مهمترين وقايع تاريخ 52 ساله سازمان مجاهدين خلق ايران- قسمت بیست ودوم -معرفی مریم رجوی به عنوان رئیس جمهوربرگزیده مقاومت


مهمترين وقايع تاريخ 52 ساله سازمان مجاهدين خلق ايران- قسمت بیست ویکم

معرفی مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

مسعود رجوی ـ شهریور72
مصوبه ۶/۶/۱۳۷۲
 شورای ملی مقاومت ایران 
ماده ۷ اصلاحی، منضم، به فصل اول برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران.
مصوبه به اتفاق آراء اعضاء حاضر در اجلاسیه شورا، تصویب شد،
مقام ریاست‌جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران برعهده خانم مریم رجوی خواهد بود.
۱. تعیین زمان مناسب اعلام این مصوبه برعهده مسئول شوراست،
۲. به‌محض تصدی ریاست‌جمهوری در ایران خانم مریم رجوی از کلیه مسئولیتهای سازمانی خود، استعفا خواهد کرد.
۳. دوره ریاست‌جمهوری ایشان، پس از تصویب ریاست‌جمهوری جدید، در مجلس مؤسسان، و قانونگذاری ملی و انتخاب رئیس‌جمهوری جدید ایران پایان می‌یابد.
بر ملت، بر مردم ایران بر تاریخ ایران، بر مقاومت ایران و بر ارتش آزادی‌ستان مبارک باد.
و به این ترتیب، تمام رزم و رنجها، و آتش و خون، و مجاهدت نسلی که از آغاز به حق نسل انقلاب، نسل وفا، و نسل حقیقت و ایمان نام گرفت و از 30خرداد 1360، صد صد و هزار هزار، در راه آزادی، بر تیرکهای اعدام و بر طنابهای دار و بر تختهای شکنجه بوسه زد، امروز بر عالی‌ترین شاخسار تکاملی‌اش به بار می‌نشیند. مبارک باشد.
و شما، رزم آوران آزادی و مجاهدان آزادی ستان، از امروز وظیفه بزرگ، خطیر و تاریخی خود را تک به تک درک می‌کنید. بایستی امانت بزرگ ملت ایران، رئیس‌جمهور دموکراتیک اسلامی ایران را ولو با چنگ و ناخن و دندان به تهران برسانید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسعود رجوی ـ مهر 72
در سی مهر پرواز سیمرغ رهایی مردم ایران بر همه شما مبارک باد و امروز ما به‌نمایندگی از سوی مردم و مقاومت ایران، و از سوی ارتش آزادیبخش ملی در مجاورت مرزهای ایران به جهان می‌گوییم که:
1. انتخاب رئیس‌جمهور مقاومت مریم رجوی در رأس شورای ملی مقاومت ایران... ... مبین بلوغ سیاسی تنها آلترناتیو دموکراتیک برای رژیم ضدانسانی خمینی و حاکی از حتمیت سرنگونی این رژیم توسط ارتش آزادیبخش ملی ا‌ست.
2. رئیس‌جمهور مریم رجوی مبین آرمانهای اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران برای نیل به آزادی و رهایی و مبشر صلح و دوستی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ایران فردا است.
3. دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، از نظر مردم ایران، واجد هیچ مشروعیتی نیست و سرنگونی آن توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران، مبرمترین خواست تمام مردم ایران است
4. بقایای خمینی در ایران منبع اصلی تنش و ترور و صدور ارتجاع و تهدید اصلی صلح و آرامش در این منطقه از جهان هستند. بحرانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و تضادهای جوشان درونی این رژیم، پیوسته آن‌را به‌سوی سرکوب و تروریسم هر چه بیشتر پیش می‌برد تا روزی که به‌طور قطع و مسلم توسط ارتش آزادیبخش ملی این بازوی استوار و پر اقتدار خلق قهرمان ایران سرنگون و ریشه‌کن شود.
