شکستن محاصره! دهه۶۰

/http://iranfreedom.org/fa

در تاریخ ۱۵ خرداد، کمتر از دو روزمانده به «چنگ انداختن داعش به پدرخوانده‌اش در تهران»، برنامه «جهان آرا» در «تلویزیون افق» به موضوع تعویض جای جلاد و شهید که خامنه ای یک روز قبل تر مطرح کرده بود، پرداخت.
مجری و میهمان برنامه که هر دو بیش از آنکه «کارشناس»! یا «پژوهشگر»! یا «عضو هیات علمی»! باشند، عناصر امنیتی نظام بودند، شروع به پیش برد یک پروژه امنیتی درباره معرفی «جلاد» کردند؛ هدف آن بود تا نشان داده شود که کشتگان دهه ۶۰ به دست ولایت فقیه، جلادهایی بوده اند که کارشان کشتن مردم عادی بوده است.

خروج! از محاصره
خامنه ای نیاز داشت تا خود را از محاصره جنبش دادخواهی کشتگان دهه ۶۰ برهاند، اما یک برنامه تلویزیونی یا حتی سخنرانی خودش بر سر قبر خمینی برای شکستن این محاصره کافی نبود. امداد نهایی در روز ۱۷ خرداد به وسیله! داعش صورت گرفت. «ریختن خون بی گناهان در تهران» به بازیگران «جهان آرا» فرصت داد تا دوباره در تاریخ ۲۲ خرداد به صحنه بیایند و در حالی که در پوست خود از شادی نمی‌گنجیدند، اعلام کنند که حادثه ۱۷ خرداد باعث شد که «نسلی که ترور رو ندیده بودند و فقط شنیده بودند گاه گاه لمس بکنه...»

ترور یعنی چی؟!
کوشکی که در اینجا در نقش پژوهشگر! ظاهر شده است، ادامه می‌دهد: «ما سالها می‌گفتیم ترورهای سال ۶۰ و نسلی که اون ترورها رو ندیده بود می‌گفت یعنی چی؟»
کوشکی اذعان می‌کند که کسی حرف های او و نظامش را درباره روایت های جعلی از تاریخ معاصر ایران باور نمی‌کرده است. کوشکی اما تصمیم می‌گیرد تا فرصت «داعش» را به حجتی برای ادعاهایش تبدیل کند.
کوشکی می‌گوید: «الآن نسل سوم و چهارم می‌تونند لمس کنه [ترور] یعنی چی و الآن متوجه می‌شه که جای قربانی و جلاد عوض شدن جای شهید و جلاد عوض شدن یعنی چی»

پیوندهای فکری
کوشکی علاوه بر آنکه می‌خواهد جانباختگان دهه ۶۰ را به عنوان جلاد معرفی کند اما هدف دیگری نیز در نظر دارد. کوشکی می‌خواهد جناح مقابل را بکوبد. می‌خواهد عبارت روحانی در ۱۸ اردیبهشت در همدان را که گفت: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند»، به ریشه های فکری مهندس بازرگان نسبت دهد، بدون آنکه از روحانی اسم ببرد. کوشکی دارد مقدمات بحثی را می‌چیند که او می‌خواهد در گام های بعد بهره برداری های لازم در جنگ نرم خامنه ای را از آن ببرد.
کوشکی می‌گوید: مجاهدین خلق فرزندان مهندس بازرگان هستند و از مهندس بازرگان نقل می‌کند که «سازمان مجاهدین خلق فرزند نهضت آزادی است و مبانی فکری و تعلیمات اولیه آن را کتابها و بحثها و تحلیلها و تجربیاتی تشکیل می‌داد که از نهضت آزادی گرفته شده بود». کوشکی ادامه می‌دهد که بازرگان گفته است که «رهبران سازمان بچه‌های خوبی هستند». کوشکی تصریح می‌کند که این عبارات مهندس بازرگان مربوط به اردیبهشت سال ۶۰ است یعنی اندکی پیش از شروع تابستان خونین ۶۰ که در آن مجاهدین خلق در ابعاد گسترده توسط کوشکی ها اعدام شدند.

متد اجتهاد
کوشکی در ادامه استدلال هایش می‌گوید: مجاهدین خلق از بازرگان اینرا آموختند که می‌توان مسلمان بود، بدون آنکه به روحانیت نیازی باشد. کوشکی سپس تاکید می‌کند که مجاهدین خلق متد بررسی اسلام را از بازرگان گرفتند اما محتوای او را نگرفتند.
کوشکی  می‌گوید: اجتهاد مجاهدین خلق در اسلام و کنار زدن روحانیت باعث می‌شود تا مواضعی برخلاف ولایت فقیه اتخاذ کنند. کوشکی می‌افزاید: مجاهدین خلق «می‌گند احکامی مثل اعدام، سنگسار و شلاق زدن احکامی خشونت‌آمیز قرون‌وسطایی هست و سازمان ما به‌عنوان یک سازمان انقلابی پیوسته اعتراض و مخالفت خود را با چنین روشهایی ضمن اعلامیه‌ها و مقالات متعدد آشکار ساخته است.»
کوشکی با همین نقل قول اذعان می‌کند که علت ایستادگی مجاهدین خلق در برابر ولایت فقیه چیست؛ کوشکی کسانی را جلاد معرفی می‌کند که به خاطر مخالفت با اعدام، سنگسار و شلاق با ولایت فقیه بیعت نکردند.

