ابراهیم حسینی و شال سفید


فضایل نظام اسلامی!
«حجت‌الاسلام سیدابراهیم حسینی، امام جمعه ساوه» در هفته گذشته در پشت تریبون نماز جمعه حاضر شد تا بخش دیگری از فضایل نظام اسلامی! در ادب! و اخلاق! را به نمایش بگذارد.
ابراهیم حسینی گفت: «این روزها که برخی در داخل و خارج دارند چهارشنبه های سفید را مطرح می‌کنند یعنی چی؟ در واقع چهارشنبه سیاه است، می‌خواهند زن را به لجن بکشند و جامعه را به لجن بکشند.» ابراهیم حسینی سپس افزود: «برای مقابله با چادر و روسری مشکی خانم ها می‌گند شما یک شال سفید بندازید گردنتون چهارشنبه ها بیایید تو خیابونا اونوری ها می‌گند بعضی از خائنین در داخل ترویج می‌کنند و می‌گند حجاب که باید آزاد باشه حالا انتخابات دیگه تمام شد بس کنید حالا دیگه چرا؟
حالا هی بیاین یه شال سفید بندازین این شال سفید مثل اون دستبند سبز مثل دستبند بنفش همه اش بوی فتنه می‌ده همه اش مثل اون پرچمی است که خانم های بدکاره و روسپی زمان جاهلیت اونایی که بدکاره بودند بر بالای بامشان می‌آویختند که ما بله اینجوری هستیم».
از نظر ابراهیم حسینی اعتراض به حجاب اجباری معادل «روسپی زمان جاهلیت» است. همین اظهار نظر دیدگاه او و نظامش را نسبت به اسلام و انسان نشان می‌دهد.
موضوع سیاسی می‌شود
جناح روحانی که در این نبرد سیاسی خود را مخاطب اظهارات ابراهیم حسینی می‌بیند، بلافاصله به صحنه می‌آید. آنها خود را مصداق «بعضی از خائنین در داخل» که ابراهیم حسینی به آن اشاره کرده بود، می‌بینند. جناح روحانی اما برای ورود به صحنه از این عبارت آغاز نمی‌کند، آنها خود را در پشت نام زن و ایراد اتهام به آن پنهان می‌کنند تا در نزاع قدرت حداکثر ضربه را به سخنگوی خامنه ای در ساوه وارد کنند.
امکان شکایت
عبدالله رمضان زاده از افراد خاتمی بلافاصله «در توییت‌اش پرسشی را خطاب به حقوق دانان مطرح کرد؛ آیا امکان شکایت حقوقی زنان از گفته‌های اخیر امام جمعه ساوه وجود دارد یا نه؟»
بهمن کشاورز به عنوان یک حقوق دان پاسخ مثبت می‌دهد. بهمن کشاورز با برشمردن دلایل حقوقی نتیجه می‌گیرد که «آنچه انجام‌شده در حد اعلا قذف و در حد ادنا توهین است و ناچار کسانی که به این علت خود را مقذوف و یا طرف توهین می‌دانند حق شکایت دارند.»
به جیب روحانی
«حجت‌الاسلام احمد مازنی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در کانال تلگرامی‌اش خطاب» به ابراهیم حسینی نوشت: «کسانی که از دست‌بند سبز و بنفش استفاده کرده‌اند حدود ٢٤ میلیون ایرانی هستند که به آقای روحانی رأی داده‌اند. بسیاری از این افراد خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان و رزمندگان دفاع مقدس هستند.»
احمد مازنی نیز، امام جمعه ساوه را به محاکمه تهدید می‌کند و می‌نویسد: «گوینده چنین سخنانی از نظر فقهی و قانون مجازات اسلامی مستحق حد قذف است».
نرمالیزه کردن
احمد مازنی که خود جزئی از جناح روحانی است و پیشینه اش به نیروهای خط امام باز می‌گردد به طور طبیعی از سابقه ای قابل دفاع برخوردار نیست. نیروهای خط امام بنیادگراترین جناح ولایت فقیه در دهه ۶۰ بودند که اسم شان، شهروندان را وحشت زده می‌کرد. احمد مازنی البته امروز یک اصلاح طلب! است.