5. کرسی ایران در ملل‌متحد از آن مردم و شورای ملی مقاومت ایران است. شورای امنیت ملل‌متحد می‌باید تحریم نفتی و تسلیحاتی این دیکتاتوری مذهبی و تروریستی را در دستور کار خود بگذارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسعود رجوی ـ شهریور 72وقتی که روز اول، مریم به‌عنوان مسئول اول معرفی شد، من که گفتم تبارک الله احسن الخالقین، و در نوروز 69، تمام سال 68 را در یک کلام خلاصه کردم که: خمینی مرد و مجاهدین از مریم و با مریم دوباره متولد شدند.
حالا هم فقط دعا می‌کنم که خدایا، با این رئیس‌جمهور و ارتش آزادی‌ستانش، ملت ایران را هر چه سریعتر از شر بقایای خمینی نجات بده، خدایا از این رئیس‌جمهور و با این رئیس‌جمهور ملت ایران حیات و تولد دوباره پیدا کنند.
خدایا بعد از این همه سرخی و سرخ‌فامی و خون، ایران را مثل پرچمش، سپید و سبز کن و انک مجیب الدعوات و قاضی الحاجات. خدایا این سرچشمه فزایندگی و خرمی و سرسبزی و رویانی را، این سرچشمه پاکیزگی مجاهدین و این سبز و سپید مجسم ایدئولوژیکی را به سرچشمه نعمت و ثروت و خیر و رحمت برای تمام مردم ایران تبدیل کن. انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هوالابتر
خدایا به عزت و جلال خودت، به حق خون شهیدان و درد و رنج خون شهیدان، رئیس‌جمهور حقه آنها را در کنف حمایت و حفاظت خودت بگیر و او را در مسئولیت خطیرش مدد و یاری کن. والله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین، و ادخلنا فی رحمتک و انت الرحم الراحمین و برحمتک یا ارحم راحمین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسعود رجوی ـ شهریور 72برای این‌که دشمنمان را خرد کنیم، اضدادمان را کنار بزنیم. پیشروی خودمان را هموار کنیم و بعد جهش کنیم، اگر این حرف در مقابله با رژیم درست است، یک کار مهمتر و مهمترین نسبت به همه آنها معرفی رئیس‌جمهور مقاومت است
این نیاز جدی ماست، ما که نیامده‌ایم برای شوخی یا مانور سیاسی. آمده‌ایم به قطع و یقین بنای ارتجاع را داغان کنیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسعود رجوی 30خرداد 76- در هر حال آنچه که مریم و مجاهدین در این پهنه رودرروی ارتجاع زن‌ستیز خمینی بنیاد گذاشتند، یک تجربه پیشتاز تاریخی است که ترجیح می‌دهیم قرن آینده درباره آن بیشتر صحبت کند.
بله، در اوج مبارزه مسلحانه انقلابی در چارچوب ارتش آزادیبخش ملی، باب برترین جهاد یعنی ”جهاد اکبر“ هم با دنیای وحشی جنسیت و استثمار جنسی که وجه ممیزه ارتجاع سبع آخوندی است گشوده شد: مجاهدین کلید رهایی را، از مریم و با مریم، پیدا کردند. و اکنون این مظهر تکامل و اصالت مبارزه و مقاومت ملت ما و تبلور اراده ملی، در سیمای رشیدترین فرزندان ملت، و طلایه‌داران این مقاومت است.
برپا دارندگان آتشها و برافروزندگان شعله‌های فروزان آزادگی و عزت ایران و ایرانی در تاریک‌ترین ادوار تاریخ.
شعله‌های سرکش آگاهی و فداکاری، و مظاهر چیره شدن فرزند انسان بر جبر کور و فروکشنده!
.. اما در گل بالاترین شاخسار این هم تبلور درخشان ارزشهای انسانی خلق شده در کوران این مقاومت میهنی؛
ثمره فرخنده همه کشاکشها و رزم و رنج و خون و فدا؛ سیمای مجسم ایران فردا، مهر تابان آزادی و مظهر ناب پاکبازی و مسئولیت شناسی انسانی است، در رأس یگانه جایگزین مردم‌سالار؛ شورای ملی مقاومت ایران. و این پاسخ فرهنگی و تاریخی و ایدئولوژیکی مردم و مقاومت ایران است به ارتجاع ضدانسانی و زن‌ستیز خمینی،
