بیانیه سی و ششمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران قسمت هشتم


بیانیه سی و ششمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران 
فصل ششم:
گسترش مقاومت مردم ایران در برابر تبهکاری و ایلغار ولایت فقیه

۴۳- آن چه به طور خلاصه پیرامون قتل عام طبیعت و فجایع اجتماعی ناشی از تبهکاری رژیم آخوندی در فصل سوم این بیانیه ذکر شد، تنها یک جنبه از واقعیت زندگی در ایران است. جنبة دیگر، مبارزه و مقاومت مردمی در برابر ایلغار ولایت فقیه است که در تمامی این ۳۸سال با همه فراز و نشیبهایش تداوم داشته و عمق و گسترش پیدا کرده است. اذعان و ابراز نگرانی سرکرده کل نیروی انتظامی رژیم آخوندی به روزانه بیست تا سی تظاهرات و تجمع اعتراضی در سال گذشته(۷ تا ۱۱ هزار اعتراض)، گواه عزم جزم مردم ایران و درماندگی آخوندها و پاسداران اشغالگر آنهاست. 
طی یکسال گذشته، اعتراضات کارگران، معلمان، پرستاران و کادر پزشکی، بازنشستگان، کارمندان، کشاورزان، دامداران، دانشجویان، فارغ التحصیلان دانشگاهها، دانش آموزان، جوانان متقاضی کار، غارت شدگان مؤسسات و نهادهای چپاولگر حکومتی به طور روزمره جریان داشت. به گزارش خبرگزاری تسنیم(۱۸مرداد۱۳۹۶)،حسین ساجدی نیا فرمانده نیروی انتظامی رژیم درتهران در مراسم تودیع خود در گفت: تنها در سال گذشته بیش از ۱۶۰۰ تجمع صنفی و اقتصادی در شهر تهران شکل گرفت.
اعتراض ممتد نیروهای کار به «لایحه اصلاح قانون کار»، «ادغام بخش درمان تأمین اجتماعی با وزارت بهداشت» و «طرح کارورزی و مهارت آموزی» از جمله مواردی بود که در کنار مبارزه برای خواسته های بر حق ادامه داشت. کارگران در «لایحه اصلاح قانون کار»، موسوم به لایحة احمدی نژاد روحانی، به پیروزی رسیدند و دولت را مجبور کردند که این لایحه را پس بگیرد.
تجمعات و تحصنها و تشکیل زنجیرة انسانی توسط مدافعان محیط زیست، مدافعان کارون و زاینده رود و معترضان به آلودگی شدید هوا نیز جریان داشت و کشاورزان معترض در تعدادی از شهرها برای حق آب، اقدام به تحصن، تجمع، راهپیمایی و بستن جاده ها و معابر کردند.
در آستانة روز کارگر (اول ماه می-۱۱اردیبهشت۱۳۹۶)، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بیلان ۱۹۵۶ حرکت اعتراضی کارگران، معلمان، پرستاران و برخی از حرکتهای اعتراضی کشاورزان در سال ۱۳۹۵ را منتشر کرد. در سال ۱۳۹۴ تعداد حرکتهای اعتراضی ۱۵۸۶ بود که این از رشد چشمگیر جنبش نیروهای کار خبر می دهد. 
این بیلان شامل همه حرکتهای اعتراضی نمی شود. واقعیت این است که در گوشه و کنار کشور حرکتهای اعتراضی بسیاری صورت می گیرد که ثبت همة آنها امکانپذیر نیست. 
استمرار تظاهرات حق طلبانه و عدالتجویانة مردم به رغم خفقان حاکم و اعدامهای بی وقفه برای ارعاب عمومی، به چالش بزرگی برای رژیم تبدیل شده است و سران و سرکردگان قوای مجریه و قضائیه و نمایندگان مجلس فرمایشی، بارها و بارها از اینکه امواج اعتراضات مردمی بنیاد نظام ظلم و چپاول را براندازد ابراز نگرانی کرده اند. 
طی یک سال گذشته، هواداران مقاومت، در صدها اقدام جمعی و تظاهرات افشاگرانه در کشورهای مختلف جهان، با اعتراضات مردمی در داخل میهن ابراز همبستگی کردند و دبیرخانه شورای ملی مقاومت به طور مستمر این اعتراضات را در گزارشها و اطلاعیه های خود پوشش داد و همراه با طرح مطالبات اقشار مختلف مردم ایران و افشای سرکوب و چپاول حاکم، خواهان محکومیت بین المللی و طرد و تحریم رژیم و ارگانهای سرکوبگر و غارتگر آن به خصوص سپاه پاسداران، گردید. شرح این حرکتهای اعتراضی از گنجایش این بیانیه خارج است، از این رو به چند نمونه اکتفا می کنیم. 

