آیا قیام دی ماه یک سرفصل بود؟


 آیا قیام دی ماه یک سرفصل بود؟ کنفرانس مسعود امیرپناهی در شبکه تصویری ایران آزادی
پرسش: آیا قیام دیماه یک واقعه خلق‌الساعه آنطور که سران رژیم ادعا می‌کنند بود؟
مسعود امیرپناهی: خیر! مطلقا خلق‌الساعه نبود و مهم اینه که، بغییر از سران رژیم و نه حتی بدنه‌ی رژیم که توضیح می‌دم هیچ کس چنین ادعایی رو نکرده.. ببینید! بطور کلی این قیام محصول انباشته شدن کمیت‌هایی بوده که در دیماه به یک کیفیت جدید بالغ شد که به آن می‌گوییم قیام! این کمیت‌ها چی بود؟ اعتراضات صنفی کارمندان، کارگران، اعتراضهای معلمان، بازنشستگان، مالباختگان، اعتصابهای کارگران و دانشجویان و همه اقشار مردم بوده که سخنگوی وزارت کشور دولت روحانی اعتراف می‌کنه که:
«از ابتدای دولت روحانی تاکنون ۴۳هزار تجمع اعتراضی برگزار شده است.»
رحمانی‌فضلی، همین وزیر کشور روحانی توی مهرماه ۱۳۹۶ می‌گه:
«با وجود اعلام رقم بیکاری ۱۲ درصدی در کل کشور، در بعضی از شهرها بیکاری به ۶۰ درصد رسیده است… در مناطقی که بیکاری بیشتر است، آمار آسیب‌های اجتماعی، مانند «اعتیاد، حاشیه نشینی و طلاق» هم بالاتر است.»
در همین گزارش گفته از ۱۱ میلیون حاشیه نشین، یک و نیم میلیون معتادن و سالی ۶۰۰ هزار نفر روانه زندان می‌شن.
پس ببیند! تا اینجا ۴۳ هزار حرکت اعتراضی یعنی روزانه ۳۰ تا، ۱۲ درصد بیکاری در کل کشور و ۶۰ درصد در برخی شهرها، ۱۱ میلیون حاشیه نشین، ۱.۵ میلیون معتاد و سالانه ۶۰۰ هزار زندانی…
تازه این آمار رسمیه که شک نکنید درصد قابل توجهی کم شده و واقعیت مسأله بیش از اینهاست.
پس بنابراین وقتی می‌گوییم این قیام محصول تراکم و انباشته شدن کمیت‌ها بوده و این کمیت ها در دیماه به کیفیت یعنی همون قیام تبدیل شد دقیقا داریم به همین آمار و ارقامی که خود رژیم اعلام کرده استناد می‌کنیم. اما در مورد اینکه شما گفتین رژیم چنین ادعایی داره بله داره تلاش می‌کنه که موضوع رو صنفی و در حد یک اعتراض بدون سوابقی اون نشون بده،‌ البته بدنه رژیم چون در کنش و واکنش بیشتری با جامعه هستن این رو نمی‌گن و همین وضعیت باعث ریزش شدید در بدنه رژیم شده که شاهدش هستیم. اما سران رژیم تلاش می‌کنند این رو کوچک کنن. این تناقض بین گفتار سران رژیم و واقعیت جامعه باعث ریزش بدنه رژیم شده که یک موضوع بسیار مهمه.
پرسش: ما شاهد بودیم که بازتاب این قیام هم تو رژیم و هم در کشورهای مختلف زیاد بود تا حدی که به نظر می‌رسید همه غافلگیر شدن! علت چه بود؟
مسعود امیرپناهی: بله همه غافلگیر شدن، از رژیم گرفته تا دولت ها و تحلیلگران خارجی همه غافلگیر شدن، الا مجاهدین و مقاومت ایران که از مدتها قبل اعلام کرده بودند که دوران سرنگونی است و تمام فعالیتهای سیاسی اجتماعی و بین‌المللی شون رو روی تحقق این استراتژی متمرکز کرده بودند. برای اطلاع کسایی که در جریان نیستند می‌گم که استراتژی هزار اشرف پس از قتل‌عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ که ۵۲ تن از مجاهدین بدست عوامل نیروی تروریستی قدس در اشرف عراق به شهادت رسیدن رهبری مقاومت هزار اشرف را اعلام کرد و امروز در قیام به چشم دیدیم که بذری که در سال ۹۲ کاشته شد در قیام دیماه ۹۶ میوه داد.