کارآمدترین سلاح استراتژیکی ما در نبرد همه‌جانبه با استبداد مذهبی و مبشر رهایی و اعتلای زن و مرد ایرانی! بله رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران که بردوش شیران ارتش آزادی، ولو با چنگ و ناخن دندان، او را به تهران خواهیم رساند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسعود رجوی 23اردیبهشت 78
... . نمی‌شود که تا به ابد ملتی را اسیر نگه داشت، و جلوی تابش خورشید را گرفت. همین مجاهدین و همین مقاومت، به‌عنوان عامل تعیین‌کننده تا کنون، با پرداخت سنگین‌ترین بهای خونین عامل تعیین‌کننده‌یی هستند که وضعیت دشمن را به این نقطه رسانده‌اند، و تعهد و مسئولیتشان این ‌است که آن را تابه پایان پیش ببرند. تا سرنگون کردن رژیم آخوندی در تمامیتش و تا استقرار مهر تابان آزادی مردم ایران در پایتخت شیروخورشید. این تعهد ماست و این مسئولیت ماست در برابر خدا و خلق. گفتیم و تکرار می‌کنیم که به هر قیمتی این تعهد را ولو با چنگ و ناخن و دندان و با عبور از هر مانع و تنگه و کوه و دشت و دریایی به پایان خواهیم رساند. خونها و نفسهای همه ما فدیه چنین تعهدیست و به‌خوبی به چیزی که می‌گوییم و به قیمتش؛ به تعهدی که می‌دهیم و قیمتش و به فراز و نشیبهایش و به الزاماتش آگاهی و وقوف داریم این را نه در ابتدای راه که در انتهاش پس از عبور از 7 دریای خون و انبوه توطئه‌های لاینقطع دشمنمان اعلام می‌کنیم بنابراین فوق‌العاده جدیست این یک رویارویی تاریخی‌ است که طی آن وجود و لاوجود ایران و ایرانی تعیین‌تکلیف خواهد شد بله و چنان‌که گفتید ما برایش حاضر و آماده‌ایم.
مریم رجوی: «شما (مسعود) تا به‌حال هر چه از من خواسته بودید، هیچ‌وقت «نه» نگفته‌ام. نمی‌دانم، شاید اولین بار است که می‌خواهم «نه» بگویم. می‌فهمم خیلی بد است، اما متأسفانه نمی‌توانم این جا جواب مثبت بدهم. اگر‌ چه برای دلایلی که شما در رابطه با ضرورت این کار می‌آورید، منطقاً جوابی ندارم. از طرف دیگر، راستش، بدون رودربایستی، خودم را شایسته آن چه که همه دوستان گفتند، نمی‌بینم. ولی در ورای همه اینها یک واقعیت وجود دارد. من از آن وقتی که در متن مبارزه، با مجاهدین و مشخصاً خود مسعود آشنا شدم، نهایت آرزویم این بود که به‌عنوان یک سرباز، یک سرباز پاکباز و از خود گذشته، برای آرمان و در راهی که او باز کرده بود، جان بدهم. از وقتی هم که در پرتو راهگشاییهای خودش برای کلّ مجاهدین، من در موضع مسئولتری قرار گرفتم، باز نهایت آرزویم این بود که بتوانم همواره کمک‌کار او باشم، برای پیشبرد هر کاری که تشخیص بدهد. اما در این نقطه چه در برابر خود مسعود که من فقط فکر می‌کنم یک گوشه یا یک قسمت بسیار کوچکی از محصولات و ثمرات کار خودش باشم، و چه در برابر شورای ملی مقاومت، به‌عنوان بالاترین ثمره کار مبارزاتی مسعود در بیست و چند ساله مسئولیتش در مجاهدین، در برابر هر دو اینها متأسفانه از پذیرش این مسئولیت خجلم. علتش هم این است که اساساً به آنچه که فکر می‌کنم، سقفش مسئولیت سازمان مجاهدین است. طبعاً آن چه را که خود مسعود و شورای ملی مقاومت می‌بینند، خیلی بالاتر و فراتر از درک و فهم من است. الآن هم متأسفانه هیچی نمی‌دانم. بنابراین از آنجا که نمی‌خواهم بحث ادامه پیدا کند، فقط یک خواهش دارم. آن هم این است که از من نخواهید که این جا جواب مثبت بدهم. من می‌فهمم که همان‌طور که الآن اعضای شورا و طبعاً خود شما دارید می‌گویید، منافع عالی شورا و مصالح عالی سیاسیمان ایجاب می‌کند، اما اجازه بدهید که من سلب مسئولیت کنم و بگذارم به عهده شورای ملی مقاومت و خود شما هر‌ آنچه را تصمیم گرفتید...