۴۴- روز ۳۱خرداد ۱۳۹۶، هزاران نفر از غارت شدگان توسط مؤسسات مالی متعلق به سپاه پاسداران، سازمان بسیج، نیروی انتظامی و قوه قضاییه، در شهرهای تهران، مشهد، اهواز، بابل، ابهر، اردبیل و رشت دست به تظاهرات زدند و شعارهایی نظیر «یا حجه ابن الحسن ریشه ظلمو بکن»، «مردم ما بیدارند، از دروغگو بیزارند»، «حمایت از سارقان، خیانت است به قرآن»، «مرگ بر دزد» و «مشکل ما حل نشه اهواز قیامت می شه»، سر دادند. احمد حاتمی، از مقامات بانک مرکزی در واکنش به تظاهرات گسترده غارت شدگان گفت: «وضعیت آتی ما بسیار وخیم خواهد بود» و «کسانی که این مؤسسات را راه انداختند از یک قدرت سیاسی و پشتوانه خاصی برخوردار بودند که توانستند قانون را دور بزنند و اجرا نکنند. بدون مجوز سرتاسر ایران شعبه بزنند و از مردم سپرده بگیرند». این کارگزار حکومتی پیش از این اذعان کرده بود: «پشت این مؤسسات مالی و اعتباری قدرتهای بزرگی ایستاده اند. قدرتهایی که می توانند در صورت نیاز مصوبه های شورای پول و اعتبار را هم تغییر دهند». 
در نمونة دیگری از این تظاهرات، روز ۸ خرداد ۱۳۹۶ هزاران غارت شده در مقابل بانک مرکزی در تهران تظاهرات کردند و با مأموران سرکوبگر که قصد پراکنده ساختن آنها را داشتند، درگیر شدند. مردم خشمگین شیشه های در شمالی بانک را شکستند، خیابان میرداماد را بستند و شعار می دادند: «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز- سپرده ما مردم روی هواست امروز»، «دولت بی کفایت، خجالت خجالت». زنان حضور چشمگیری در این تظاهرات داشتند. 

۴۵- روز ۱۴ اردیبهشت۱۳۹۶ شماری از معدنچیان در حاشیة جلسة ستاد بحران حادثه، که با حضور استاندار رژیم در استان گلستان برگزار شد، تجمع اعتراضی برگزار کردند. معدنچیان معترض می گفتند: «حقوق ما به اندازه یک وعده عصرانه وزیران است و اگر به مشکلاتمان اعتراض کنیم اخراج خواهیم شد». 
صبح ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، خانواده های کارگرانی که در اثر انفجار معدن ذغال سنگ در آزادشهر زیر خروارها خاک مانده اند، با نیروهای سرکوبگر مستقر در معدن، که قصد دور کردن آنها از محوطه را داشتند درگیر شده و حاضر به ترک محل نشدند. این خانواده ها به صورت شبانه روزی در کنار ورودی تونل بودند. 
به گزارش دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، صبح روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، کارگران و خانواده های معدنچیان کشته شده در استان گلستان به خودرو روحانی، رئیس جمهور شیاد رژیم که 5 روز بعد از فاجعه انفجار در معدن و کشته شدن دهها تن از معدنچیان، در یک اقدام نمایشی به محل رفته بود، حمله کردند. آنها با پرتاب سنگ و کوبیدن مشت و چوب بر خودرو او، خشم و انزجار خود را نسبت به سران جنایتکار رژیم که کمترین توجهی به درد و رنجهای بیشمار کارگران ندارند، به نمایش گذاشتند. روحانی، در حالی که خودروش آسیب دیده بود، مجبور شد به سرعت صحنه را ترک کند. خانواده یکی از قربانیان فریاد می زد: «چند روز پیش او کجا بود؟ آمده است رأی جمع کند؟ من برادرم را می خواهم، چند روز قبل او کجا بود؟» 
یکی از کارگران خشمگین خطاب به روحانی گفت: «۴۰ معدنچی مردند، ۱۷۰ بچه بی پدر شدند، ۴۰ زن بیوه شدند، چند سال پیش آمدیم دادگاه آزادشهر شکایت کردیم، ما را زدند... پارسال آمدیم فرمانداری با خانمهایمان و بگوییم ۱۴ ماه است که حقوق نگرفته ایم، می خواستیم حقمان را بگیریم، یعنی تو رئیس جمهور متوجه نشدی؟ من۲۰ میلیون از این شرکت طلب دارم اما ۱۰ هزار تومان ندارم که فرزندم را دکتر ببرم... کارگر ۲۰ تا ۲۵ سال در معدن کار می کند و بعد از ۲۵ سال که بازنشسته می شود تنها یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان حقوق بازنشستگی می گیرد... رئیس جمهور اصلاً می دانی معدنکار یعنی چه؟ یک سال کار می کنیم شش ماه بیمه می دهند، دست آخر هم بیمه آرایشگری و کتابداری می دهند ولی سقف بیمة کار زیان آور را به ما نمی دهند». 

