فردایی
دوباره
شعری
ازهرمز بیرقدار تقدیم به هرمز عابدی
خواستم
شاید
آرزو بود
از غم
ایام بگریزم
کجا؟
کدام
خاک پذیرای توست
وقتی
برگرده ی زمان
با
اسب نگاهت جولان می دهی
بازمان
وزمانه بودن
دربستر
خشم خفتن
درطغیان
حوادث
تازیانه
ی جرم موهوم را
براستخوان
پذیرفتن
انتظاری
غیر ازاین بیهوده ست
گر ز دید
چشمان گرگ
قانون
ترحم نوشته شود
نبودیم
آن خرده خاشاک
که
درکشاکش جبر
درنفس
زدن های هراس
سرگردان
باشیم
ایستادیم
با
لمس شرری تلخ
اینگونه
زیستن را گزیدیم
وسایه
مرگ را
درپشت
افق دفن کردیم
فردایی
دوباره خواهد آمد