مسئول شورا:
بسیار خوب، یک سؤال دارم، آیا مصوبه‌یی را که شورا بگذراند، صرف‌نظر از نظریه فردی و شخصی خودتان، آیا این مصوبه را هر چه که باشد، خواهید پذیرفت؟ این از نظر من قابل فهم است که شما در چه محذوری قرار دارید. فکر هم نمی‌کنم که موضوع برایتان لااقل از جهات تاریخی، سیاسی و اجتماعی مبهم باشد… ما در این مورد به اتفّاق‌نظر رسیده‌ایم. خوب، این اتفّاق یک دلیل بسیار گویایی است…

بنابراین، ما می‌خواهیم خطوط ملی و میهنیمان را در جهت استقرار آزادی و استقلال و حاکمیت ملی و مردمی پیش ببریم. واضح است که اگر امکان انتخاب فردی به خیلی از ما بدهند، ای بسا که خواهان تغییر در نقشها و مسئولیتهایمان باشیم، از خود من گرفته تا سایر رفقا و برادران و اعضای شورا. ولی یک واقعیت سرسخت‌تر دیگری هم هست و آن این است که در این مقطع از مبارزه ما، تاریخ ما، خانواده واحد مقاومت به یک نقطه‌نظر واحدی رسیده که نیاز دارد قدم به پیش بردارد. به‌عنوان مسئول شورا برای پیش‌بردن خطوط شورا، برای تقویت کیان شورا، و پیش‌بردن خطوطی که گفتم، فی‌المثل ما نیاز داریم به دولتی که مرکب باشد از گرایشهای مختلفی که در شورا حضور دارند. این نیاز ما و نیاز خود من به‌عنوان مسئول تشکیل دولت موقت آینده است. همچنین ما، مقاومت ایران، رودرروی دیکتاتوری آخوندی، رودرروی دوهزار‌و‌پانصد و اندی سال دیکتاتوری و سرکوب و مرزبندی جنسی، یا به قول خودتان ایدئولوژی جنسیت، احتیاج داریم که به جلو خیز برداریم. …

نیاز جدی ماست. این نقشها که دست ما نیست. شاید اگر انتخاب فردی می‌بود، خیلی از اعضای شورا هم مسئولیتهای کنونیشان را نمی‌پذیرفتند. چون لااقل در این روزگار، روزگاری که هیچ چیز نقد نیست، روزگاری که از مبارزه‌ کردن، از عضویت در شورا، از عضویت در مقاومت، ارتش آزادیبخش ـ تمام ارگانهای مقاومت ـ تا به‌حال که جز رنج، ناراحتی، فشار، ملامت، نکوهش، دشنام و ناسزا چیزی درنیامده است. خوب، این جا (اشاره به صندلی خالی شهیدان) جای خالی نمایندگان شهیدمان و اعضای شهید شوراست. بنابراین سؤال ما از بابت دلبخواه شخصی و فردی شما نیست…

یک آزمایش تاریخی بسیار سخت و مشکل، به‌خاطر رژیم خمینی، جلو پای همه ما قرار گرفته. ما فقط مجازیم بگوییم آری یا نه، می‌پذیریم یا نه. نقشها، اشکال، مسئولیتها و مواضعمان را که خودمان تعیین نمی‌کنیم. دیگران هم هستند. اینها دستجمعی انجام می‌شوند. به هر حال، شما باید به این سؤال ما جواب بدهید…

بنابراین، سؤال ما از شما (مریم) روشن است. حتی اجازه بدهید به این صورت بگویم: شورا مصوبّه‌یی دارد، صرفنظر از دلبخواه شخصی شما یا من. به شما ابلاغ می‌کند، این را می‌پذیرید؟ …

بله، مصوّبه ما الزام‌آور است… آیا شما به‌لحاظ ایدئولوژیک از دید خودتان، و به‌لحاظ سیاسی ـ تاریخی از دید همه ما، دید مشترک همه ما، مجاز هستید که بگویید نه؟

مریم رجوی:
جواب این سؤالهای شما کمی مشکل است… من آن قدر ناتوان نبودم که نتوانم ضرورتهای سیاسی و اجتماعی و تاریخی این موضوع را برای مقاومت بفهمم. ولی فکر می‌کنم آن چه که الآن مانعم شده که نمی‌توانم بیایم توی میدان و دستگاهی که شما دارید درباره‌اش بحث می‌کنید و بعد پا به پای شما بتوانم جواب بدهم، این است که فکر می‌کنم سقف مسئولیت‌پذیریم در حد سازمان مجاهدین است. یعنی وقتی که بالاتر از این می‌رود، دیگر متوقف می‌شوم. راستش بخواهم خیلی ساده بگویم، گویی بیشتر از آن نمی‌توانم ببینم. این را هم که می‌گویم «از من جواب نخواهید»، به این خاطر است که می‌فهمم کجا گیر هستم، یعنی کجا متوقف می‌شوم».

