خبرگان؛ سرآسیمگی، استیصال و بن‌بست


 هیأت رئیسه خبرگان ارتجاع روز پنجشنبه پنجم بهمن در وحشت از «قیام» تشکیل جلسه داد. در این جلسه به سه موضوع مهم در رابطه با «قیام» پرداخته شد.

این سه موضوع که به عبارت صحیح‌تر سه اعتراف تاریخی در «حقانیت مطالبات مردم»، «بن‌بست سرکوب» و «ناتوانی در برابر فضای مجازی» است در صحبتهای احمد خاتمی سخنگوی هیأت‌رئیسه خبرگان و آخوند احمد جنتی رئیس خبرگان به‌وضوح دیده می‌شود.

اعتراف به مشروعیت و حقانیت مطالبات مردم:

خاتمی گفت: «اولین موضوع مشکلات مردم اعتراضات مردم، اعتراضاتی که بعضاً به حق بود و مجلس خبرگان به‌عنوان نمایندگان مردم خودش را موظف به پیگیری این مطالبات به حق مردم می‌داند»

آخوند جنتی نیز با اشاره به لبریز شدن کاسه‌صبر مردم گفت: «آدمی که گرسنه است تا چه حد می‌تواند تحمل کند؟»

اعتراف به بن‌بست سرکوب:

خاتمی در عین تقدیر و تشکر از نیروی انتظامی به‌خاطر سرکوب مردم، صحبت از «تدبیر» و چاره‌اندیشی کرد و گفت: «باید با تدبیر کاری کرد که دیگر این حادثه اتفاق نیفتد». این بیان نشانهٴ بن‌بست و ناکارآمدی نظام در سرکوب است؛ چرا که حتی از قاطعیت و مقابله با «فتنه» هم سخن نگفت و به «تدبیر» بسنده کرد.

اعتراف به ناتوانی در برابر فضای مجازی:

آخوند جنتی با ابراز عجز و واماندگی در برابر فضای مجازی، به جلسات مفصل خامنه‌ای «با تعداد زیادی از متخصصان فضای مجازی» اشاره نمود و گفت: «این فضای مجازی بلا و مشکلی است که به جان ما افتاده است و من نمی‌گویم که می‌توانیم جلو آن را کلاً بگیریم. این کار نشدنی است اما می‌توانیم آن را کم کنیم.»

خاتمی هم گفت:
«من چون سخنگوی هیأت‌رئیسه هستم نمی‌توانم از این نکته غفلت کنم که همهٴ اعضای جلسه از فضای مجازی نگران بودند و به صراحت گفتند رهبری این اغتشاشات دست فتنه‌گران فضای مجازی بود.»

به این ترتیب «بن‌بست» وجه مشترک و برجستهٴ این اعترافات است.

از یک طرف از نیروی انتظامی تشکر می‌کند و هشدار می‌دهد که باید جلو دشمنان را بگیرند؛ همان دشمنانی که خامنه‌ای گفت از ماهها قبل آمادگی کسب کرده و قیام را سازماندهی کردند، از طرف دیگر مجبور است اذعان کند مطالبات و اعتراضات مردم حق است و خبرگان رهبری «خودش را موظف به پیگیری این مطالبات به حق مردم می‌داند» و از طرف دیگر نمی‌تواند آن را تحمل کند و این نمایش بن‌بستی است که گریبانگیر تمامیت رژیم را گرفته است.

در همین رابطه نمی‌تواند و جرأت ندارد علناً حکم اعدام صادر کند، جوانان دلیر قیامی را زیر شکنجه‌های وحشیانه به‌شهادت می‌رساند و با زبونی و رذالت اعلام می‌کند که همهٴ آنها خودکشی کرده‌اند. این همان رژیمی است که در سال 60، مجاهدین را هر شب در دسته‌های 200، 300نفره اعدام می‌کرد و اخبار صبحگاهی‌اش هر روز با قرائت اسامی اعدام شدگان شب قبل شروع می‌شد. این ناشی از عجز و زبونی و هراس دیکتاتور فرتوتی است که هم به‌دلیل شرایط انفجاری جامعه و هم به‌دلیل شرایط بین‌المللی قادر به اعمال سرکوب به شیوه دهه 60 و حتی به شیوه سال 88 نیست.

وجه دیگر بن‌بست این است که قادر نیست ریشه‌های عمیق فقر و تبعیض را از بین ببرد. لذا آخوندها که خود ثروتهای هنگفت اندوخته‌اند و در کاخهای شاهانه زندگی می‌کنند، می‌کوشند با «گفتار درمانی» و دلسوزیهای مبتذل برای محرومان و گرسنگان و حق دادن به آنها به خیال خود آب بر آتش قیام‌کنندگان بریزند، اما به این ترتیب و خواه ناخواه در دستگاه سرکوب خود شکاف ایجاد می‌کنند.

در مورد فضای مجازی هم همین وضعیت وجود دارد. از یک طرف خاتمی فضای مجازی را به سگ هار تشبیه می‌کند که «اگر رها شود دوباره گاز خواهد گرفت، مسئولان در این عرصه مراقب باشند» و از طرفی جنتی می‌گوید کاری نمی‌توانیم بکنیم. این بیان استیصال رژیم از «فتنه‌گران فضای مجازی» یعنی همان کانونهای شورشی است که از فضای مجازی برای برقراری ارتباطاتشان به خوبی استفاده می‌کنند.

آخوند جنتی ضمن بیان ناتوانی در برابر تهدید فضای مجازی به جلسه روز سه‌شنبه خامنه‌ای با جمعی از کارشناسان فضای مجازی اشاره کرد و در حالی که آشکارا فضای درماندگی و بن‌بست موجود در آن جلسه را منتقل می‌کرد گفت: «امروز باید مشخص شود که چه کسی باید این فضا را سر و سامان دهد. در موضوع فضای مجازی نیازمند یک تحول هستیم و باید افراد ناتوان در این امر را کنار بگذاریم».

به این ترتیب حاصل این اجلاس خبرگان ارتجاع که خامنه‌ای به تقلید از شاه و تشکیل گروه اندیشمندان توسط او (1)، آخوندهای خبرگان را اندیشه‌ورزان نامیده و خواستار «مطالبه‌گری آنها از مسئولان» شده بود، در سه کلمه خلاصه می‌شود: سرآسیمگی، استیصال و بن‌بست!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس:
در سال 13۵۳که محمدرضا شاه از احزاب فرمایشی موجود برای حل مسائل کشور ناامید شده بود به فکر استفاده از اندیشمندان و استادان دانشگاه و تشکیل گروهی به نام اندیشمندان افتاد تا آنها جمع شوند و به بحث و اظهارنظر در خصوص مسائل کشور بپردازند.

روزی هوشنگ نهاوندی از مهره‌های رژیم شاه و رئیس گروه اندیشمندان، یکی از گزارشهای این گروه را نزد شاه برد. در این گزارش عنوان شده بود فساد اقتصادی، افزایش هزینه زندگی و تورم و اقدامات نادرست مدیران دولتی سبب ناراحتی مردم شده است. او پس از ارائه این گزارش، به شوخی به شاه گفت: اگر این گزارش هر جایی دیگری غیر از ایران تهیه می‌شد، یا نخست‌وزیر باید استعفا می‌داد یا رئیس ستادی که این گزارش را تهیه کرده است.