انتشار دستخط نامه احمد خمینی به آقای منتظری و خطر عاجل مجاهدین

انتشار دستخط قسمت کوتاهی از نامه قدیمی احمد خمینی به آقای منتظری، بیش از پیش برای هوشیار کردن نیروهای نظام در برابر دشمن اصلی نظام یعنی مجاهدین است.
انتشار یک سند
«انتشار سند منتشرنشده درباره آیت‌الله منتظری برای نخستین بار+تصاویر»؛ عنوانی در خبرگزاری فارس [فارس ۹ فروردین ۹۷] متعلق به سپاه، که بی‌اختیار توجه خواننده را جلب می‌کند به‌خصوص آنکه در ادامه متوجه می‌شود این سند توسط «موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» منتشر شده است؛ از مؤسسات پژوهشی! قدیمی وزرات اطلاعات که سابقه‌ایی طولانی در تاریخ نگاری، تاریخ‌نگاران نظام ولایت فقیه دارد.
موضوع اما مربوط به رنج‌نامه‌ی احمد خمینی‌ست که در اریبهشت سال ۶۸ خطاب به آقای منتظری نوشته شد؛ آنچه جدید است تصویر دست‌خط احمد خمینی‌ست.
عبور از مرز سرخ
پیشتر در فروردین همان سال منتظری با نامه‌هایی تازیانه‌گون توسط خمینی نواخته شده و از قائم‌مقامی جایگاه ولی‌فقیه حذف شده بود؛ اختلافات منتظری و حلقه‌ی قدرت مسلط بر جمهوری اسلامی! که در پیرامون خمینی گردآمده بودند از چندسال پیش آغاز شده بود؛ درگیری‌هایی که تا دستگیری، گرفتن اعتراف تلویزیونی و اعدام اطرافیان منتظری نیز به پیش رفته بود اما همه‌ی اینها از نظر خمینی قابل اغماض بود.
طبیعت قدرت در درون نظام ولایت فقیه در اغلب موارد بی‌رحمانه بوده است؛ کنار گذاشتن، ترور شخصیت و حتی حذف فیزیکی پدیده‌ای رایج در جنگ «جناح‌ها» یا به تعبیر دقیق‌تر، «باندها»ی درونی نظام بوده است؛ کسانی که سن کمتر یا حافظه تاریخی محدودتری دارند می‌توانند به همین سال‌های اخیر بنگرند که تمامی رئیس جمهورهای نظام به نحوی حذف و تصفیه و مطرود شده‌اند.
اما خمینی از یک چیز نمی‌توانست گذشت کند و آن نقض مرز هر یک از عناصر نظامش با مجاهدین بود؛ آنچه به خاطرش نخستین رئیس جمهورش بنی‌صدر را در خرداد ۶۰ کنار زد و در همان زمان علی خامنه‌ای در مجلس اعلام کرد که جرم او ارتباط با مجاهدین بوده است. [روز قدس! و عدم کفایت روحانی]
عبور آقای منتظری از …
منتظری نیز به باور خمینی از همین مرز عبور کرده بود؛ هنگامی که در تابستان ۶۷ در دیدار با هیئت مرگ خمینی که با دادگاه‌های چند دقیقه‌‌ای‌شان در حال پاکسازی! زندان‌های کشور از زندانیان سیاسی بودند، منتظری حاضر به تأیید آن قتل‌عام نشد؛ او دست خود را در بزرگترین قتل‌عام پس از جنگ جهانی دوم فرو نبرد و حتی به اعتراض و مقابله با آن پرداخت؛ منتظری هوادار یا دوستدار مجاهدین نبود؛ اما به درستی می‌دانست که منطق مجاهدین را با قتل‌عام نمی‌تواند شکست دهد بلکه آنرا ترویج خواهد کرد و می‌دانست که این کشتار به طور تاریخی نظام ولایت فقیه را خواهد سوزاند؛ نظامی که در شکل‌گیری تئوریک آن منتظری برای خودش سهمی حتی بالاتر از خمینی قائل بود.
با این همه برای خمینی تفاوتی نداشت که منتظری چرا مخالف قتل‌عام زندانیان سیاسی‌ست؛ او مرز خمینی را رد کرده بود و در برابر کشتار زندانیان مجاهد به اعتراض برخاسته بود؛ به این ترتیب منتظری در مسیری گام گذاشت که به حذف او از مقام قائم مقامی رهبری و در ادامه، حصر او راه برد.
گناه نابخشودنی منتظری
رنجنامه‌ی احمد خمینی [رنج‌نامه] در اردیبهشت سال ۶۸ نوشته شد یعنی پس از حذف منتظری و پیش از مرگ خمینی و اکنون مؤسسه پژوهشی! وزارات اطلاعات دستخط احمد خمینی را به‌مناسبت نامه‌نگاری خمینی برای عزل منتظری در فروردین ۶۸ منتشر می‌کند.
در محتوای سند چیزی نیست که پیشتر انتشار نیافته باشد اما نفس انتشار دستخط آن برای نخستین بار با هدف توجه دادن به «موضوعی» صورت می‌گیرد. هدف یادآوری این موضوع‌ست که گناه نابخشودنی منتظری نزدیکی! به مجاهدین بوده است.
