نظام ولایت فقیه، جان بولتون را حقوقبگیر مجاهدین معرفی میکند؛ آنچه در اظهارات علی شمخانی بارز بود و اینبار توسط معاون روحانی اسحاق جهانگیری مطرح میشود؛ پرسش این است که نظام چه نیازی در طرح این اتهام دارد؟
حقوقبگیر!
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا حقوقبگیر سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است؛ آنچه اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور نظام ولایت فقیه بهدنبال انتصاب جان بولتون اعلام کرد.
جهانگیری گفت: «اینگونه نیست که گروهی که مهمترین افتخارشان حقوق گرفتن از سازمان منافقین است سر کار بیایند در حالی که این سازمان حدود ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رساندند و مردم از آنها نفرت بسیاری دارند و این افراد تهدیدات علیه ملت ایران را آغاز و فکر کنند که ملت ایران با این تهدیدات جا میزند یا اتفاقی در ایران بیفتد.»[ایسنا ۷ فروردین ۹۷]
جهانگیری گفت: «اینگونه نیست که گروهی که مهمترین افتخارشان حقوق گرفتن از سازمان منافقین است سر کار بیایند در حالی که این سازمان حدود ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رساندند و مردم از آنها نفرت بسیاری دارند و این افراد تهدیدات علیه ملت ایران را آغاز و فکر کنند که ملت ایران با این تهدیدات جا میزند یا اتفاقی در ایران بیفتد.»[ایسنا ۷ فروردین ۹۷]
معاون روحانی در یک پاراگراف بر سه موضوع تاکید کرد؛ نخست؛ ارتباط جان بولتون با سازمان مجاهدین خلق ایران، دوم؛ مقاومت پیگیر مجاهدین در برابر نظام ولایت فقیه، و سوم؛ تهدیداتی که آمریکا علیه نظام ایران انجام میدهد و اینبار چون توسط یکی از مرتبطین با سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته، برای نظام رنگ و بوی براندازی پیدا کرده است. با این همه جهانگیری تلاش نمیکند تا ترس خود را از وضعیت پیش آمده پنهان کند و تنها تصریح میکند که نظامش قصد جا زدن ندارد.
مشابه همین اظهارات پیشتر توسط شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده خامنهای در آن نهاد صورت گرفت. او نیز مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا را حقوقبگیر مجاهدین نامیده بود که البته پاسخ لازم را از طرف سخنگوی جان بولتون دریافت کرده بود.
گارت مارکز، سخنگوی جان بولتون روز یکشنبه ۵ فروردین در پاسخ به ادعاهای علی شمخانی گفته بود که بولتون «به تبلیغات حکومتی که برای مدت طولانی مشمول لیست آمریکا درباره دولتهای حامی تروریسم بوده پاسخ نخواهد داد.»
نماینده مجاهدین در پاریس نیز ادعای دریافت حقوق توسط بولتن از مجاهدین را یک دروغ و شوخی دانسته بود.[شرمساری علی شمخانی از انتصاب جان بولتون؛ پشتیبان مجاهدین خلق]
مشابه همین اظهارات پیشتر توسط شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده خامنهای در آن نهاد صورت گرفت. او نیز مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا را حقوقبگیر مجاهدین نامیده بود که البته پاسخ لازم را از طرف سخنگوی جان بولتون دریافت کرده بود.
گارت مارکز، سخنگوی جان بولتون روز یکشنبه ۵ فروردین در پاسخ به ادعاهای علی شمخانی گفته بود که بولتون «به تبلیغات حکومتی که برای مدت طولانی مشمول لیست آمریکا درباره دولتهای حامی تروریسم بوده پاسخ نخواهد داد.»
نماینده مجاهدین در پاریس نیز ادعای دریافت حقوق توسط بولتن از مجاهدین را یک دروغ و شوخی دانسته بود.[شرمساری علی شمخانی از انتصاب جان بولتون؛ پشتیبان مجاهدین خلق]
پرسش اصلی
با این همه این پرسش کماکان مطرح است که چرا نظام ایران از جانب بالاترین مقامات آن که هر دو جناحش را نمایندگی میکنند اصرار دارد که سازمان مجاهدین خلق ایران در پشت تغییرات صورت گرفته در سیاست آمریکا و قرار گرفتن نفرات جدید در بالاترین پستهای این کشور میباشد؟
آیا نظام ایران نمیتوانست با سکوت از کنار این موضوع عبور کند و بیدلیل به مطرح ساختن نام سازمان مجاهدین خلق ایران نپردازد؟
شاید بتوان به این پرسش اینگونه پاسخ داد که خطر آنچنان برای نظام جدیست که نمیتواند با پرده پوشی و انکار واقعیت از کنار آن عبور کند زیرا پیش از هرچیز نیازمند آن است که نیروهایش را آمادهی ورود به شرایط جدید کند و برای این ورود میبایست اسم دشمن اصلی یعنی مجاهدین را مستمر تکرار کند.
بیدلیل نبود که بلافاصله پس از شروع قیام ایران شاهد بودیم که تمامی مقامات نظام در سطوح مختلف انگشت اشاره را به سمت مجاهدین گرفتند؛ از احمد و محمد خاتمی تا خامنهای و … [بهعنوان نمونه: روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنهای دربارهی قیام ایران] اینبار نیز با انتخابهای جدید رئیس جمهور آمریکا برای مواضع وزارت خارجه و مشاورت امنیت ملی در حالی که احتمال خروج آمریکا از برجام بسیار قویست، نظام ایران ناچارست که پیش از هرچیز نشان دهد که مجاهدین در پشت صحنهی همهی این ماجراها قرار دارند تا در هنگامهای که نظام از همه طرف زیر ضرب قرار دارد دشمن اصلی برای پاسداران و بسیجیهای گم نشود.
آیا نظام ایران نمیتوانست با سکوت از کنار این موضوع عبور کند و بیدلیل به مطرح ساختن نام سازمان مجاهدین خلق ایران نپردازد؟
شاید بتوان به این پرسش اینگونه پاسخ داد که خطر آنچنان برای نظام جدیست که نمیتواند با پرده پوشی و انکار واقعیت از کنار آن عبور کند زیرا پیش از هرچیز نیازمند آن است که نیروهایش را آمادهی ورود به شرایط جدید کند و برای این ورود میبایست اسم دشمن اصلی یعنی مجاهدین را مستمر تکرار کند.
بیدلیل نبود که بلافاصله پس از شروع قیام ایران شاهد بودیم که تمامی مقامات نظام در سطوح مختلف انگشت اشاره را به سمت مجاهدین گرفتند؛ از احمد و محمد خاتمی تا خامنهای و … [بهعنوان نمونه: روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنهای دربارهی قیام ایران] اینبار نیز با انتخابهای جدید رئیس جمهور آمریکا برای مواضع وزارت خارجه و مشاورت امنیت ملی در حالی که احتمال خروج آمریکا از برجام بسیار قویست، نظام ایران ناچارست که پیش از هرچیز نشان دهد که مجاهدین در پشت صحنهی همهی این ماجراها قرار دارند تا در هنگامهای که نظام از همه طرف زیر ضرب قرار دارد دشمن اصلی برای پاسداران و بسیجیهای گم نشود.
در همین زمینه:
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
کانال تلگرام khozestan_khorosh@
ادمین کانال تلگرام manouch_ra@