فقر نسبی یا فقر مطلق چالشهایی در برابر نظام هستند که بیش از پیش خود را در قیام دی ۹۶ به عنوان فراهم کنندهی بستر اجتماعی قیام نشان دادند.
طبقهای که مرفهتر میشوند
فقر یا نابرابری؟ جامعه ایران از کدام یک از این دو پدیده رنج میبرد؟ آیا در اساس میتوان بین آن دو تفاوتی قائل شد؟ یا یکی زمینهساز دیگریست؟
در این رابطه محمد حسینی، عضو هیات علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت میگوید: «باید فقر را از نابرابری تفکیک کنیم. اگر شما به شاخصهای فقر کشورهایی همچون افغانستان یا اتیوپی نگاه کنید، میبینید که تعداد فقرا در آنها بسیار بالاست. اما این کشورها جزو ۱۰درصد با نابرابری پایین در دنیا به حساب میآیند. از طرف دیگر در کشوری همچون آمریکا، تعداد فقرا پایین است، اما این کشور سطح نابرابری بسیار بالایی دارد. در ایران، اگرچه فقر مطلق خیلی شدید نیست، اما فقر نسبی و نابرابری موجود، در صورت تداوم، میتوانند اعتراضات و بحرانهای اجتماعی را به وجود آورند.»
محمد حسینی بیش از آنکه معضل را در ایران فقر مطلق بداند، آنرا در نابرابری و فقر نسبی جستجو میکند. و در ادامه نتیجه میگیرد که «فقر نسبی» «در ایران یک ابرچالش به حساب» میآید زیرا «در ایران طبقهای هستند که روزبهروز مرفهتر میشوند و طبقهای هستند که خودشان را با این طبقه مرفه مقایسه میکنند».
فقر یا نابرابری؟ جامعه ایران از کدام یک از این دو پدیده رنج میبرد؟ آیا در اساس میتوان بین آن دو تفاوتی قائل شد؟ یا یکی زمینهساز دیگریست؟
در این رابطه محمد حسینی، عضو هیات علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت میگوید: «باید فقر را از نابرابری تفکیک کنیم. اگر شما به شاخصهای فقر کشورهایی همچون افغانستان یا اتیوپی نگاه کنید، میبینید که تعداد فقرا در آنها بسیار بالاست. اما این کشورها جزو ۱۰درصد با نابرابری پایین در دنیا به حساب میآیند. از طرف دیگر در کشوری همچون آمریکا، تعداد فقرا پایین است، اما این کشور سطح نابرابری بسیار بالایی دارد. در ایران، اگرچه فقر مطلق خیلی شدید نیست، اما فقر نسبی و نابرابری موجود، در صورت تداوم، میتوانند اعتراضات و بحرانهای اجتماعی را به وجود آورند.»
محمد حسینی بیش از آنکه معضل را در ایران فقر مطلق بداند، آنرا در نابرابری و فقر نسبی جستجو میکند. و در ادامه نتیجه میگیرد که «فقر نسبی» «در ایران یک ابرچالش به حساب» میآید زیرا «در ایران طبقهای هستند که روزبهروز مرفهتر میشوند و طبقهای هستند که خودشان را با این طبقه مرفه مقایسه میکنند».
فقر مطلق
هرچند اظهارات محمد حسینی در کمرنگ کردن فقر مطلق در ایران با بسیاری از دیگر آمارهای ارائه شده توسط مطلعین نظام در تناقض قرار دارد اما صرف تمرکز بر روی موضوع نابرابری نیز نشان از یک بحران دیگر در ساختار نظام ولایت فقیه دارد.