تعادل دنیای بیرون از نظام، احمد مازنی را مودب! کرده است و او نیز به ابراهیم حسینی توصیه می‌کند که مودب! باشد: «شما اگر نگران پوشش زنان و دختران هستید می‌توانید با رعایت اخلاق و ادب اسلامی و شرایط امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر به وظیفه دینی خود قیام کنید. اگر نگران گرایش‌های سیاسی انحرافی هستید می‌توانید با ادب و نزاکت ابراز نگرانی کنید. اما شما براساس کدام حق شرعی، اخلاقی و قانونی خود را مجاز به تهمت بی‌عفتی نسبت به میلیون‌ها ایرانی از تریبون مقدس نماز جمعه می‌دانید؟ شما از کدام غیرت سخن می‌گویید؟»
بهره برداری جناحی
بهرام پارسایی، «سخنگوی فراکسیون امید» در مجلس! نیز  سخنان ابراهیم حسینی را به نفع جناح روحانی مصادره می‌کند و توهین به زنان ایرانی را توهین به رای دهندگان! به روحانی معنی می‌کند: «روا نیست به زنان ایرانی که اتفاقا مشارکت بی‌نظیری در انتخابات اخیر از خود نشان داده‌اند، به دلیل استفاده از دست‌بندی که جریان سیاسی خاصی را حمایت کرده به چنین لفظ‌هایی منتسب کرد».
پروانه سلحشوری از نمایندگان جناح روحانی در مجلس! به ابراهیم حسینی توصیه می‌کند که «تا دیر نشده از زنان عذرخواهی کرده و احترام و شأن جایگاه امام جمعه را حفظ کنند».
ادامه مناظره ها
در نزاع پیش از انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه هر دو جناح حکومت برای از دور خارج کردن رقیب، بخشی از فاجعه ای که در طول ۳۸ سال در ایران ایجاد کرده بودند را بر روی دایره ریختند. با پایان انتخابات! و شکست خامنه ای از روحانی این نزاع پایان نیافته است بلکه در مراحل جدیدی ورود کرده است. ابراهیم حسینی به هنگام فحاشی به زنان، جناح مقابل را نیز مخاطب قرار داده و می‌گوید: «انتخابات دیگه تمام شد بس کنید»
ابراهیم حسینی فکر می‌کند که توقف نزاع در کنترل جناح او یا جناح مقابل است. واقعیت این است که مطالبات و ضروریات موجود در جامعه ایران خود را به صحنه تحمیل می‌کند. جناح های حکومت خواسته یا ناخواسته بازتاب دهنده فشاری هستند که از متن جامعه رو به تمامیت ولایت فقیه جاری می‌شود.
تأثیر وجدان عمومی جامعه بر بازیگران و تاجران قدرت تا آنجایی است که روحانی در سخنرانی همدان در ۱۸ اردیبهشت به طور تاریخی اعتراف می‌کند که مردم کسانی را که «در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». این اعتراف تاریخی در حالی است که روحانی یکی از تصمیم گیران و تصمیم سازان درجه اول نظام در طول ۳۸ سال گذشته بوده است و به گفته خودش امنیتی ترین فرد نظام است.
اینک نیز جناح روحانی در پشت دفاع از حرمت زنان، مهره خامنه ای در ساوه را آماج قرار می‌دهد، در حالی که پایه های حجاب اجباری در ایران توسط روحانی گذاشته شده است.
به نظر می‌رسد که با تضعیف خامنه ای در انتخابات! اخیر روحانی نیز ضعیف تر شده است. به نظر می‌رسد که تمامیت دستگاه خلافت در برابر موج  اعتراض افکار عمومی جامعه ایران بیش از گذشته به سمت فروپاشی نزدیک شده است. به نظر می‌رسد که در روزهای آتی، بیشتر شاهد از کنترل خارج شدن نزاع بین جناح های قدرت باشیم.
در همه این روزها و در همه این صحنه ها صاحب واقعی ماجرا یعنی مردم به جان آمده ایران در کمین نشسته اند، تا روزگاری نو و بدون روحانی و خامنه ای برای آینده ایران رقم بزنند.