۴۶- کارگران زحمتکش ایران روز جهانی کارگر را به صحنة اعتراض و ابراز انزجار علیه رژیم ضدکارگری آخوندی تبدیل کردند. در حالی که رژیم در یک اقدام منزجر کننده، مراسم فرمایشی روز کارگر را بر سر قبر خمینی برگزار کرده بود، کارگران این بساط را بر هم زده و بارها با شعارهای خود سخنرانی روحانی شیاد را قطع کردند. کارگران شعار می دادند «عزا، عزاست امروز: روز عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز». مجری برنامه، کارگران را مزدور خطاب کرد و آنها را تهدید کرد که دهانشان را خرد خواهد کرد. 
همزمان صدها کارگر در برابر مجلس رژیم دست به اعتراض زدند. نیروهای سرکوبگر با یورش به کارگران درصدد برآمدند از این تجمع جلوگیری کنند. آنها تلفنهای همراه تجمع کنندگان را جمع آوری می کردند و مانع گرفتن عکس و فیلم می شدند. اما کارگران با جنگ و گریز به تظاهرات ادامه می دادند و بنرهایی با مضمون بزرگداشت روز جهانی کارگر و تصاویر زندانیان سیاسی دربند را در دست داشتند و شعار می دادند: «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، «روز کارگر روز ماست، خیابان از آن ماست».
در قطعنامه پایانی این تظاهرات کارگران خواهان «افزایش فوری حداقل دستمزد بر اساس سبد هزینه مطابق با استانداردهای زندگی امروزی»، «پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی و مدنی»، «ممنوعیت تعقیب قضایی و وارد کردن اتهامات امنیتی نسبت به فعالیتهای صنفی، سیاسی و مدنی»، «لغو مجازات اعدام و شلاق، لغو کلیه احکام صادره علیه فعالان کارگری و معلمان»، «آزادی بی قید و شرط همه فعالان کارگری، معلمان و فعالان سیاسی و اجتماعی در بند»، «آزادی بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل، اعتصاب، اعتراض، راهپیمایی»، «پرداخت فوری مطالبات معوق کارگران، بازنشستگان، معلمان»، «تأمین امنیت شغلی کارگران»، «ممنوعیت کار کودکان» و «بر چیده شدن تمامی قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه ها» شدند.
در همین روز در اصفهان شمار کثیری از کارگران ذوب آهن برای دومین روز متوالی در محل کارخانه تجمع کردند. آنها به قطع پاداش و مزایای خود معترض بودند.. 
در تبریز کارگران تراکتور سازی در برابر استانداری آذربایجان شرقی تجمع بزرگی برگزار کردند و خواهان حقوق به یغمارفته خود شدند.
در کرمان کارگران سهامدار معدن کرومیت اسفندقه در مقابل ادارة کل بازرسی رژیم دست به تجمع زدند و نسبت به خرید و فروش غیرقانونی سهام این معدن توسط کارگزاران رژیم اعتراض کردند.
کارگران کارخانه قند شیراز در مقابل استانداری دست به تجمع زدند. بر روی پلاکاردهای آنان نوشته شده بود: معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، ما گرسنه ایم! 

۴۷- روز سه شنبه ۲۴ اسفند۱۳۹۵، مردم شهرهای تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، یاسوج و شهر کرد و بانه جشن چهارشنبه سوری را به صحنه رودر رویی و ابراز انزجار از نظام منحوس ولایت فقیه تبدیل کردند. 
در تهران در میدان مادر فلکه سوم و چهارم تهران پارس و میدانهای انقلاب و امام حسین جشن و آتش بازی به صورت گسترده برگزار شد. درخیابان پنجم نیروی هوایی جوانان جلو ماشین نیرو انتظامی، ترقه انداختند که موجب تخریب قسمت جلویی خودروی نیروی انتظامی و هراس نیروهای سرکوبگر شد. جوانان در تهران پارس نیز عکس بزرگی از خمینی جلاد و خامنه ای را به آتش کشیدند. 
 در مشهد جوانان به پایگاه ارگان سرکوبگر بسیج در بلوار وکیل آباد کوکتل مولوتف پرتاب کردند. جوانان شهر کرد در تمام شهر آتش روشن کردند، کوکتل مولوتف پرتاب کردند و با نیروی انتظامی درگیر شدند. در اصفهان، از همه جای شهر صدای انفجار به گوش می رسید. در بانه مردم با ترقه و آتش بازی، مراسم را برگزار کردند. نیروهای سرکوبگر انتظامی در هراس از خشم جوانان از خودروهای خود پیاده نمی شدند. در یاسوج از هنگام ظهر صدای ترقه و جنب و جوش جوانان در شهر به گوش می رسید. 