دموکراسی
کوشکی در ادامه برای نشان دادن شباهت های مجاهدین خلق و مهندس بازرگان می‌گوید: «ببینید وقتی که می‌گیم سازمان مجاهدین خلق تفکر مهندس بازرگان تفکر ملی مذهبی تفکر لیبرالیستی داره دقیقاً هر دوی این گروه چه نهضت آزادی چه سازمان مجاهدین خلق به حرکت انقلاب اسلامی می‌گفتند ارتجاعی به روحانیت می‌گفتند مرتجع و دو تاشون دنبال دموکراسی بودند پیشنهاد مسعود رجوی جمهوری دموکراتیک اسلامی بود پیشنهاد و دموکراسی رو مطلوب می‌دونست پیشنهاد آقای مهندس بازرگان و امثالهم هم جمهوری ا‌یرانی بود اونها هم دموکراسی رو مطلوب می‌دونستند.»

تعویض
کوشکی با استفاده از این مقدمات می‌خواهد نتیجه مطلوب خود را در نزاع درونی قدرت در برابر جناح مقابل بگیرد: «من می‌خواهم به صراحت بگم چه کسانی جای جلاد و شهید رو دارند عوض می‌کنند همون کسانی که تفکر لیبرالی دارند همون کسانی که از روز اول با جمهوری اسلامی مشکل داشتند اونها الآن شروع کردند الآن که نه در طول این ۱۰-۱۵ سال اخیر شروع کردند جای شهید و جلاد رو با همدیگه عوض کردن و حالا نکته جالبش این هست که اگر ما نگاه کنیم ببینیم از دو خرداد به اینطرف نشریاتی که جزء نشریات زنجیره‌یی بودند اونها شروع کردند مظلوم نمایی در مورد حوادث سال ۶۷ و این‌که چرا تعدادی از مجاهدین خلق اعدام شدند سال ۶۷.
این خط رو اونها شروع کردند این خط در داخل کشور توسط روزنامه‌های زنجیره‌یی شروع شد بعد از دو خرداد در خارج از کشور توسط شورای ملی مقاومت».
بازیگران «جهان آرا» سپس مواضع آقای منتظری علیه اعدام مجاهدین خلق را نیز ناشی از آن می‌دانند که توسط لیبرال ها فریب داده شده بود.
هدف های کوشکی
برای آنکه خامنه ای بتواند داغ جلاد را از پیشانی خود و نظامش بردارد نیازمند یک حرکت تبلیغاتی گسترده است. تبلیغاتی که با «ریختن خون بی گناهان» در تهران توسط داعش سوخت رسانی شد.
در برنامه «جهان آرا»، بخش امنیتی نظام این اهداف را دنبال می‌کند:
نخست می‌خواهد با سیاه نمایی کامل از اعدام شدگان دهه ۶۰، کشتن آنها را مشروعیت ببخشد. البته هدف فقط به تاراج دادن آن خون ها نیست، هدف ملموس تر برای نظام و کوشکی، برگرداندن موج دادخواهی جانباختگان دهه ۶۰۰ است تا خامنه ای بتواند از محاصره آن خارج شود.
دوم؛ کوشکی ریشه های فکری اعدام شدگان دهه ۶۰ و مهندس بازرگان را یکی معرفی می‌کند و در ادامه نتیجه می‌گیرد که مخالفت با اعدام های دهه ۶۰ توسط آقای منتظری و کسانی که در جناح دیگر نظام قرار دارند، از خط فکری مهندس بازرگان تاثیر گرفته است.
کوشکی می‌خواهد به این وسیله زمینه را برای تصفیه در درون نظام هموار کند. کوشکی می‌خواهد مرزبندی درون نظام را آشکار کند و به نیروهای جمهوری اسلامی! و به خصوص نسل جوانتر آن، دستگاه فکری برای تصفیه های درون نظام بدهد.
آیا کوشکی موفق خواهد ‌شد؟
اگر خامنه ای در انتخابات! ۲۹ اردیبهشت موفق به شکست جناح مقابل شد! اگر خامنه ای موفق به پاک کردن شهادت تاریخی روحانی در ۱۸ خرداد در همدان که گفت: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند»، شد! اگر خامنه ای موفق به ...
اگر خامنه ای این موفقیت ها! را به دست آورد، کوشکی هم موفق! خواهد شد تا جانباختگان دهه ۶۰ را به عنوان جلاد معرفی کند.