شانههای فروریختن هیمنهی خلافت اسلامی را میتوان در گشوده شدن دهانها در علن جستجو کرد. این امر چه در بیرون ساختار نظام و چه در درون آن مشاهده میشود؛ کنشی که خبر از افتادن یک نظام در ریل پایانی آن میدهد.
آشغالی بهنام صدیقی
روز ۲۵ دی یکی از کارگران نیشکر هفتتپه طی یک سخنرانی در جمع کارگران به پاسخ دادن به «امام جمعه» خامنهای در تهران پرداخت؛ کسی که قیام کنندگان را آشغال توصیف کرده بود. اسماعیل بخشی گفت: «اگر یک کارگری از این همه فشار صدایش درآمد، یک مسئول بیشعور پشت تریبون میرود و میگوید معترضان آشغال هستند. آشغال تویی که مردم ایران از بوی تعفن آشغال تو جانشان به لبشان رسیده است. آن روز که مردم ترا پایین میآورند معلوم میشود آشغال کیست.» [مجاهد ۲۶ دی ۹۶] مشابه چنین وضعیتی در مطبوعات درون نظام نیز دیده میشود؛ آنها از یک طرف مشغول پیش بردن جنگ جناحی با حریف هستند اما از طرف دیگر نیز نمیتوانند به فروپاشی تمامیت نظام و شکست روشهایشان اذعان نکنند.
یکی از روشها
چهارشنبه ۲۷ دی جهان صنعت نوشت: «یکی از روشهایی که برخی مواقع در مواجهه با اعتراضات مردمی به کار برده شده و میشود، وصل کردن صفتهایی چون اراذل و اوباش و آشوبگر به تظاهراتکنندگان است؛ روشی که در سالهای ۷۱ و ۷۴ برای خواباندن اعتراضات مردم در شهرهای مشهد، اسلامشهر و برخی دیگر از شهرها به کار گرفته شد.»
قیام مشهد
او سپس به روایت قیام مشهد در سال ۷۱ میپردازد و مینویسد: «تظاهرات خردادماه سال ۷۱مردم مشهد بعد از آن اتفاق افتاد که شهرداری این شهر با استفاده از قوه قهریه سعی در تخریب خانههای غیرمجاز مردم در منطقه کوی طلاب در جوار حرم امام هشتم را داشت که با مقاومت اهالی این منطقه مواجه شد. در نهایت و بر اثر تیراندازی یک کودک ۱۰ ساله کشته شد. مرگ این کودک خشم مردم مشهد را برافروخت که منجر به تظاهرات هزاران نفر از مردم و تخریب برخی اماکن دولتی و آتشسوزی تعدادی از بانکها شد. پس از مقابله با این اعتراضها دهها نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و تعدادی از آنان به اتهام ایجاد رعب و وحشت، شرب خمر، سرقت و مواد مخدر، سلب امنیت مردم و تحریک اراذل و اوباش به اعدام یا مجازاتهای سنگین محکوم شدند.»
شبکههای اجتماعی
نویسندهی جهان صنعت، با اشاره به گستردگی شبکههای اجتماعی و تحول بنیادین در امر خبررسانی، نتیجه میگیرد که «امروزه با توجه به دگرگونی در شیوههای خبررسانی نمیتوان با روشهای قدیمی با اتفاقات و حوادث اجتماعی و واکنشها و خشم مردم گرسنه و آسیبپذیر مقابله کرد.»
به این ترتیب او تایید میکند که تمام نسبتهای از این دست که برای سرکوب مردم ایران در طول سالیان به کار رفته است، حربهی حکومت برای درهم شکستن روحیهی مقاومت جامعه و مشروعیت دادن به اعمال خود بوده است. با این حال او پا را فراتر میگذارد و به ناچار به واقعیتی دیگر نیز اذعان میکند.
به این ترتیب او تایید میکند که تمام نسبتهای از این دست که برای سرکوب مردم ایران در طول سالیان به کار رفته است، حربهی حکومت برای درهم شکستن روحیهی مقاومت جامعه و مشروعیت دادن به اعمال خود بوده است. با این حال او پا را فراتر میگذارد و به ناچار به واقعیتی دیگر نیز اذعان میکند.
حق اعتراض
جهان صنعت مینویسد: «با این حال و به فرض صحت اتهامات انتسابی به این افراد از سوی مسوولان و معتاد بودن افراد معترض، این امر دلیل موجه، قانونی و منطقی برای مقابله با اعتراضات نخواهد بود، ضمن اینکه باید اذعان کرد آنان بیش از بقیه حق اعتراض و مخالفت با تصمیمات حاکمیتی دارند چرا که قربانیان اصلی ناشی از بیتدبیری و جهالت برخی مسوولان هستند. قربانیان اصلی فقر و بیکاری همین جوانان و خانوادههایی هستند که گرفتار اعتیاد و احیانا فحشای ناخواسته شدهاند. متولیان امر باید بپذیرند که پیامدها و نشانههای بیچون و چرای فاکتورهای پایین رشد اقتصادی و فساد اداری و حیفومیل بیتالمال، آسیبپذیری رو به تزاید جامعه شهری و حاشیهنشینی است. مظلومان واقعی جامعه و محیط آسیبزا و اقتصاد بیمار همین افرادند. قشری از جامعه که متاسفانه از فراوانی زیادی هم برخوردار هستند»
جهان صنعت در پایان نوشت: «نتیجه قطعی تورم، رکود، تعطیلی بنگاههای اقتصادی، کارخانهها و کارگاههای تجاری، افزایش افراد معتاد، تنفروشان، کارتنخوابها، گورخوابها و اخیرا هم کانالخوابهاست. مسوولان باید واقعبینانه به مشکلات حاد جامعه نگاه و از فرافکنی پرهیز کنند.» [جهان صنعت ۲۷ دی ۹۶]
جهان صنعت در پایان نوشت: «نتیجه قطعی تورم، رکود، تعطیلی بنگاههای اقتصادی، کارخانهها و کارگاههای تجاری، افزایش افراد معتاد، تنفروشان، کارتنخوابها، گورخوابها و اخیرا هم کانالخوابهاست. مسوولان باید واقعبینانه به مشکلات حاد جامعه نگاه و از فرافکنی پرهیز کنند.» [جهان صنعت ۲۷ دی ۹۶]