۴۸- روز پنجشنبه ۱۹ اسفند۱۳۹۵، هزاران تن از فرهنگیان و معلمان شاغل و بازنشسته در یک تجمع اعتراضی در تهران و شهرهای مختلف خواستار آزادی معلمان زندانی و نقض احکام قضایی علیه فعالان فرهنگی شدند. آنها همچنین خواهان دریافت حقوق و مزایای حداقل و همسان سازی حقوقشان با سایر کارمندان دولت شدند. در حالی که خط فقر تعیین شده توسط رژیم برای یک خانواده چهار نفری چهار میلیون تومان است، حقوق بخش عمدة معلمان از یک میلیون تومان فراتر نمی رود و عموم آنها در وضعیت مشقت باری زندگی می کنند. اصلاح ساختار بیمه و پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان و بازگرداندن پولهای چپاول شده صندوق بازنشستگی فرهنگیان از دیگر خواستهای معترضان بود. آنها پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «معلم زندانی آزاد باید گردد»، «تأمین ۱٪، گرسنگی ۹۹٪»، «بیمه کارآمد حق مسلم ما است»، «فقر و تبعیض دیگر بس است» و «اسماعیل عبدی آزاد باید گردد». 
تجمعهای مشابهی در مقابل ادارات آموزش و پرورش شهرهای شیراز، مشهد، کرمانشاه، اراک، رشت، قزوین، تبریز، اردبیل، زنجان، اصفهان، اهواز، سنندج، مریوان، قروه، سقز، بانه، کامیاران، دیواندره و دهگلان، بوشهر و کنگان، الیگودرز و رومشگان، تربت حیدریه، فردوس، بجنورد، لردگان و شاهرود برگزار شد. 
روز یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ ، هزاران بازنشسته در تهران و سایر شهرها ازجمله مشهد، ساری، تبریز، ارومیه، رشت، یزد، خرم آباد، قم و فردوس در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در تهران در مقابل دفتر آخوند روحانی، رئیس جمهور رژیم در خیابان پاستور، و در شهرستانها در مقابل ساختمانهای سازمان بازنشستگی برگزار شد. تظاهرکنندگان خواهان همسانسازی حقوقشان با دیگر مزدبگیران، اصلاح ساختار بیمه بازنشستگان و ارتقای سطح معیشت خود شدند. 
روز ۱۰ اسفند۱۳۹۵، هزاران بازنشسته در اعتراض به وضعیت اسفبار معیشتی خود در مقابل مجلس رژیم دست به اعتراض زدند. فرهنگیان، پرستاران و دیگر کارمندان بازنشسته که علاوه بر تهران و استان البرز از استانهای خوزستان، خراسان رضوی، خراسان شمالی، گیلان، مازندران، اصفهان و مرکزی گرد آمده بودند شعار می دادند: «کارگر، معلم، اتحاد، اتحاد»، «به پا خیز برای رفع تبعیض»، «تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم»، «معیشت منزلت حق مسلم ماست»، «یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه»، «نوبت ما که میشه، خزانه خالی میشه». تظاهرکنندگان پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «کارگر، معلم، دانشجو، پرستار، اتحاد اتحاد»، «خط فقر چهار میلیون، حقوق ما ۱میلیون».
در همین روز تجمع اعتراضی صدها کارگر گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز برای هجدهمین روز در برابر ساختمان استانداری خوزستان ادامه یافت. 

۴۹- در روز شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ تظاهرات مردم قهرمان اهواز به رغم اعلام ممنوعیت هرگونه تجمع از سوی رژیم، برای ششمین روز متوالی با شعار «هیهات مناالذله» و “نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» ادامه یافت.
روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ مردم به ستوه آمده اهواز در پنجمین روز تظاهرات اعتراضی خود نسبت به وضعیت فاجعه بار آلودگی هوا و قطع مکرر آب و برق در شهرهای خوزستان، در مقابل استانداری رژیم تجمع کردند. 
مردم اهواز شعار می دادند: «هیهات مناالذله»، «خوزستانی می میرد، ذلت نمی پذیرد»، «مشکل ما حل نشه، اهواز قیامت میشه»، «اهواز بیقراره، کارون آب نداره»، «خوزستان نفت داره مردم بدبخت داره»، آنها همچنین به زبان عربی شعار می دادند:«با خونم و با جانم، ای کارون نجاتت می دهم»؛ 
تظاهرکنندگان پلاکارهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «اهواز = حلب، نه برق نه آب نه امکانات»، «بیکاری، بی آبی، بیماری؛ ماهشهر فرزند ناتنی ایران نیست».