پیشتر از جمله محمدباقر قالیباف در ایام نزاع انتخاباتی درون نظام در ۱ اردیبهشت ۹۶ در ایلام گفته بود: «فقط چهار درصد مردم از ظرفیتهای اقتصادی برخوردار هستند». [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه] در اردیبهشت همانسال قالیباف در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو گفته بود: «برخی در یک فقر مطلق هستند که جمع کل این افراد که عرض کردم حدود ۲۵ میلیون نفر است.» [۲۵ میلیون فقیر مطلق در دوران خامنهای] علیرضا علویتبار از جناح اصلاحطلب نظام نیز اعلام کرده بود که ۳۳ درصد جمعیت شاغل کشور، کارگران هستند. جمعیتی که حداقل حقوقشان کمتر از یکچهارم خط فقر است. او افزوده بود که ۴۵ درصد جامعه از بازتوزیع ثروت حمایت میکنند. [سعید زیباکلام؛ تصویری از «عدالت»! در ولایت فقیه]
هرچند اظهارات محمد حسینی در کمرنگ کردن فقر مطلق در ایران با بسیاری از دیگر آمارهای ارائه شده توسط مطلعین نظام در تناقض قرار دارد اما صرف تمرکز بر روی موضوع نابرابری نیز نشان از یک بحران دیگر در ساختار نظام ولایت فقیه دارد.
پیشتر از جمله محمدباقر قالیباف در ایام نزاع انتخاباتی درون نظام در ۱ اردیبهشت ۹۶ در ایلام گفته بود: «فقط چهار درصد مردم از ظرفیتهای اقتصادی برخوردار هستند». [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه] در اردیبهشت همانسال قالیباف در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو گفته بود: «برخی در یک فقر مطلق هستند که جمع کل این افراد که عرض کردم حدود ۲۵ میلیون نفر است.» [۲۵ میلیون فقیر مطلق در دوران خامنهای] علیرضا علویتبار از جناح اصلاحطلب نظام نیز اعلام کرده بود که ۳۳ درصد جمعیت شاغل کشور، کارگران هستند. جمعیتی که حداقل حقوقشان کمتر از یکچهارم خط فقر است. او افزوده بود که ۴۵ درصد جامعه از بازتوزیع ثروت حمایت میکنند. [سعید زیباکلام؛ تصویری از «عدالت»! در ولایت فقیه]
شعار رفع فقر!
در نتیجه میتوان درک کرد که چرا نمایشهای انتخاباتی در نظام ولایت فقیه همواره یا در اغلب موارد آغشته به شعارهایی در باب مبارزه با فقر میباشند؛ هرچند که در عمل و پس از پایان نمایش انتخابات اتفاقی برای مردم فقیر نمیافتد که حکایت از بهبود شرایط آنها داشته باشد. در همین رابطه حسینی میگوید: «دلیل اینکه در همه دولتها شعار رفع نابرابری داده میشود، اما در عمل اتفاق خاصی رخ نمیدهد این است که راهحلهایی که پیش گرفتهایم، چندان مناسب نبودهاند. مثلاً اگر به بحث حمایت … توجه کنیم، میبینیم که ارگانهای مختلفی برای حمایت از فقرا در ایران وجود دارد که پوشش گستردهای نیز دارند. از طرفی دولتها در ایران همواره سعی کردهاند که همه را راضی نگه دارند که تحت این شرایط و با توجه به قید بودجه محدود، ناکارایی به وجود خواهد آمد.»
برای فهم کوشش دولتها برای راضی نگهداشتن همه شاید بد نباشد که نگاهی به بودجههای مربوط به «نهادهای فرهنگی»! در بودجه سال ۹۷ بیاندازیم؛ تقریبا تمامی آخوندهای درشت و نیمه درشت حکومت، رقمهایی کلان به اسم مؤسسات خود دریافت کردهاند [بهعنوان نمونه: سهم «نهادهای فرهنگی»! در بودجه سال ۹۷] تا به این ترتیب هر یک به میزانی از دولت روحانی راضی باشند.
برای فهم کوشش دولتها برای راضی نگهداشتن همه شاید بد نباشد که نگاهی به بودجههای مربوط به «نهادهای فرهنگی»! در بودجه سال ۹۷ بیاندازیم؛ تقریبا تمامی آخوندهای درشت و نیمه درشت حکومت، رقمهایی کلان به اسم مؤسسات خود دریافت کردهاند [بهعنوان نمونه: سهم «نهادهای فرهنگی»! در بودجه سال ۹۷] تا به این ترتیب هر یک به میزانی از دولت روحانی راضی باشند.
