خامنه ای و شرکای داعش


خامنه ای در پیام تسلیتش به خاطر آنچه آنرا «شهادت تعدادی از عزیزان روزه‌دار و زخمی شدن جمع بیشتری» توصیف می‌کرد، کوشید تا علت حوادث ۱۷ خرداد در تهران را در آنسوی مرزها جستجو کند.
خامنه ای به مانند همیشه «از کینه و دشمنی خباثت‌آلود مزدوران استکبار» سخن گفت و نتیجه گرفت که این اعمال به خاطر دشمنی با «انقلاب و نظام اسلامی و رهبر فقید عظیم‌الشأن آن است.»
مقایسه با دهه ۶۰!
خامنه ای در روز حادثه در نخستین سخنرانی اش تلاش کرد تا «ریختن خون بی گناهان» در تهران توسط فرزند خوانده اش، داعش را با مبارزه و ایستادگی مردم ایران در دهه ۶۰ در برابر استبداد دینی مقایسه کند تا بتواند نظامش را از زیر بار جنایاتی که در طول ۳۸ سال انجام داده است برهاند. خامنه ای فرصت را مغتنم شمرد تا به جای پاسخگویی به اعدام و زندان در ۳۸ سال گذشته به توجیه قتل عام ها بپردازد.
آنسوی مرزها!
اما خامنه ای در پیام تسلیتش که با دو روز تاخیر ارائه شده است، مانند همیشه به جای پاسخگویی به عملکرد خود انگشت اشاره را به سمت خارج از مرزها گرفته است. خامنه ای اعلام می‌کند: «نتیجه‌ قطعی این‌ها چیزی جز افزایش نفرت از دولت‌های آمریکا و عوامل آنان در منطقه همچون سعودی نیست.»
به نظر می‌رسد که خامنه ای کماکان از ائتلاف اعلام شده‌ی گسترده بین کشورهای عربی و اسلامی و آمریکا در نگرانی به سر می‌برد. خامنه ای حمله داعش را به مثابه مائده ای به حساب می‌آورد که می‌تواند بوسیله آن از انزوایش در منطقه، بیرون بکشد، و آنرا تبدیل به فرصتی کند تا خود را از «بانکدار مرکزی تروریسم» به عنوان قربانی تروریسم معرفی کند.
سفارشی و نمایشی
رویکرد خامنه ای با «ریختن خون بی گناهان» در تهران توسط خلافت رقیب او، داعش، بسیاری از ناظران را به این نتیجه رسانده است که حادثه تهران « سفارشی و نمایشی» بوده است.
زمینه سازی برای داعش
خامنه ای اگر می‌خواست به طور واقعی به بررسی علل حادثه تهران در ۱۷ خرداد بپردازد می‌بایست پیش از هر چیز به دخالت های بی رحمانه اش در سوریه و عراق اشاره می‌کرد، و بر این واقعیت دست می‌گذاشت که کشتار زنان و کودکان در آن سرزمین ها بذر خشم و نفرت عمومی علیه او را کاشته است. خامنه ای باید به این واقعیت اذعان می‌کرد که سرکوب و کشتار نیروهای دموکراتیک در عراق و سوریه توسط سپاه و شبه نظامیان وابسته به آن، اصلی ترین فرصت و زمینه نیروگیری، برای داعش را فراهم کرده است.
دو روی یک سکه
خامنه ای اینک همچون پدرخوانده ای می‌ماند که فرزند خوانده اش به چهره او «چنگ» می‌اندازد. دو سوی این نزاع شباهت های زیادی با یکدیگر دارند. نزاع روحانی و خامنه ای نزاعی در درون ولایت فقیه برای کسب سهم بیشتری از قدرت است. نزاع ولایت فقیه با داعش در ظاهر برای کسب هژمونی در کشورهای اسلامی است اما در باطن آنها به ایجاد زمینه و شرایط مساعد برای یکدیگر یاری می‌رسانند. نزاع خامنه ای با داعش نیز به نوعی شبیه به نزاع خامنه ای با روحانی است.
صف مردم
صف مردم ایران اما از صف خامنه ای، و همه شرکا و رقبایش جداست. روحانی در همدان به صراحت اذعان کرد که مردم ایران «اعلام می‌کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند».