قیام ایران و نتایج مرگبار آن برای نظام ولایت فقیه آنچنان باعث دلمشغولی سران و مهرههای رژیم شده است، که روزی نیست آنها در رابطه با انفجار خشم مردم که در کمین حکومت آخوندی و خودشان است، ابراز وحشت نکنند.
آنها ضمن ابراز هراس از توفان سهمگین انقلاب که در راه است، برای جلوگیری از وقوع قیام عظیمتری که پیش رو است، به خیال خام خود راهحلیهایی برای جلوگیری از وقوع آن را به حاکمیت پیشنهاد میکنند.
اما از آنجا که این پیشنهادها مطلقاً به خواسته اصلی ملت یعنی سرنگونی حاکمیت منحوس ولایت نزدیک نمیشوند، هیچ ربطی هم به خواسته اصلی مردم ندارند. اجرایی شدن آنها نیز طبعاً نمیتواند رژیم را از بنبستی که قیام برای آن بهوجود آورده نجات دهد.
ضمنا بسیاری از این ترفندها برای جلوگیری از قیام نخنما و لو رفته است مثلاًًً اینکه از مردم عذرخواهی شود، و یا اینکه بعضی چاره را در برکناری روحانی و مسئولان نالایق در دولت میدانند.برخی بر تأمین و برطرف کردن نیازهای مردم تأکید میکنند و برخی هم مبارزه با فساد و کوتاه کردن دست مفسدان اقتصادی را عنوان میکنند و...
در این مطلب نگاهی گذرا میکنیم به آنچه که مهرهها و رسانههای هر دوباند مطرح کردهاند تا ببینیم آنها تحت تأثیر قیام چه راهحلها و واکنشهایی زبونانهای را برای توقف قیام ارائه میکنند .
محمدرضا عارف سرباند موسوم به اصلاحطلبان در مجلس ارتجاع پیشنهاد میکند که میان مردم و حاکمیت اعتماد آفرینی شود! زیرا از نظر او ”آنچه میتواند برای نظام اسلامی خطرآفرین باشد کمرنگ شدن اعتماد میان مردم و حاکمیت است“
این مهره حامی دولت روحانی با پذیرش اینکه از همان زمان انقلاب 22بهمن سال 1357 حکومت آخوندی دچار اشتباه شده و خود ”زمینه ساز و پایهگذار برخی کژیها وبدعتهای ناروا شده است“
چنین میگوید: ”بجای جذب به حذف و طرد افراد رو آوردیم و برخی از یاران با اخلاص انقلاب بهخاطر همین تنگ نظریها گوشه نشین شدند. بهعنوان یک مسئول در نظام اسلامی بهخاطر کوتاهیهای صورت گرفته در برابر مردم عزیزمان از آنها پوزش میخواهم.“(روزنامه شرق 14بهمن 96)
ملاحظه میشود که راهحل دجالگرانه و ضدمردمی این معاون اسبق رئیسجمهور آخوندها، عذرخواهی واقعی از مردم و جوانان قیامکننده که هست و نیستشان را در حاکمیت این رژیم از دست دادهاند نیست. بلکه عذرخواهی از ”یاران با اخلاص انقلاب،عزیزان و...“ است که ”بهخاطر همین تنگ نظریها گوشه نشین شدند“.
یعنی اینکه علی خامنهای مهرههای باند مقابل را که در جریان جنگ باندی حذف کرده است دوباره به بازی بگیرد تا روزگار خوش عزت از سرگیرد.!
حرف واقعی و پیشنهاد عذرخواهی مورد نظر عارف این است که از عناصری مانند آخوند شیاد محمد خاتمی و مهرههای حول و حوش او که در جریان سال 88به زندان افتاده و خانهنشین شدهاند دلجویی شود نه اینکه از مردم بهطور واقعی عذرخواهی شود.
واضح است که این حرفها برای مردم ایران و بهخصوص مردم قیامکننده و قیام آفرین پشیزی ارزش ندارد. زیرا مردم از قبل اعلام کردهاند که باندهای درونی رژیم سروته یک کرباس، سرکوبگر، چپاولگر و خلاصه اینکه ضدمردمی هستند، و این حاکمیت باید در تمامیتش سرنگون شود.
البته این شخص خیلی خوب میداند که بهطور واقع نظام نمیتواند از مردم عذرخواهی کند زیرا عذرخواهی واقعی زمانی است که گورش را گم کرده و شرش را از سر مردم خلاص کند.
در ادامه این غلط کردم گوییها پاسدار محمد باقر قالیباف از باند خامنهای میگوید: ”نباید نگران باشیم که در 40سالگی انقلاب همانگونه که در برابر دشمن ایستادگی میکنیم خطاها و اشتباهات خود را اصلاح کنیم، در زمینه ارتباط با جامعه دچار خطا هستیم و مسئولان پا به پای مردم نیامدند.ما مسئولان حق نداریم در موضع اپوزیسیون سخن بگوییم نباید فرار به جلو داشته باشیم بلکه در راستای رفع مشکلات تلاش کنیم.“(خبرگزاری تسنیم 13بهمن 96)
خبرگزاری دانشجو 13بهمن نیز ضمن اذعان به بینتیجه بودن سرکوب مردم این سؤال را مطرح میکند ”مگر میشود اندیشهها را مهر و موم کرد؟ مگر میشود صداها را خفه کرد؟ “
این رسانه نسبت به بینتیجه بودن سرکوب و وقوع قیام دیگری چنین هشدارمیدهد: ”آیا شورشهای چند وقت اخیر به حضرات نشان نداد که بستن دهان منتقدین، چگونه میتواند به سرریز عصبی منجر بشود و کلیت نظام را به چالش بکشد؟“
صادق زیبا کلام نیز ضمن اشاره به فریاد رسای مردم در قیام ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی توصیه میکند ”باید این صدا شنیده شود تا شاید برخی از آنها و حوایج معترضان از سوی مسئولان برآورده شود. امروز مردم نه از نظر سیاسی بلکه از نظرهای مختلفی یا مشکلاتی روبهرو هستند که باید مورد توجه مسئولان و مقامات قرار بگیرد.“
در ادامه این مهره حامی دولت روحانی چنین هشدارمیدهد: ”اگر چنین نشود آنگاه بار دیگر رفتارهای نابههنجار دیگری را هم در آینده نهچندان دور خواهیم دید.“ (روزنامه دنیای اقتصاد13بهمن 96)
طبعا برای مردم ا یران که 39سال طعم تلخ سرکوب، فقر و فساد را چشیدهاند، بهفرض محال و بهفرض اینکه هر یک از توصیههایی که مهرهها و رسانههای ذکر شده دادند عملی شود، نمیتواند آنها را بفریبد. زیرا این حرفها و پیشنهادها دجالگرانه و در جهت حفظ رژیم هستند.
همچنان که شاه در 1.5سال آخر حاکمیتش چندین نخستوزیر عوض کرد اما با کنار رفتن هر مهرهای انقلاب مردم ایران اوج دیگری مییافت، تا جایی که شاه مجبور به روی کارآوردن دولت ازهاری و اعلام حکومت نظامی در شهرهاى بزرگ شد، و حتی با حکومت نظامی و سرکوب قیامکنندگان نتوانست کاری را از پیش ببرد و مردم را از قیام بازدارد.
در حال حاضر نیز آنچه که قطعی است این ترفندهای ابلهانه نه خریداری در میان مردم دارد و نه اینکه میتواند مردم را از رسیدن به مقصد نهایی یعنی سرنگونی حاکمیت پلید ولایت فقیه بازدارد.