خانم رجوی با درود به مردم و جوانان و زنان قهرمان خوزستان، به ویژه مردم به جان آمده اهواز خواستار تشدید اعتراضات برحق و ایستادگی بر روی خواستهای مبرم آنها برای برخورداری از حداقلهای زندگی انسانی مانند هوای پاکیزه و آب و برق گردید. 
تظاهرات اعتراضی مردم اهواز در اعتراض به وضعیت فاجعه بار آلودگی هوا و قطع مکرر آب و برق در سومین روز خود در ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ با گسیل نیروهای سرکوبگر رژیم روبه روشد. آنها با ماشینهای حامل مسلسل و بستن خیابانهای منتهی به استانداری و پل معلق و فلکه آتش نشانی، تلاش کردند از گسترش اعتراضات جلوگیری کنند. 
تظاهرکنندگان شعار می دادند: «مرگ بر استبداد»، «مرگ بر اختناق»، «ما مردم اهوازیم؛ ظلمْ نمی پذیریم»، «مسئول بی کفایت اخراج باید گردد»، «ابتکارِ دروغگو، استعفا استعفا»، «هوای پاک حق ماست، اهواز شهر ماست»، «نیروی انتظامی خجالت خجالت»، «اتحاد، اتحاد». آنها همچنین علیه استاندار خوزستان شعار می دادند. 
در روز سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ تظاهرات اعتراضی مردم شادگان که روز ۲۵ بهمن در اعتراض به کشته شدن یک جوان به نام حسن آلبو غبیش از هموطنان عرب برپاشد، برای دومین روز متوالی ادامه یافت. این جوان بر اثر شلیک مزدوران نیروی انتظامی در روز ۲۱ بهمن به قتل رسیده بود.

۵۰- روز ۱۶ آذر۱۳۹۵، به مناسبت روز دانشجو، در دانشگاههای مختلف تهران و دیگر شهرهای کشور، دانشجویان، مقامها و عوامل رژیم را، که برای سخنرانی در جمع عوامل باندهای حکومتی به دانشگاهها رفته بودند، مفتضح کردند و در اقدامات اعتراضی خود خواهان آزادی زندانیان سیاسی به ویژه دانشجویان زندانی شدند. 
در دانشگاه امیرکبیر هنگام سخنرانی علی مطهری، نایب رئیس مجلس رژیم، یکی از دانشجویان درسخنانش که به صورت کلیپ در شبکه های اجتماعی منتشر شد، گفت: ما برای اینکه آینده مان را درست تر نگاه کنیم، نیاز داریم جعبه سیاههای تاریخ مان را واکاوی کنیم. این وظیفه و حق ماست که وارد این مسائل بشیم. ما باید بپرسیم که سال 1367 چه اتفاقی افتاد؟ در آن فایل صوتی آیت الله منتظری به زیبایی اشاره می کنند که «شما در دادگاه تاریخ محکوم خواهید شد». سال ۶۷ چه اتفاقی افتاد؟ ادامه جنگ بعداز فتح خرمشهر برای چه بود؟ چرا گروگانگیری اتفاق افتاد؟ در قتلهای زنجیره یی چه اتفاقی افتاد؟ این جعبه سیاهها را چرا ما باز نمی کنیم؟ 
درحالیکه سخنان این دانشجو با کف زدن جمع دانشجویان مورد حمایت قرار می گرفت، وی ادامه داد: چرا در قبال مسأله سوریه اینطور سکوت کرده ایم. این نسل کشی که دارد در سوریه اتفاق می افتد را ببینید، پانصد هزار نفر کشته شدند، نسلها در سوریه سوخت. سوریه ویران شد. ما در کجای این بازی ایستاده ایم؟ ما قطعاً محکومیم. ما قطعاً در مقابل اشکهای کودکان سوری محکوم هستیم. 
در دانشگاه تبریز هم در جلسه یی که به مناسبت ۱۶ آذر برگزار شد یکی از دانشجویان که سخنانش درکلیپهایی در شبکه اجتماعی انتشاریافت، گفت: تاریخ آبستن پیروزی خلقهاست. فریاد جنبش دانشجویی را، جنبشی که همراه راستین توده های مردم است، لبخند فجر و پیروزی را خواهیم شنید، خواهیم دید و احساس خواهیم کرد. دانشگاه سنگر آزادیست و ما این سنگر آزادی را حفظ خواهیم کرد. ممکن است، این خطاب به شما دانشجویان عزیز و بزرگوار است، ممکن است دانشجویان را زندانی وسرکوب کنند اما نه! جنبش دانشجویی از بین رفتنی نیست. این فکر باقی ماندنی است چون حق است. این فکر جای خودش را در جامعه و تاریخ باز خواهد کرد. این پرچم اگر امروز از دست ما بیفتد فردا کس دیگری آن را بلند خواهد کرد. ما حق داریم که از مشکلات و خطرات نهراسیم و از آنها استقبال کنیم و حق داریم زمانه را نیشخند بزنیم. آینده مال ماست به این نکته ایمان داشته باشیم که آینده متعلق به جنبش دانشجویی و انقلابیون راستین است. پیروز باشید.