اما در مورد اینکه گفتین علت چی بود که غافلگیر شدن باید بگم که در سه عامل علت اصلی داشت اول اینکه عمق نارضایتی مردم رو ندیده بودن رژیم فکر می‌کرد که تا الی الأبد می‌تواند با سرکوب مردم را کنترل کنه و تمام تمرکزش رو گذاشته بود در سوریه و عراق و لبنان و خلاصه همون که خودشون می‌گفتن که اگر نجنگیم باید در تهران بجنگیم اما خبر نداشتن که دشمن رژیم نه در سوریه و لبنان و عراق بلکه در همه شهرهای ایران و مردم ایرانن که در همین قیام این دکان هم درش تخته شد.
ناظران سیاسی و تحلیلگران و دولت‌های غربی هم فریب گنده‌گویی‌ها و قدرت‌نمایی‌های کاذب رژیم و لابیهای اون رو خوردن و فکر می‌کردن رژیم از موضع قدرت در یمن و سوریه و لبنان دخالت می‌کنه در حالی که رژیم دقیقا از موضع ضعف در کشورهای منطقه دخالت می‌کنه و این رو مقاومت ایران سالهای سال است که گفته و هشدار داده که نباید مرعوب قدرت‌نمایهای کاذب رژیم شد. مثلا لوموند که سالیان خودش دنبال استمالت از رژیم بود می‌نویسه:‌
لوموند: «‌رژیم ایران به ته خط رسیده و اصلاح‌پذیر نیست انقلاب پابرهنگان ایرانی برای سرنگونی رژیم خامنه‌ای به پیش می‌رود.»
اما در مورد علت دوم باید بگم که نگاه به تغییر از درون رژیم بعد از قیام ۸۸ درش تخته شده بود! و طی این سالیان داشت مسیر تکامل خودش رو طی می‌کرد، اینطوری نیست که یک شبه شعار «اصلاح طلب، اصولگرا ..» از بطن جامعه بیرون بیاد، این شعار که میز بازی مدره اصول‌گرا رو چپ کرد نتیجه ذهنیتیه که در توده مردم پس از قیام ۸۸ به تدریج شکل گرفته و تکامل پیدا کرده بود این ذهنیت چیه؟ این واقعیت که از درون رژیم آبی گرم نمی‌شه. اما نه ناظران بین‌المللی و نه دولتها و نه خود رژیم نتونستن این واقعیت رو ببینند و باز رژیم از جایی خورد که حساب نکرده بود.
اما یک عامل دیگه‌یی هم بود که رژیم خوب این رو گرفته بود خامنه‌ای اونقدر احمق نیست که بیاد دشمن اصلی خودش رو بزرگ کنه مگر اینکه تهدید جدی از سوی اون احساس کنه.
اما ناظران بین المللی از اونجاییکه در بطن جامعه نیستند و شناخت درستی از موضوع ندارن این رو خوب ندیدن و فکر می‌کردن که فضای سیاسی ایران، یک فضای بی‌شکله. در صورتی که اینطور نیست.
چه کسی شعار نه شیاد و نه جلاد رو در انتخابات پیش برد زمینه ذهنی ایجاد کرد الان همین شعار خودش رو در شعار «اصلاح طلب، اصولگرا ..» نشون داد.
ببینید! وقایع تاریخی رو که نمی‌شه مجرد از وقایع قبلی و پیش زمینه‌های ذهنی اون بررسی و تجزیه تحلیل کرد. وقایع سیاسی و اجتماعی و تاریخی وقایعی هستند روی هم تأثیر می‌گذارن، در ارتباطات باهم شکل می‌گرن و متکامل می‌شن.
از اولین روزی که خمینی سرکار آمد، یک آلترناتیوی شکل گرفت علیه رژیم، این آلترناتیو ۳۶ساله در صحنه سیاسی ایران فعال، در مقابل رژیم صف آرایی کرده. اگر الان جامعه درِ دکان اصلاح طلب و اصولگرا رو تخته کرده این حرف، حرف ۳۶ سال پیش مسئول شورای ملی مقاومت بوده، که گفته بود «افعی کبوتر نمی‌زاد» اگه الان همه شعار من براندازم می‌دن این شعار، از روز سی خرداد ۱۳۶۰ شعار مجاهدین و شورای ملی مقاومت بوده روزی که خمینی فرمان داد که تظاهرات ۵۰۰ هزار نفره مردم رو به گلوله ببندن و ۵۰ نفر رو کشت. مجاهدین در این ۳۶ سال قیمت این خط رو با ۱۲۰ هزار شهید از جمله ۳۰ هزار شهید در قتل‌عام سال ۶۷ داده. می‌خوام بگم هیچ چیزی اتفاقی واقع نمی‌شه. کسایی که تلاش می‌کنن حافظه تاریخی این مردم رو نادیده بگیرن آب در هاون می‌کوبن مردم آگاهن بهترین قاضی و داور حافظه تاریخی مردمه.
پرسش: در بحث‌ قبلی گفته شده بود که در انقلاب ضد‌سلطنتی علت شکل‌گیری تظاهرات مردم فضای باز سیاسی ناشی از سیاست حقوق‌بشر کارتر بود!‌ الان نه آمریکا روی رژیم نفوذ داره و نه رژیم اراده و توان دادن فضای باز سیاسی رو داره پس ما چه باید بکنیم؟
مسعود امیرپناهی: بله کاملا درسته انقلاب ضد سلطنتی در اثر شکافی که سیاست حقوق بشر کارتر در سرکوب و قطع اعدام و شکنجه بوجود آورد یک فضای باز سیاسی ایجاد شد، این فضای باز سیاسی امکان تظاهرات فراهم کرد و سر مطالبات مردم باز شد اما این مال ۴ دهه قبل بود. اگر چه قوانین کلی انقلاب تابع یک قانونمندی است اما تاکتیکها بسته به هر شرایط متغیر هستند مثلا در انقلاب ضد سلطنتی تنها کانال خبری مردم یک رادیو بی بی سی بود که این رادیو هم اساسا مبلغ آخوندا بود و تلاشش این بود که تا می‌تونه علیه انقلابیون واقعی یعنی مجاهدین و فدایی‌ها سمپاشی کنه کما اینکه الان هم می‌کنه.
اما الان موضوع متفاوته بی خود نیست که رژیم تا این میزان دنبال بستن اینترنت و تلگرام و فیلتر کردنه چون می‌دونه این ارتباطات چه نقشی در هماهنگی سازماندهی و بالا بردن دانش مبارزاتی داره.
می‌خوام این نتیجه رو بگیرم که نمی‌شه انقلاب ۵۷ رو با این انقلاب عینا مقایسه و الگو برداری کرد عامل شرایط زمانی و مکانی بسیار تعیین کننده هستند اگر ما این رو فهم نکنیم و دگم باشیم فرصت‌هایی که در اثر همین عوامل ایجاد می‌شه رو از دست می‌دیم.
اما اینکه گفتین الان باید چه کار کرد الان باید هر چه بیشتر از همین فضای مجازی هر چه بیشتر دانش مبارزاتی در تاکتیک و هماهنگیها را افزایش داد باید فرصت ها رو قاپید در همه زمینه ها به رژیم فشار آورد تا بتونیم تیغ سرکوب رژیم رو کند کنیم کار اصلی ماست اگر عوامل رژیم بفهمند که دیگر نمی‌توانند همینطوری در خیابون به کسی تعرض کنند یا بدانند که هر تعرضی عواقب سنگینی براشون داره دیگه خودشونو جمع می‌کنند و وقتی هم که عوامل سرکوب ریزش کنند طبعا فضا برای قیام و شکل دادن تظاهرات بزرگ فراهم می‌شه.
پرسش: چرا مردم به خیابانها آمدند در حالی که سرکوب نه تنها کم نشده بود بلکه رژیم یک ارگان جدید دیگر هم بنام گشت محله محور درست کرده بود؟
مسعود امیرپناهی: این سئوال بسیار خوبیه بله دقیقا درسته مردم در اوج سرکوب قیام کردند و این پدیده جدیدیه که گفتم اختصاص داره به شرایطی که الان توش هستیم. ویکتور هوگو می‌گه «هیچ نیرویی نمی‌تواند جلوی آرمانی که زمانش رسیده باشد را بگیرد»! الان زمان آزادی مردم ایران رسیده حتی سرکوب وحشیانه رژیم هم نمی‌تونه جلوی اون رو بگیره.
اما ببینیم این جمله که برداشت یا بیان کلی و هنرمندانه از یک واقعیت است، یعنی چی؟ ببینید ما در این قیام شاهد بودیم که در اوج سرکوب مردم نه یکی دو تا بلکه ابعاد میلیونی در ۱۴۲ شهر بیرون ریختن و شعار مرگ بر خامنه‌ای که منظور کل نظام ولایت فقیه دادن، چرا…؟ از این چه درسی می‌گیریم؟
این درس که اولا سرکوب در این رژیم دیگه جواب نداره و به ضد خودش تبدیل شده و کارایی گذشته رو برای رژیم نداره، نه تنها نداره بلکه می‌تواند به یک انفجار عظیم تبدیل شود. سعید حجاریان تئورسین اصلاح طلبا می‌گه «اعتراضاتی که مانند موج دریا عقب می‌روند و با شدت بیشتر باز می‌گردند». توکلی می‌گه ما اگر مسائل مردم رو حل نکنیم سرنگون می‌شیم. شریعتمداری می‌گه اینبار با تجربه دیماه برمی‌گردند اینها همشون اصلی‌ترین تئوریسین‌های سرکوب در رژیم بودن معنی حرفشونم اینه که سرکوب جواب نداره باید رفت مسأله را حل کرد البته روشنه کار از کار گذشته و پس از ۳۸ سال دیگه کسی گوشش به این حرفا کارگر نیست.
بنابراین باید از همه امکانات استفاده کنیم و رژیم رو در یک محاصره همه جانبه قرار بدیم اینها مجموعا رژیم رو به زانو در می‌آره باید به این واقعیت ایمان پیدا بکنیم.
پرسش: وظیفه ما در این شرایط که قیام در این نقطه قرار دارد، چیست؟
مسعود امیرپناهی: ببینید!‌ اولا ما باید تلاش کنیم که تیغ سرکوب دشمن را هر چه بیشتر کند کنیم. تا هر چه بیشتر بتونیم مردم بیشتری را وارد صحنه کنیم اعم از تظاهرات تا اعتصاب و تظاهرات بزرگ میلیونی این کار به شیوه‌های مختلف امکان پذیره.
مثلا همه عوامل سرکوب رژیم را باید شناسایی کرده و افشا کنید با اسم و آدرس و مشخصات محل کار و زندگی یا هر گونه تعرض دشمن به مردم و بویژه زنان که با بهانه‌های بد حجابی انجام می‌شه باید پاسخ داده بشه دفاع از خود حق مشروع هر انسانه باید عوامل سرکوب بدانند که دیگر نمی‌توانند سرکوب کنند و پاسخگو نباشند.
ثانیا: دامن زدن به اعتصابات و تظاهرات در هر زمان و هر مکان، یکی از شیوه های استمرار قیام است. اتحاد و همبستگی با کارگران و ایستادگی با اعتصابات و تجمعات اعتراضی در مقابل غارتگران سرمایه های ملی و دزدان دسترنج زحمتکشان یکی از همین شیوه‌هاست.