» که به قلم آرمان خالقی، «کارشناس اقتصادی» در تاریخ ۳۰ شهریور منتشر کرده به گوشهای از ظلم و ستمی که بر کارگران شرکتهای آذرآب و هپکو، مانند سایر کارگران کشور میرود اشاره کرده است. [شرق۳۰شهریور۹۶]
شرق در باره علت پدیدآیی اعتراض کارگران شرکت آذرآب و هپکو مینویسد: «این دو شرکت تولیدی و فعال در عرصه ساخت ماشینآلات راهسازی و معدنی، با انباشت زیادی از بدهی و نیروی مازاد، به بخش خصوصی رسیدهاند؛ چنین شرکتهایی وقتی از بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار میشوند، همان چالشها، همان آفتها و همان مشکلات را با خود به همراه دارند.» شرق میداند انتقال مالکیت از بخش «دولتی» به مهرههای حکومت، تحت عنوان «خصوصیسازی» که در درون نظام ولایت فقیه، از آن به عنوان «خصولتی» نام برده میشود صورت گرفته، و مینویسد: «اگر فرض بگیریم که این واگذاریها واقعا به بخش خصوصی صورت گرفته و در صحت و سلامت بوده است، تازه وضع بدتر هم میشود؛ چراکه یک بار سنگین مالی بهصورت یک میراث تلخ و یک زخم به مدیران جدید میرسد.»
شرق در باره علت پدیدآیی اعتراض کارگران شرکت آذرآب و هپکو مینویسد: «این دو شرکت تولیدی و فعال در عرصه ساخت ماشینآلات راهسازی و معدنی، با انباشت زیادی از بدهی و نیروی مازاد، به بخش خصوصی رسیدهاند؛ چنین شرکتهایی وقتی از بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار میشوند، همان چالشها، همان آفتها و همان مشکلات را با خود به همراه دارند.» شرق میداند انتقال مالکیت از بخش «دولتی» به مهرههای حکومت، تحت عنوان «خصوصیسازی» که در درون نظام ولایت فقیه، از آن به عنوان «خصولتی» نام برده میشود صورت گرفته، و مینویسد: «اگر فرض بگیریم که این واگذاریها واقعا به بخش خصوصی صورت گرفته و در صحت و سلامت بوده است، تازه وضع بدتر هم میشود؛ چراکه یک بار سنگین مالی بهصورت یک میراث تلخ و یک زخم به مدیران جدید میرسد.»
شروع بحران
خالقی شروع بحران را از آنجا میداند که حکومت ولایت فقیه «بهجای درمانهای ریشهای، فنری را بیش از حد فشرده» میکند. خالقی با طرح این پرسشها که «چرا چنین مشکلاتی که در بسیاری از این شرکتها وجود دارد، بهصورت ریشهای و در زمان خود حل نمیشود تا هر روز شاهد تکرار این اتفاقات نباشیم؟» و «آیا بهتر نبود بهجای خاموشکردن صدای اعتراضات کارگران، روشی اقتصادیتر، عادلانهتر و علمی و ریشهایتر پیش میگرفتیم؟» به حلاجی اعتراضات کارگران شرکتهای آذرآب و هپکو میپردازد و سعی میکند جوابی در کادر وضعیت اقتصادی نظام ولایت فقیه به مخاطب ارائه دهد. اما بحران عظیم اقتصادی نظام که وضعیت کارگران شرکتهای آذرآب و هپکو گوشه کوچکی از آن است، خود به تنهایی نشان میدهد که پاسخ این پرسشها را نمیشود در درون نظام یافت. [اعتراض کارگران در اراک؛ ایستادن زیر سرکوب]
ایجاد وضعیت بدتر
خالقی تلاش از پیش با شکست مواجه شدهی نظام را چنین تبیین میکند: «عموما در چنین شرایطی، کمیتههای بحران و امنیت استان پا پیش میگذارند و مبلغی را بهصورت ضربالاجلی به شرکت مورد نظر پرداخت میکنند تا برای پرداخت معوقات کارگران مورد استفاده قرار بگیرد... اما ناگفته پیداست که بهجای حل مسئله در حال ایجاد بدهکاری بزرگتری برای یک شرکت زیانده هستیم!» و در قدم بعد مالکیت این کارخانهها و شرکتها به صاحبان جدید منتقل میشود تا سران حکومت بتوانند با این مانور مدتی صدای اعتراض کارگران را خاموش سازند و آنها را با وعده پرداخت معوقات از سوی مالکیت جدید در آیندهای نزدیک خاموش سازند. اما دو نمونه شرکتهای آذرآب و هپکو به تنهایی نشان داده است که این مانور و ترفند حکومت رنگ رو باخته و دیگر درمانساز وضعیت ورشکسته اقتصاد خلافت اسلامی! نیست و در گام بعد تمامیت نظام در برابر صدای اعتراض و حقخواهی کارگران قرار میگیرد.
وضعیت کارگران آذرآب و هپکو
خالقی شرایط کارگران در این دو شرکت را با عنوان «بلاتکلیفی» توصیف میکند: «کارگران نیازمند تعیین تکلیف و دریافت حق و حقوق خود هستند اما وضعیت شرکتهایی مثل آذرآب و هپکو به این صورت است که این تعیین تکلیف صورت نمیگیرد.» و شرایط وخامتبار کارگان چنین از زبان خالقی توصیف میشود: «کارگری که بلاتکلیف مانده، نهتنها از شرکتش حقوقی دریافت نمیکند، بلکه امکان حضور در شغلی دیگر را هم از دست میدهد و رفتهرفته تحت فشار قرار گرفته و از آنجا که اجازهای قانونی برای اعتراض ندارد، به شکلی دیگر، نگرانیها و دغدغههای معیشتی خود را نشان میدهد.» خالقی که تهدید اعتراضات کارگران گرسنه را برای نظام پیشبینی میکند، پیشنهاد میدهد که «مراقب کارگران باشیم و نگذاریم در حق آنها اجحاف شود، کافی است ترتیبات مشخصی در نظر بگیریم که چطور اعتراضات خود را نشان دهند. حتی میشود در مکانهایی مثل اداره کار، نقاطی را برای این منظور در نظر گرفت.»
تغییر
وضعیت کارگران در جامعه ایران در نقطه نزدیک به انفجار قرار دارد. ولایت فقیه از پرداختن به حل مشکلات کارگران عاجز است. کارشناسان اقتصادی نظام اما با دلهره در پیآنند تا درمانی برای این وضعیت بیایند. اما زمانی که پاسخ نظام به کارگران گرسنه شلیک و ضرب وشتم و گاز اشکآور و ... باشد، به زودی پاسخ متقابل از سوی کارگران دریافت خواهد کرد. تاریخ بارها این را گواهی داده است.
در همین زمینه: