محسن آرمین میکوشد تا اینگونه نشان دهد که اصلاحات در درون نظام همچنان زنده است؛ او در حالی اینچنین میگوید که ماهها پیش در جریان قیام، پیکر بیجان جناح او از جلوی دانشگاه تهران تشییع شد؛ با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»
بیشک…!
«بیشک بیشتر کسانی که در اعتراضات اخیر شرکت داشتهاند، نماینده گروههایی از جامعه بودند که جزء پایگاه اجتماعی اصلاحات محسوب نمیشوند. ازاینرو، میدانی که آنان در آن عمل کردند، میدان اصلاحطلبان نبود. بنابراین طبیعی است اصلاحطلبان نتوانند گروهی را که جزء بدنه آنها محسوب نمیشوند و میدانی را که متعلق به آنها نیست، هدایت و مدیریت کنند.»؛ اظهاراتی از طرف محسن آرمین از اعضای گروه مجاهدین انقلاب که در پی سوابق سرکوبگرانهی دههی ۶۰، در دههی ۷۰ لباس اصلاحات به تن کرد.
از چه رو برای محسن آرمین ضروریست اعلام کند کسانی که خیابانها را در فصل قیام در نوردیدند ربطی به پایگاه اجتماعی جناح او نداشتهاند؟ برای درک این ضرورت باید نگاهی انداخت به شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» که برای نخستین بار در صبح ۹ دی ۹۶ بر سر در دانشگاه تهران سر داده شد و همان شب در خیابان آزادی تهران توسط مردم تکرار شد؛ پیام این شعار پایان بازی میان دو جناح نظام بود؛ از اینرو محسن آرمین که از جمله کارهایش در دهه ۶۰ قانع کردن! زندانیان سیاسی نسبت به اشتباه بودن مسیر مخالفت با نظام ولایت فقیه بود اکنون در دههی ۹۰ میخواهد همان تجربهی سلولهای انفرادی و اتاقهای بازجویی را به کار گرفته و جامعه را قانع کند که اینهایی که پایان اصلاحطلبان را اعلام کردهاند پایگاه اجتماعی ما نبودهاند؛ پس نتیجه میگیریم که از ریزش و فروپاشی در هر دو جناح نظام خبری نیست. (توفان خندهها)
اما در کنار این استدلال ضعیف که حتی خود آرمین را نیز قانع نمیکند او به واقعیتهای بسیار بزرگتری نیز اعتراف میکند.
از چه رو برای محسن آرمین ضروریست اعلام کند کسانی که خیابانها را در فصل قیام در نوردیدند ربطی به پایگاه اجتماعی جناح او نداشتهاند؟ برای درک این ضرورت باید نگاهی انداخت به شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» که برای نخستین بار در صبح ۹ دی ۹۶ بر سر در دانشگاه تهران سر داده شد و همان شب در خیابان آزادی تهران توسط مردم تکرار شد؛ پیام این شعار پایان بازی میان دو جناح نظام بود؛ از اینرو محسن آرمین که از جمله کارهایش در دهه ۶۰ قانع کردن! زندانیان سیاسی نسبت به اشتباه بودن مسیر مخالفت با نظام ولایت فقیه بود اکنون در دههی ۹۰ میخواهد همان تجربهی سلولهای انفرادی و اتاقهای بازجویی را به کار گرفته و جامعه را قانع کند که اینهایی که پایان اصلاحطلبان را اعلام کردهاند پایگاه اجتماعی ما نبودهاند؛ پس نتیجه میگیریم که از ریزش و فروپاشی در هر دو جناح نظام خبری نیست. (توفان خندهها)
اما در کنار این استدلال ضعیف که حتی خود آرمین را نیز قانع نمیکند او به واقعیتهای بسیار بزرگتری نیز اعتراف میکند.