در این سند از جمله آمده است: «خدا را خوش می‌آید تا شما برای دلخوشی چند لیبرال و منافق پیرمردی زنده‌دل و الهی که همه عمرش را صرف اعلاء کلمه الله کرده است آدمکش و مخصوصاً زنان بچه دارکش معرفی کرده باشید و با این حرکت غیراسلامی انسانی دل دشمنان قسم خورده اسلام و نظام و ایران را شاد کرده باشید. کمی فکر کنید که چگونه حضرت امام ماهها و سالها زیر شلاق اتهامات واهی شما و لیبرالها و منافقین تنهای تنها صبر کردند و برای مصلحت نظام و اسلام با قلبی شکسته خون دل خوردند.»
و البته کوشیده می‌شود تا چهره‌ای روحانی و معنوی و مظلوم از خمینی به نمایش گذاشته شود؛ در روزگاری که کارشناسان نظام تأیید می‌کنند که شخصیتی در نظام باقی نمانده است که قابل رجوع جناح‌های آن باشد، نظام به ناچار به‌ بازسازی چهره خمینی می‌پردازد.
احمد خمینی آنگاه می‌افزاید: «اگر از منافقین و لیبرالها و طیف مهدی هاشمی جدا نشوید مطمئن باشید تمامی حزب‌اللهی‌ها در آخرت در مقابل پیامبر اکرم جلوی شما را خواهند گرفت.»
به‌عبارت دیگر احمد خمینی تاکید می‌کند که این گناه! منتظری قابل بخشش نیست.
جنبش دادخواهی
از یاد نباید برد که از تابستان سال ۹۵ با فراخوان صورت گرفته از طرف مریم رجوی به دادخواهی خون قتل‌عام شدگان سال ۶۷ ولوله‌ای در درون نظام به راه افتاد؛ متعاقب این فراخوان دفتر آقای منتظری صوت ملاقات او با هیئت مرگ را منتشر کرد تا برای بار دیگر تأکید کند که آقای منتظری دخالتی در آن جنایت نداشته است. موضوع آنچنان در درون نظام بالا گرفت که «امنیتی‌ترین آخوند» نظام در نزاع انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه برای در بردن خود و پایین کشیدن رقیب به پرونده‌ی رئیسی در قتل‌عام سال ۶۷ و پیش و پس از آن اشاره کرد و در سخنرانی خود در همدان گفت: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». او در ادامه افزود: «ما آنهایی که پشت میز نشسته‌اند و حکم صادر کرده‌اند، نمی‌خواهیم.» [روحانی و قتل عام ۳۸ ساله]
در ادامه کار به جایی کشیده شد که خامنه‌ای در سخنرانی خود در ۱۴ خرداد ۹۶ بر سر قبر خمینی اعلام کرد که در اذهان نیروهای نظام جای شهید و جلاد تعویض شده است [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید] و آنها امثال لاجوردی را جلاد و اعدام شدگان را شهید می‌دانند.
ناطق‌نوری نیز در مصاحبه‌ای تصریح کرد که حتی نوه‌هایش او را به چالش می‌کشند که چرا مجاهدین اسیر را اعدام کرده‌اید. [چرا زندانیان سیاسی را اعدام کردید؟!؛ ناطق نوری و پرسش نسل جوان]
قیام 
اما داستان در همینجا متوقف نماند؛ قیام ایران که از ۷ دی ۹۶ آغاز شد نظام را بیش از پیش نگران کرد؛ تمامی سطوح نظام و به طور مشخص بالاترین سطوح آن انگشت اشاره را به سمت مجاهدین گرفتند. خامنه‌ای در سخنرانی ۱۹ دی ۹۶ که انعکاس جمعبندی درونی نظام بود تأیید کرد که اداره‌ی صحنه‌ی قیام توسط مجاهدین صورت گرفته است. [روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنه‌ای درباره‌ی قیام ایران] و سپس در اوایل بهمن سنایی‌راد معاون سیاسی سپاه گام را فراتر گذاشته و تصریح کرد که فرماندهی در برخی نقاط بر عهده‌ی زنان مجاهد بوده‌ است که در میان شهرها جا‌به‌جا می‌شدند. [گزارش معاون سیاسی سپاه از قیام ایران و نقش محوری سازمان مجاهدین خلق در آن]
دشمن اصلی
انتشار دستخط احمد خمینی در ابتدای سال جدید؛ سندی که متن آن سال‌ها پیش منتشر شده بود، توجه دادن بدنه‌ی نظام به همین خطر است؛ خطر مجاهدین و براندازی نظام ولایت فقیه. آنها به خوبی می‌دانند که اگر به‌خوبی نجنگند، امسال آخرین سال نظامشان خواهد بود و برای خوب جنگیدن نیازمند آن هستند که در میان دود و دم و گرد و غبار میدان جنگ دشمن اصلی؛ مجاهدین را فراموش نکنند و به قول خمینی در تیر ۵۹ مبادا فکر کنند دشمن آمریکا، شوروی یا در جای دیگر است بلکه دشمن همین مجاهدین و در همین تهران است.
نکته‌ای که اما باقی می‌ماند آن است که آیا رمقی برای خوب جنگیدن در سپاه باقی مانده است؟
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@