ضربه قیام ایران بر رژیم پوسیده آخوندی، آنچنان مهرهها و رسانههای آن را دچار تلاطم و هراس کرده است، که همگی دچار نوعی سرگیجه و در عینحال نگرانی شدهاند.
آنها از باختن ”همه چیز“، ناتوانی در امر ”مقابله با جوانان“ و خواستههای آنان، عدم فهم مشکلات مردم توسط مسئولان و... ابراز نگرانی میکنند و در این زمینهها به یکدیگر هشدار میدهند.
قدرت مردم و بهویژه جوانان آنچنان برق از چشمان سردمداران نظام پرانده است،که رحمانی فضلی وزیر کشور آخوند حسن روحانی مجبور به اعترافات بیسابقهیی در زمینه قدرت مردم و عجز و درماندگی حاکمیت پلید آخوندی برای مقابله با آن کرده است: ”برخی نمیدانند سلایق و باورهای آنها پاسخگوی مطالبات جوانان نیست، در برابر تغییرات نسلی، سبک زندگی و تکنولوژی نمیتوانیم مقاومت کنیم،باید تغییرات اساسی ایجاد کنیم.
البته برخی فهم این مسائل را ندارند و اصرار بر سلائق و باورهایی دارند که آن سلائق پاسخگوی نسل ما نیست.سیل تغییر و تحول حتماً تغییرات اساسی در خیلی از حوزهها را دربر خواهدداشت. اگر منفصل شویم همه چیز را خواهیم باخت“ (سایت جماران 11بهمن 96)
ملاحظه میشود که موج تغییراتی که قیام ایجاد کرده و این کارگزار حکومتی از آن بهعنوان ”سیل تغییر و تحول“ نام میبرد، به چه سرانجامی منتهی میشود، حکومت آخوندی در این سرانجام همه چیز را میبازد و او از این بابت نگران است.
آنچه که وزیر کشور دولت روحانی را نگران کرده است،نگرانی از انقلابی دیگر و نقش تعیینکننده جوانان در آن است.
سایت اعتدال وابسته به باند روحانی نیز به واقعیت نفرت فزاینده مردم و بیاعتمادی آنها به مسئولان ودروغبافیهایشان چنین اعتراف میکند: ”موضوع خیلی ساده است. مردم و مسئولان زبان یکدیگر را نمیفهمند. مسأله دیگر بیاعتمادی مردم به مسئولان است. دروغ های پیدرپی و گواه آوردنهای مکرر برای سیاه بودن ماست توسط تریبونهای رسمی نه تنها باعث نشده که مردم قبول کنند ماست سیاه است بلکه برعکس نتیجه داده و سبب شده مردم به اشتباه فکر کنند ذغال هم سفید است(سایت اعتدال 11بهمن 96)
آخوند منتظری دادستان کل نیز هم نگران اعتراض مردم و هم نگران امنیت است: ”اگر امنیت نباشد اقتصاد نخواهیم داشت همچنین اگر امنیت نباشد سیاسیون نمیتوانند بر خط مشی راستین حرکت کنند. اگر امنیت نباشد ارکان نظام آسیب خواهد دید... سیاسیکاریها برای مردم و اداره جامعه زهر و کشنده است.“!
روزنامه آرمان وابسته به باند روحانی ادامه وضعیت موجود را موجب پیامدهای ناگوار میداند و مینویسد:” اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند پیامدهای ناگواری برای کشور بههمراه خواهد داشت“.(آرمان 11بهمن 96)
این اعترافها در حالی است که در جریان قیام ایران سران و مهرههای حکومتی تلاش میکردند که اعتراضات مردم را به خارج نسبت بدهند.
اما اکنون سمبه پرقدرت مردم و بهویژه جوانان آنها را مجبور کرده تا به نفرت مردم از حاکمیت پلید آخوندی و همچنین به خواست مردم و بهویژه جوانان برای تغییر اذعان کنند، و آن مهره (رحمانی فضلی) نیز نگران باختن همه چیز شده است.
و اعتراف مهرهها وسرمداران به این واقعیتها، همچنین ضعف و استیصال برای مقابله با آن و.. همگی یاد آورماههای پایانی دوران شاه در جریان انقلاب ضدسلطنتی بهمن ماه 1357است.
در آن زمان نیز مانند شرایط فعلی حاکمیت در بنبست کامل در تمامی زمینهها و بهخصوص در زمینه مقابله با مردم و خواست آنان برای سرنگونی بود.
در شرایط کنونی مقامات و مهرههای رژیم ولو به صراحت نگویند اما به بیانیه شرمگینانه اذعان میکنند که به قول معروف صدای انقلاب را شنیدهاند،صدایی که شاه نیز درماههای پایانی سلطنت شنید اما دیرهنگام بود.
همچنان که در آن زمان شاه نیز در بنبست قرار داشت هیچ راهحلی برای جلوگیری از انقلاب 22بهمن نداشت، در حال حاضر نیز نه ولی فقیه علی خامنهای راهحلی دارد، و نه دولت درگل مانده آخوند حسن روحانی، زیرا کلیت نظام در بنبست قرار دارد.
رهنمود رحمانی فضلی نیز که میگوید” باید تغییرات اساسی ایجاد کنیم“ دیرهنگام و چارهساز برای جلوگیری کردن از مرگ نظام نیست.ضمن اینکه توانی هم برای انجام تغییرات اساسی وجود ندارد.
اکنون مردم ایران و جوانهایی که به گفته وزیر کشور دولت روحانی نمیشود در مقابل آنها ” مقاومت“ کرد، خواهان سرنگونی تمامیت رژیم هستند و به کمتر از آن نیز قانع نیستند. این است معنا و مفهوم ”همه چیز را خواهیم باخت“.