چالش بازتوزیع
به هر رو حسینی موضوع بازتوزیع ثروت را بهعنوان یکی از چالشهای پیش روی نظام میداند. او در این رابطه میگوید: «وقتی حرف از بازتوزیع به میان میآید، یعنی مبلغی از ثروتمندان گرفته شود و به افراد نیازمند داده شود. اما در ایران دولتها چندان به فکر تامین مالی این کمکهای مالی از کانال گرفتن از ثروتمندان نبودهاند. قدم اول در اصلاح نظام بازتوزیع و در نتیجه کاهش فقر و نابرابری، این است که حاکمیت باید نظام مالیاتی و نظام حمایتی را یکپارچه بداند. یعنی اینکه از یک طرف از کسانی که ثروتمندتر هستند مالیات گرفته شود و از طرف دیگر به کسانی که فقیر هستند پرداخت شود. حاکمیت در ایران، این دو نظام را دو جزیره جدا از هم تصور کرده است و نتیجه آن نیز کارا نبودن نظام بازتوزیع است.»
شاید تا حدودی واضح باشد که چرا نظام بازتوریع نظامی یکپارچه در دریافت مالیات از ثروتمندان و پرداخت آن به صورت یارانهها به فقرا یا سرمایهگذاری جهت زدودن فقر نیست؛ زیرا در اساس بخش خصوصی واقعی و گسترده در ایران وجود ندارد؛ بخش اعظم ثروت کشور در اختیار سپاه و نهادهای زیر مجموعه یا مرتبط با آن است که به طور معمول از هرگونه نظارت یا پرداخت مالیات نیز معاف میباشند. از دیگر سو پولی که در سطح کشور توزیع میشود ناشی از فروش ثروتهای خدادادی کشور از جمله نفت است که آنهم دستخوش نوسانات فروش است.
حسینی در تشریح همین مفهوم میگوید: «در واقع ما یکسری سازوکارهای حمایتی در کشور تعریف کردهایم که به پول نفت متصل بودهاند. در نتیجه زمانی که درآمدهای نفتی زیاد بوده است، این حمایتها را گستردهتر کردهایم و مردم نیز راضی بودهاند، اما در مواقع رکود درآمدهای نفتی، با مشکل مواجه شدهایم و دولت نتوانسته تعهدات حمایتی خود را به درستی به انجام برساند.»[اقتصاد نیوز ۹ فروردین ۹۷]
شاید تا حدودی واضح باشد که چرا نظام بازتوریع نظامی یکپارچه در دریافت مالیات از ثروتمندان و پرداخت آن به صورت یارانهها به فقرا یا سرمایهگذاری جهت زدودن فقر نیست؛ زیرا در اساس بخش خصوصی واقعی و گسترده در ایران وجود ندارد؛ بخش اعظم ثروت کشور در اختیار سپاه و نهادهای زیر مجموعه یا مرتبط با آن است که به طور معمول از هرگونه نظارت یا پرداخت مالیات نیز معاف میباشند. از دیگر سو پولی که در سطح کشور توزیع میشود ناشی از فروش ثروتهای خدادادی کشور از جمله نفت است که آنهم دستخوش نوسانات فروش است.
حسینی در تشریح همین مفهوم میگوید: «در واقع ما یکسری سازوکارهای حمایتی در کشور تعریف کردهایم که به پول نفت متصل بودهاند. در نتیجه زمانی که درآمدهای نفتی زیاد بوده است، این حمایتها را گستردهتر کردهایم و مردم نیز راضی بودهاند، اما در مواقع رکود درآمدهای نفتی، با مشکل مواجه شدهایم و دولت نتوانسته تعهدات حمایتی خود را به درستی به انجام برساند.»[اقتصاد نیوز ۹ فروردین ۹۷]
چه فقر مطلق چه فقر نسبی را مشکل و معضل اصلی در پیشاروی نظام بدانیم اما به یک نتیجه واحد میرسیم: به اظهار اکثر کارشناسان در درون و بیرون نظام، قیام دیماه خیزش اقشار فرودست بود؛ مسئلهی فقر به جنبش اعتراضی دائمی مردم در سراسر کشور تبدیل شده است و همین امر مهمترین بستر اجتماعی برای شعلهور شدن قیام ایران در دیماه ۹۶ بوده است.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
کانال تلگرام khozestan_khorosh@
ادمین کانال تلگرام manouch_ra@