۵۱- روز جمعه ۷ آبان ۱۳۹۵، هزاران تن از مردم شهرهای مختلف، در اعتراض به سیاستهای ضد ملی و ضد ایرانی رژیم و در سالروز تولد کوروش کبیر، در آرامگاه وی در پاسارگاد دست به تظاهرات زدند. تظاهر کنندگان شعار می دادند: «آزادی اندیشه با ریش و پشم نمی شه»، «ایران وطن ماست، کورش پدر ماست»، «حکومت آخوندی فقط ظلم، فقط جنگ»... به دنبال این تظاهرات باشکوه، علی صالحی، دادستان جنایتکار رژیم در شیراز، روز دوشنبه ۱۰ آبان از دستگیری شماری از شرکت کنندگان در تظاهرات ۷ آبان در پاسارگاد خبر داد. وی گفت: “اقدامات این افراد پیش از این از سوی دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی مورد رصد قرار گرفته بود... لیدرها و سرشاخه های اصلی این تجمع، که به سردادن شعارهای هنجارشکنانه و ضدارزشها اقدام کرده بودند، دستگیر شدند... برای این افراد پرونده قضایی تشکیل شده و... برخورد قضایی لازم با آنها صورت خواهد گرفت». 
شورای ملی مقاومت ایران عموم مردم، به ویژه جوانان را، به اعتراض علیه این دستگیریها و همبستگی با خانواده های دستگیرشدگان فرا خواند و از کلیه مراجع بین المللی مدافع حقوق بشر خواهان اقدام فوری برای آزادی بازداشت شدگان شد. 
روز سه شنبه ۲۵ آبان۱۳۹۵، شمار بالایی از کارگران و بازنشستگان شرکت واحد اتوبوسرانی و کارگران کارخانه ها و مراکز کارگری مختلف در اعتراض به قوانین ظالمانه کار، به ویژه قراردادهای موقت کار که کارگران را به بردگی می کشد، دست به یک تجمع اعتراضی گسترده در مقابل مجلس رژیم زدند. در این تظاهرات شمار زیادی از زنان کارگر و خانواده های کارگران حضور داشتند. گروههایی از دانشجویان در حمایت از کارگران در این تظاهرات شرکت کردند. این تجمع در حالی شکل گرفت که نیروهای سرکوبگر تلاش می کردند از پیوستن مردم به معترضان جلوگیری کنند.
تظاهرکنندگان شعار می دادند: «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، «قرارداد موقت بردگی کارگر، قرار داد دائمی احیا باید گردد»، «شرکت پیمانکاری، بردگی کارگر»، «کارگر، معلم، دانشجو، اتحاد اتحاد»، «اعتصاب، تجمع، حق مسلم ماست»، «لایحه این دولت، تضمین این بردگیست»، «معیشت، منزلت، حق مسلم ماست»، «اصلاح قانون کار، به نفع سرمایه دار»، «کارگران ایران، اتحاد اتحاد. اعتصاب، تجمع، تشکل، حق مسلم ماست». آنها شعارهایی علیه نوبخت سخنگوی دولت روحانی سردادند و خواستار استعفای او شدند.
روز سه شنبه۱۱ آبان ۱۳۹۵، همزمان با حضور روحانی در مجلس رژیم برای دفاع از سه وزیرش، شمار کثیری از مردم از شهرهای مختلف در مقابل مجلس دست به تظاهرات زده و نسبت به چپاول سرمایه های ناچیزشان توسط مقامات و کارگزاران رژیم اعتراض کردند. صدها تن از معلمان نهضت سوادآموزی، سهامداران مؤسسه «پدیره شاندیز»، کارگران و کارکنان شرکت مخابرات و صدها تن از چایخانه داران... در میان تظاهرکنندگان بودند.

۵۲- صبح روز چهارشنبه ۱۴مهر ۱۳۹۵، همزمان با روز جهانی معلم، فرهنگیان و بازنشستگان فرهنگی در اعتراض به پایین بودن حقوق و مزایا و وضعیت بسیار بد معیشتی شان، دست به تظاهرات زدند. در تهران تظاهرکنندگان پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته بود «معیشت، منزلت حق مسلم ماست». 
