چاله خوابی سهم مردم محروم زیر سایه حکومت ارتجاع


چاله خوابی  سهم مردم محروم زیر سایه حکومت ارتجاع
دراین سالهای سیاه وستم حکومتی !  که هرگز شایسته مردم ایران نبوده با دردهایی درزندگی هم وطنان محروم مان مواجه می شویم که به سختی قابل تحمل است حتما مردم ایران از پدیده هایی مانند کارتن خوابی، گورخوابی، قبر خوابی، زندگی درحلبی آباد و... درسایه این حکومت که درقاموس آن حق شهروندی جایی ندارد زیادشنیده اند وزخم عمیقی از این دردها درسینه دارند اما پدیده دیگر بنام چاله خوابی هم به زنجیره ی این دردها افزوده شده که گزارش آن در سایت های حکومتی اوشیدا منعکس شده است . دراین رابطه به گزارشی ازپایگاه خبری اوشیدا که پدیده چاله خوابی را بصورت یک گزارش درج کرده توجه کنید:

http://www.oshida.ir/vdchxkn-.23nxidftt2.html
داشتن سرپناه تنها آرزوی حنانه و یگانه خردسال/ زندگی در چاله سهم خانواده زابلی از حقوق شهروندی
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: بسیاری از مردم سیستان به دلیل فقر از سیستان کوچ کرده تا در شهرهای دیگر به کارگری مشغول شوند چرا که در سیستان دیگر حتی کارگری هم به سختی یافت می‌شود.
علی معصومی یکی از شهروندان زابلی است که به دلیل فقر به همراه همسر و دو فرزندش در چاله ای که نام آن را خانه گذاشته اند زندگی می کند.

به راستی چرا مردم ایران  بخصوص مناطق محرومی مانند سیستان وبلوچستان اینگونه زندگی کنند  ؟
این سوالی است که ذهن هر ایرانی آزاده وشرافتمند  را به خود مشغول می کند که علت این همه درد وسیه روزی که نصیب مردم  ستمدیده مان  شده ریشه  آن درکجاست؟
درحالیکه ایران سرزمینی است با ثروت ها ومنابع طبیعی بسیار غنی آیا مردمش باید زندگی را با این سختی ها بگذرانند آیا مردم ایران این شایستگی را ندارند که ازرفاه وشرایط زیستی مناسب برخوردار باشند؟ که البته با این همه منابع وسرمایه های ملی عالی ترین شرایط را برای زندگی می توانند داشته باشند ولی علتی هست که به عنوان درد اصلی مانع از این رفاه اجتماعی می شود وآن هم حکومتی نه تنها غیر مردمی بلکه ضدمردم ضد زندگی وآسایش ورفاه 
وقتی  حکومتی ارزشی برای زندگی مردمان آن کشور قائل نیست این حکومت هیچ گونه مشروعیت نداشته وندارد ویک راه حل می تواند نجات مردم محروم وستمدیده را از این وضعیت نجات بدهد آن هم حل تضاد اصلی جامعه وتغیر انقلابی ومردمی که بی شک حرکت ومسیر جامعه ایران به این سمت درحال پیشروی است 
      به ادامه گزارش توجه کنید

داشتن سرپناه تنها آرزوی فرزندانم
علی معصومی با بیان اینکه با اینکه تنها ۳۶ سال دارم اما بار زندگی و فقر چهره ام را بسیار بزرگتر نشان می دهد، به خبرنگار اوشیدا گفت: کارگر میدان تره‌بار بودم اما به دلیل دستمزد پایین و بیماری دیگر توان کار کردن ندارم.
وی افزود: در یک خانه روستایی با اجاره ماهیانه ۳۰ هزار تومان زندگی می کردم اما برای اینکه بتوانم در زمینی که خارج از روستا دارم خانه ای برای فرزندانم بسازم تنها دارایی خود که یک وانت بود را فروختم اما از شانس بد من خریدار تنها یک کلاهبردار بود.
علی ادامه داد: با از دست دادن تنها سرمایه ام تمام امیدها و آرزوهایم نقش برآب شد و پس از مدتی صاحبخانه هم خانه ای را که در آن زندگی می کردم فروخت و سرگردان کوچه و خیابان با همسر و دو دخترم شد.

این شهروند تصریح کرد: پس از آوارگی به دلیل اینکه از سرما جان فرزندانم در خطر بود در یک زمین چاله ای حفر کردم و دو طرف آن را با پشته ای از خاک بالا آورده و سقف آن را پوشاندم تا زمستان را از سرما رهایی یابیم.

وی خاطرنشان کرد: روزها در زباله ها اقدام به جمع آوری ضایعات آهن می کنم تا با فروش آن ها نانی برای فرزندانم تهیه کنم.

علی اضافه کرد: تنها آرزوی من و فرزندانم داشتن یک خانه است تا شب ها دیگر در یک خانه مشابه به گور به طور نشسته نخوابند.
 این گزارش به خوبی واقعیت زندگی مردم ایران را زیرسایه این حکومت که هر روز پژمرده تر می شوند را بیان می کند اما واقعیت  این است که  به مصداق شعرفرخی خرابی چون زحد بگذشت آبادمی گردد که البته آبادکردن  تنها وظیفه ملی ومیهنی تک تک جوانان ومردم آزاده ایران است که با انتخاب واراده آهنین مان  محقق خواهد شد وخورشید رهایی ونجات مردم مان بربام ایران زمین خواهد تابید آن روز دیر نیست
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@