«صلح دفن اسلام است»، عبارتی معروف از خمینی زیرا او جنگ با عراق را زمینهسازی کرد تا نظامش را برپا نگه دارد و تنها زمانی از جنگ دست کشید که مجاهدین وادارش کردند.
روزهای پایانی جنگ؛ بهار و تابستان ۶۷؛ تقریبا همه خبردار شدهاند که نظام ولایت فقیه در جنگ خود با عراق شکست خورده است.
مناطق اشغال شده در خاک عراق به تدریج از کنترل نیروهای سپاه خارج میشود. اخبار شکستها و عقبنشینیهای نیروهای سپاه بعضا از طریق رادیو و تلویزیون منتشر میشود.
رویای خمینی برای گسترش خلافت اسلامی! به عراق به پایان خود رسیده است؟!
اکنون دیگر برخلاف قبل، از «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» از «فتح قدس از طریق کربلا» خبری نیست. شعار عوض شده است؛ «دفاع مقدس»
آیا جنگ یک «دفاع مقدس» بود؟
روز ۷ اسفند ۱۳۵۷ تنها ۱۵ روز پس از تصرف قدرت در ایران توسط خمینی، او در دیداری با شیعیان کویت گفت: «یک دولت بزرگ اسلامی باید بر تمام دنیا غلبه کند».
بعدها آقای منتظری در خاطرات خود نوشت: «وقتی انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوص، هم بیت امام، هم ما و هم دیگران را فرا گرفت. میگفتیم… ایران و عربستان ندارد؛ انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است.»
دو روز پس از ملاقات با هیأت کویتی، روزنامه کویتی الرأی نوشت: «ایران میخواهد بنام اسلام یک امپراطوری درست کند».
نخستین کشوری که باید به امپراطوری جدید خمینی ملحق شود کجاست؟
عراق؛ کشوری با جمعیت عظیم شیعیان که خمینی سالها در آنجا مستقر بود. ارتشی بالقوه که میتوانست او را در تصرف سایر کشورهای خاورمیانه یاری کند.
۱۹ فروردین ۵۹، خمینی مردم و ارتش عراق را به قیام علیه رئیس جمهوری آن کشور دعوت میکند: «هم خود صدام حسین براثر حکم شرعی کافر است و هم طرفدار کفار است و ملت عراق باید بداند که او آدم خطرناکی است و ملت عراق با تمام قوا باید تلاش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند».
در همان ماه طارق عزیر، وزیر خارجه عراق از یک ترور که توسط سپاه طراحی شده بود جان به در میبرد.
۱۳ شهریور ۵۹ تنها چند روز پیش از شروع رسمی جنگ با عراق، سپاه شهرهای خانقین و مندلی را خمپاره باران میکند.
جنگ با عراق در ۳۱ شهریور به طور رسمی آغاز میشود. دولت عراق در دام تحریکات خمینی میافتد و وارد خاک ایران میشود. تنها مدافع خرمشهر و آبادان مجاهدین خلق هستند در حالی که سپاه به سرعت خط مقدم را در این دو شهر تخلیه میکند.
اما سپاه به دستور دستغیب «امام جمعه» شیراز مانع از خروج جنگزدگان از شهر میشود. شاید هدف این است که در شهر یک کشتار وسیع به راه انداخته شود؛ امری که میتواند سوخت ادامهی جنگ از طرف خمینی باشد…
مجاهدین در شهرها مقاومت میکنند تا غیر نظامیان بتوانند سریعتر منطقه را ترک کنند اما از پشت جبهه توسط سپاه به آنها شلیک میشود. بهشتی در ۲۵ آبان تنها ۵۵ روز پس از شروع جنگ دستور دستگیری مجاهدین در خط مقدم را میدهد.
به این ترتیب جنگی که میتوانست در روزهای آغاز رسمی آن به پایان برسد ادامه پیدا میکند.
سال ۶۱ عراق خاک ایران را تخلیه میکند. تا چهار سال بعد از آن خمینی در درون خاک عراق مشغول فتوحات جدید است. این بار برای پایان دادن به جنگ، مجاهدین در نوار مرزی مستقر میشوند. هدف متوقف کردن طرف جنگ افروز است؛ سپاه
در حد فاصل سالهای ۶۵ تا ۶۷ در سلسلهای از عملیاتها، مجاهدین موفق به از کار انداختن ماشین جنگی سپاه میشوند. رویای خمینی برای گسترش جنگ به کشورهای منطقه به این ترتیب به پایان میرسد. او به ناچار جام زهر را سر میکشد و میگوید: «از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویى داشتهام با خدا معامله کردهام.»