روز سه شنبه ۶ مهر1395، هزاران تن از فرهنگیان بازنشسته در تهران و دیگر شهرهای کشور ازجمله شهرهای کرمانشاه، اصفهان، زنجان، کرمان، شیراز، تبریز، الیگودرز، مشهد، رشت، ابهر، ایلام، یزد، گرگان، همدان، بهبهان، بیرجند، بجنورد، سنندج و نهاوند و شهرهایی از استان گیلان... در اعتراض به پایین بودن حقوق و مزایا و وضعیت بسیار بد معیشتی شان دست به تظاهرات اعتراضی زدند. 
شمار زیادی از فرهنگیان بازنشسته از تهران و شهرهای اطراف در مقابل مجلس ارتجاع دست به تظاهرات زدند. 
تظاهرکنندگان در تهران و سایر شهرها پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «منزلت، معیشت، حق مسلم ماست»، «خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون»، «بازنشستگان = فراموش شدگان»، «شرمندگی مسئولان از حقوق بازنشستگان (در برابر) حقوقهای نجومی»، «تکریم بازنشستگان = توجه به معیشت آنان».
روز سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف برای سومین روز متوالی به اعتراض و تظاهرات خود ادامه دادند و در مقابل ساختمان ریاست دانشگاه دست به تجمع زدند. آنها با عوامل حراست که جاسوسان وزارت اطلاعات در دانشگاه هستند و قصد متفرق کردن آنها را داشتند درگیر شدند و دفتر رئیس دانشگاه را به تصرف خود در آوردند. 
دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه ملی، دانشگاه تربیت مدرس تهران، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه رازی کرمانشاه و دانشگاه زنجان نیز در هفته اول مهر شاهد اعتراضات مشابهی بود. 

۵۳- در یک سال گذشته زندانیان سیاسی با تمام توش و توان خود در زندانهای خلیفة تهران به مقاومت و مبارزه ادامه دادند. آنها از تیغ اعدام و شکنجه و آزار و یورشهای گاه و بیگاه دژخیمان باکی به دل راه ندادند و با ادامه اعتصاب غذاها و مایه گذاشتن از جان و تن خود، فریاد دادخواهی سردادند، نظیر اعتصابهای جمعی زندانیان سیاسی زندان گوهردشت در اعتراض به انتقال اجباری و تحمیل محدودیتها و شرایط ضد انسانی یا در اعتراض به اعدام همبندیهایشان و اعتصاب جمعی زندانیان سیاسی اهل سنت در همین زندان در اعتراض به اعدام جمعی زندانیان سیاسی، و هم چنین اعتصاب غذاهای انفرادی زندانیان در اعتراض به احکام بیدادگاهها و اتهامهای آخوند ساخته نظیر «توهین به مقدسات» و «ضاله بودن کتب و آثار» یا اعتراض به تبعید و توهین و آزار شکنجه گران و بازجویان دادستانی و سپاه و اطلاعات نظیر دستگیری و شکنجه بستگان زندانیان یا محروم ساختن آنها از درمان و بیمارستان یا اعتراض به بلاتکلیفیهای طولانی و محرومیت از ملاقات در سخت ترین شرایط زندان. 
اعتصاب غذاهای ثبت شده که شمار آنها به بیش از ۱۳۰ مورد می رسد، در بسیاری از موارد به صورت جمعی و در همبستگی با سایر زندانیان و همرزمان و همبندان بوده است. جنبش اعتصاب غذاها چه در موارد متعددی که دژخیمان را ناگزیر از عقب نشینی کرد و چه آنگاه که بیداد دشمن و مقاومت زندانیان را در نبردی نابرابر فریاد زد؛ در تمامیت خود صفحات درخشان دیگری از پایداری تسلیم ناپذیر ایران و ایرانی را در برابر ضحاک زمان رقم زدند.
مقاومت ایران در حمایت از این مقاومتها و اعتراضهای زندانیان، پیوسته مراجع بین المللی مدافع حقوق بشر، به ویژه کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران را به اقدام فوری و مؤثر برای رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذا فرا خوانده است. 

۵۴- پایداری و رزمندگی در سیاهچالهای خامنه ای در پیوند با مقاومت مردمی و مقاومت سازمانیافته و اشکال متنوع دیگر تداوم داشت. زندانیان سیاسی به برپایی مراسم و جشنها به مناسبتهای ملی، میهنی، مذهبی و مبارزاتی پرداختند و به رغم فشارها و محدودیتهای زندانبانان، هر مراسم و مناسبتی را به صحنة جنگ و نبرد با دژخیمان تبدیل کردند. آنها جشن ملی چهارشنبه سوری را با سردادن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «بزن آتش به ریشه ولایت» گرامی داشتند. 
آنها به اعلام همبستگی با اعتراضات کارگران، معلمان و دیگر اقشار زحمتکش و محروم و کودکان کار ادامه دادند و درحالی که خود پای در بند و زنجیر داشتند، پا به پای تحولات سیاسی و مقاومت سازمانیافته به موضعگیری پرداختند، با حماسه های پایداری رزمندگان اشرفی در لیبرتی همراه و همصدا شدند و راه همبندان شهید و سرفراز شان هم چون علی صارمی، محمد علی حاج آقایی و جعفر کاظمی و محسن دکمه چی و شاهرخ زمانی را ادامه دادند.