مسئول شورا:
«بسیار خوب ما این جا با شما حرفی نداریم. این نقطه‌نظرهای ایدئولوژیکی خودتان است.‌در مورد ابلاغ الزام‌آور مصّوبه ما (شورا) جوابتان چیست؟».

مریم رجوی:
«شما می‌گویید که ابلاغ می‌کنید و الزام‌آور است، من تنها جوابی که می‌توانم بدهم این است که چون چیز بیشتری نمی‌توانم بفهمم، به اعتبار حضور خودتان و شورای ملی مقاومت و در رأسش خود شما، به‌عنوان بالاترین تضمین و پشتوانه در بالای سرم، اگر بتوانم قدم برمی‌دارم والاّ که خارج از این اصلاً امکان ندارد. بنابراین بگذارید باز هم تقاضا کنم مرا از این مسئولیت معاف کنید و چنین ابلاغ الزام‌آوری صادر نکنید».

مسئول شورا:
پس این طور که من فهمیدم، شما به خواسته ما، حالا هر عنوانی خودتان می‌خواهید رویش بگذارید «نه» نمی‌گویید.

مریم رجوی: فهمیدم که یک ابلاغ الزام‌آور از طرف خود شماست.

مسئول شورا:‌ و خوشبختانه شما آن را می‌پذیرید.

سوگند مریم رجوی:
«در برابر همه اعضای محترم شورای ملی مقاومت، و به‌ویژه در برابر مسئول شورا و بگذارید با اجازه اعضای شورا ذکر کنم که در برابر مسعود ـ به‌عنوان راهبر عقیدتیم ـ قسم می‌خورم تا آن جایی که در توان دارم و به ظرفیتم برمی‌گردد، در آن چه بر عهده‌ام گذاشتید کوتاهی نکنم. برایم خیلی مشخص است که توان و ظرفیت من محدود است، اگر به اعتبار تک‌تک شما و باز به‌طور خاص به اعتبار خود مسئول شورا، نبود من عاجز از پذیرفتن چنین ابلاغیه‌یی بودم.

… اجازه بدهید در یک جمله احساسم را بگویم. فکر می‌کنم که آن چه را که مسعود برای مجاهدین، و برای شورای ملی مقاومت تا به الآن کرده، کمتر کسی متوجه است؛ حتی خودم… نمی‌دانم آیا یک روز مردم ایران، یعنی خلق قهرمانمان، به آن اشراف و آگاهی پیدا خواهد کرد یا نه؟ ولی امیدوارم که حتماً چنین روزی برسد. فکر می‌کنم که این گنجینه اساسی، این گنجینه تاریخی که دقیقاً ادامه راه مصدق کبیر است، برای ما ایرانیها در مسعود سمبلیزه شده و زنده و حاضر است. این، آن چیزی است که وظیفه ماست تا آن را برای مردم به ارمغان ببریم. فکر می‌کنم، هیچ چیزی بیش از این نه آنها را شاد می‌کند، نه به غمهایشان پایان می‌دهد و نه دردهایشان را درمان می‌بخشد. من هم اگر ذره‌یی توان، جسارت، و جرأت در آن چه که شما به عهده‌ام گذاشتید داشته باشم، این است که همین را ببرم برای مردممان… و پیام‌آور ولو هر قدر کوچک و ساده‌یی، برای مردم ایران از طرف مسعود باشم. الآن هیچ حرفی بیش از این ندارم، آن چه را که همه شما در مورد من گفتید ـ نمی‌توانم بگویم «من» بلکه می‌گویم «مریم رجوی» ـ آنها همه گوشه‌هایی بود از اندیشه، کارکرد و محصولات خود مسعود. پیشاپیش به شما بگویم، برای من خیلی روشن است، که هیچ‌یک از آنها به من برنمی‌گردد. از همه شما یک بار دیگر قدردانی و تشکر می‌کنم».
ادامه دارد