هرچند که او آبرویی برای معامله کردن نداشت…
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
کانال تلگرام khozestan_khorosh@
ادمین کانال تلگرام manouch_ra@مناطق اشغال شده در خاک عراق به تدریج از کنترل نیروهای سپاه خارج میشود. اخبار شکستها و عقبنشینیهای نیروهای سپاه بعضا از طریق رادیو و تلویزیون منتشر میشود.
رویای خمینی برای گسترش خلافت اسلامی! به عراق به پایان خود رسیده است؟!
اکنون دیگر برخلاف قبل، از «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» از «فتح قدس از طریق کربلا» خبری نیست. شعار عوض شده است؛ «دفاع مقدس»
آیا جنگ یک «دفاع مقدس» بود؟
روز ۷ اسفند ۱۳۵۷ تنها ۱۵ روز پس از تصرف قدرت در ایران توسط خمینی، او در دیداری با شیعیان کویت گفت: «یک دولت بزرگ اسلامی باید بر تمام دنیا غلبه کند».
بعدها آقای منتظری در خاطرات خود نوشت: «وقتی انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوص، هم بیت امام، هم ما و هم دیگران را فرا گرفت. میگفتیم… ایران و عربستان ندارد؛ انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است.»
دو روز پس از ملاقات با هیأت کویتی، روزنامه کویتی الرأی نوشت: «ایران میخواهد بنام اسلام یک امپراطوری درست کند».
نخستین کشوری که باید به امپراطوری جدید خمینی ملحق شود کجاست؟
عراق؛ کشوری با جمعیت عظیم شیعیان که خمینی سالها در آنجا مستقر بود. ارتشی بالقوه که میتوانست او را در تصرف سایر کشورهای خاورمیانه یاری کند.
۱۹ فروردین ۵۹، خمینی مردم و ارتش عراق را به قیام علیه رئیس جمهوری آن کشور دعوت میکند: «هم خود صدام حسین براثر حکم شرعی کافر است و هم طرفدار کفار است و ملت عراق باید بداند که او آدم خطرناکی است و ملت عراق با تمام قوا باید تلاش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند».
در همان ماه طارق عزیر، وزیر خارجه عراق از یک ترور که توسط سپاه طراحی شده بود جان به در میبرد.
۱۳ شهریور ۵۹ تنها چند روز پیش از شروع رسمی جنگ با عراق، سپاه شهرهای خانقین و مندلی را خمپاره باران میکند.
جنگ با عراق در ۳۱ شهریور به طور رسمی آغاز میشود. دولت عراق در دام تحریکات خمینی میافتد و وارد خاک ایران میشود. تنها مدافع خرمشهر و آبادان مجاهدین خلق هستند در حالی که سپاه به سرعت خط مقدم را در این دو شهر تخلیه میکند.
اما سپاه به دستور دستغیب «امام جمعه» شیراز مانع از خروج جنگزدگان از شهر میشود. شاید هدف این است که در شهر یک کشتار وسیع به راه انداخته شود؛ امری که میتواند سوخت ادامهی جنگ از طرف خمینی باشد…
مجاهدین در شهرها مقاومت میکنند تا غیر نظامیان بتوانند سریعتر منطقه را ترک کنند اما از پشت جبهه توسط سپاه به آنها شلیک میشود. بهشتی در ۲۵ آبان تنها ۵۵ روز پس از شروع جنگ دستور دستگیری مجاهدین در خط مقدم را میدهد.
به این ترتیب جنگی که میتوانست در روزهای آغاز رسمی آن به پایان برسد ادامه پیدا میکند.
سال ۶۱ عراق خاک ایران را تخلیه میکند. تا چهار سال بعد از آن خمینی در درون خاک عراق مشغول فتوحات جدید است. این بار برای پایان دادن به جنگ، مجاهدین در نوار مرزی مستقر میشوند. هدف متوقف کردن طرف جنگ افروز است؛ سپاه
در حد فاصل سالهای ۶۵ تا ۶۷ در سلسلهای از عملیاتها، مجاهدین موفق به از کار انداختن ماشین جنگی سپاه میشوند. رویای خمینی برای گسترش جنگ به کشورهای منطقه به این ترتیب به پایان میرسد. او به ناچار جام زهر را سر میکشد و میگوید: «از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویى داشتهام با خدا معامله کردهام.»
هرچند که او آبرویی برای معامله کردن نداشت…