زندانیان سیاسی مقاوم در بیانیه های روزمجویانه و مستدل خود، که اغلب به صورت جمعی صادر و روی شبکه های اجتماعی انتشار می یافت، نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم در ۲۹اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ را تحریم کردند و آن را نمایشی در بازار مکاره یی به نام جمهوری اسلامی توصیف کردند که در آن استبداد مذهبی حاکم با شعار و ادعای خالی از شعور و عمل، مردم را سرگردان می کند و با مهندسی همه جانبة ولی فقیه و رسم انواع و اقسام خطوط قرمز و ممنوعه و تهدید و رد صلاحیت، حق رأی و آزادی و حق حاکمیت ملت ایران را به مسلخ می برد. 
آنها در دل زندانها، برای حمایت از جنبش دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷، مراسم جمعی گرامیداشت شهیدان سربه دار را برپا کردند و در سخنرانیهایشان نه فقط اعدامها و کشتارهای دهه ۶۰ بلکه تمامی مظاهر سرکوب عمومی و سرکوب ملیتها و اعدامهای وحشیانه زندانیان اهل سنت را محکوم کردند و خواستار محاکمه جنایتکاران در دادگاه بین المللی جنایی شدند. 
زندانیان سیاسی در همبستگی با سایر زندانیان، بدرفتاری ضد انسانی در زندانهای خامنه ای را بی وقفه در نامه های سرگشاده به مراجع حقوق بشری افشا کردند و فریاد زدند «ای مردم دنیا! بدانید زندان گونتانامو که می گویند، اینجاست! جایی که تفکر و تبعیض فاشیستی زندانبانان بر هر ایدة عقلانی و منطقی غالب است». 

۵۵- زندانیان سیاسی مقاوم طی بیانیه های شجاعانه خود در همبستگی با گردهمایی بزرگ مقاومت در دهم تیرماه در پاریس، این گردهمایی را پژواک آزادیخواهی تمام مردم دربند ایران، صدای محرومان و کولبران زحمتکش کردستان صدای اهل سنت و هموطنان بلوچ، تبلور سربلندی ایران و ایرانی و نماد مقاومت و آلترناتیو سازمانیافته و پیام هزار اشرف و پرچم برافراشته مقاومت به هرقیمت برای نیل به آزادی توصیف کردند و از اوین و دیگر زندانهای تهران تا گوهردشت و دیگر زندانهای کرج، و از زندانهای سایر شهرها و به ویژه هموطنان بلوچ و روحانیون بزرگوار اهل سنت در زندان مرکزی زاهدان نوشتند: ما از همة فعالان و دلسوزان داخلی و خارجی که همواره در کنار ما بیصدایان پشت میلههای زندان بوده و همه تلاشتان را در این زمینه کردهاند می خواهیم که مثل سالهای قبل، بار دیگر برای دفاع و احقاق حقوق ما در گردهمایی بزرگ پاریس در تاریخ ۱۰/۴/۱۳۹۶ برگزار میگردد شرکت کرده و صدای ما بیصدایان باشند... تا کرامت انسانی زندانیان بهطور کامل به آنها برگردد. ما زندانیان سیاسی از این اجتماع ایرانیان در تیرماه قاطعانه حمایت میکنیم و حمایت خود را اعلام می داریم. 
زندانیان سیاسی اوین و گوهردشت این گردهمایی را طنین رعد و تشعشع برق در آسمان بی عملی و یأس و سکون توصیف کردند و نوشتند: چه نوید و بشارتی بالاتر از این برای یک زندانی محبوس و محروم از همه چیز، که هستند عزیزان بسیاری در پشت دیوارهای زندان و آنسوی آبها، که قلب و نبضشان برای همان میهن و آرمانی می تپد که او برایش محبوس گشته... چه نوید و بشارتی بالاتر از این برای ما زندانیان سیاسی و حتی غیر سیاسی، صنفی و عقیدتی که هستند برادران و خواهرانمان، دوستان و رفقایمان در اقصی نقاط اروپا، آمریکا و منطقه (سوریه، اردن، عراق، مصر، الجزایر، فلسطین، عربستان...) که نه تنها ما را فراموش نکرده بلکه فریاد رسای ما و همه مردم ایرانند... سلام و درود ما از زندان نثار مقدم همه ستارگان این کهکشان که آن چهره واقعاً دموکراتیک، جدی، فعال، مستحکم و تسلیم ناپذیر ایران و ایرانی را بر فراز قرائتهای دروغین موجود به دنیا معرفی می کنند.