واقعیتهای بزرگتر
آرمین با اشاره به ادعای کسانی که شرکت کنندگان در قیام را محدود اعلام کرده بودند، [بهعنوان نمونه: قیام ایران و تغییر نسل برای سرنگونی نظام ولایت فقیه؛ گزارش رحمانی فضلی] میگوید: «تأکید بر محدودیت تعداد شرکتکنندگان در اعتراضات خیابانی اخیر، میتواند فریبنده و غلطانداز باشد.» و سپس میافزاید: «نمیتوان گفت: همه آنها که به خیابانها نیامدند، ناراضی و معترض به وضع موجود نیستند. نارضایتیها و اعتراضات در شرایط کنونی بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در حوادثی اینچنینی ظهور و بروز پیدا میکند. عواملی مانند ترس، نگرانی از بدترشدن اوضاع، تجربه کشورهای پیرامونی و دهها عامل دیگر میتواند در مشارکتنکردن و همراهنبودن بخش اعظم ناراضیان و معترضان در اتفاقات اخیر نقش داشته باشد. گستردگی اعتراضات در سطح ٧٠ شهر، حاکی از گستردگی نارضایتیها در سطح جامعه است. فکر میکنم مسئولان مربوطه نیز به این حقیقت واقفاند. اخبار جستهوگریختهای که از گزارش مراجع و نهادهای امنیتی و انتظامی به نهادها و مراکز مسئول به گوش میرسد، بیانگر همین واقعیت است.»
اصلاحات زنده است!
با این همه آرمین مدعیست پروژه اصلاحطلبی همچنان بر روی میز نظام قرار دارد و میگوید: «عبور از آن یک خطای استراتژیک و پرتابشدن به وضعیتی مبهم و نامعین با عوارض و نتایج ناگوار است.»[تابناک ۶ فروردین ۹۷]
با وجود زنده بودن اصلاحات! پس چرا آرمین اصرار دارد که عمق اعتراضات و گستردگی آنرا برجسته کند؟
شاید بتوان پاسخ به این پرسش را در دو گزاره خلاصه کرد؛ نخست آنکه او به واقعیت اشاره میکند و بنا به ارزیابی تمام سطوح نظام خطر قیام بسیار بزرگ است و اگر فکری نکنند به ۴۰ سالگی نظامشان نخواهند رسید پس آرمین هم نمیتواند این واقعیت را انکار کند و اما گزارهی دوم آن است که آرمین میخواهد جناح خود را بهعنوان راهحل بقای نظام همچنان روی میز خامنهای نگاه دارد.
واقعیت اما از آرزوهای آرمین و شرکایش سرسختتر است زیرا شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در خیزش کشاورزان اصفهان به شعار #رو_به_میهن_پشت_به_دشمن فرار روئید.
به این ترتیب آرمین نشان میدهد که شتاب حذف شدن او و دوستانش از گردونهی سیاسی حتی از شتاب بلوغ یک شعار از تهران تا اصفهان[از سر در دانشگاه تهران تا #رو_به_میهن_پشت_به_دشمن]نیز سریعتر است.
شاید بتوان پاسخ به این پرسش را در دو گزاره خلاصه کرد؛ نخست آنکه او به واقعیت اشاره میکند و بنا به ارزیابی تمام سطوح نظام خطر قیام بسیار بزرگ است و اگر فکری نکنند به ۴۰ سالگی نظامشان نخواهند رسید پس آرمین هم نمیتواند این واقعیت را انکار کند و اما گزارهی دوم آن است که آرمین میخواهد جناح خود را بهعنوان راهحل بقای نظام همچنان روی میز خامنهای نگاه دارد.
واقعیت اما از آرزوهای آرمین و شرکایش سرسختتر است زیرا شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در خیزش کشاورزان اصفهان به شعار #رو_به_میهن_پشت_به_دشمن فرار روئید.
به این ترتیب آرمین نشان میدهد که شتاب حذف شدن او و دوستانش از گردونهی سیاسی حتی از شتاب بلوغ یک شعار از تهران تا اصفهان[از سر در دانشگاه تهران تا #رو_به_میهن_پشت_به_دشمن]نیز سریعتر است.
در همین زمینه:
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
کانال تلگرام khozestan_khorosh@
ادمین کانال تلگرام manouch_ra@