قیام۹۶ ؛ تهدیدات و وظایف ما


  
قیام96 ؛ تهدیدات و وظایف ما
صورت مساله
بحث قیام یک بحث مهمی است كه در شرایط فعلی مساله ذهنی هر ایرانی آزاده و باشرف و دردمندی است كه نسبت به مردم  و میهنش متعهد است. از این رو در این نوشته تلاش می شود كه نگاهی عمیق تر به موضوع قیام96 داشته باشیم. چرا كه همه ما نسبت به استمرار آن تا رسیدن به هدف نهایی كه همان سرنگونی این رژیم باشد؛ تعهد داریم.
علل شكل گیری قیام
به صورت كلی ترکیب چند عامل شرایطی را فراهم کرد که به قیام منجر شد  
عامل اول كه نقش مبنا را داشت؛ وخیم شدن وضعیت رژیم در همه زمینه ها به ویژه در زمینه اقتصادی بود که از ماهها قبل شاهد روزانه تظاهرات بسیار زیاد در اغلب شهرهای ایران بودیم و به ویژه كه كم كم اقشار مختلف تظاهراتشان در تهران یكی شد و این یك جهش در تظاهرات به سمت قیام بود. فشارهای اقتصادی رژیم، روی مردم آنقدر بالا رفت  و جامعه را به نقطه انفجاری رساند و نهایتا در مشهد جرقه قیام زده شد.
ـ دلیل دوم. هجرت بزرگ مجاهدین و باز شدن غل و زنجیرهای سالیان از دست و پای مقاومت و مجاهدین بود؛  و این یك شرط ضروری و واجب بوده و هست؛ و جایگاه مقاومت را باید از واكنش های رژیم به ویژه شخص خامنه ای میتوان فهمید
  ـ دلیل سوم وجود شبكه‌های وسیع كه از طریق فضای مجازی، باهمدیگر ارتباط دارند این شبكه‌ها متشكل از حوانان بسیار فعال است.
اینها پایه‌های وجودی یك قیام است. اما در شرایط فعلی و در سطح بین المللی شكست سیاست مماشات با رژیم ضدبشری و تغییر سیاست در رابطه با رژیم، نه تنها دیگر كمك كننده به رژیم برای بقایش نیستند، بلكه با موضعگیریها، یك نقش كمكی دارند و مردم ایران این را می فهمند.
تهدید ما در شرایط فعلی
در این روزها هر كدام از ما به صورت عمده با دو تهدید مشخص روبرو هستیم كه بایستی به آن اشراف داشته باشیم؛ اول این که موضوع قیام و قوانین حاكم بر آن و تحلیل و چرایی آنچه كه در این قیام طی شد را خوب متوجه نشویم و سرسری از روی آن بپریم؛ و دوم اینكه  قیام 96  را یك موضوع  گذرا و طی شده ببینیم و آن را مثلا با قیام های مختلف مانند قیام مشهد، قزوین، قیام78 یا قیام 88  و خیلی از وقایع دیگر كه به سرانجام نرسید؛ مقایسه كنیم و  با یک ساده سازی بگوییم؛ «حالا كه قیام دیگر مانند روزهای اولش ادامه ندارد؛ پس این یكی هم تمام شد
قیام و شكستن ناباوری ها
ـ ما در یک سال گذشته ناباوری های ما  برتوان مردم و اعتماد به آنها كه رژیم آخوندی مبلغ آن بوده و هست، ضربات جدی خورده است. این قیام ریشه بسیاری از یاس و نا امیدی را در جبهه نیروهای مردمی و انقلابی نیز سوزاند؛ مردم دیدند كه چگونه پاسداران تا دندان مسلح از شعارهای آنان و جسارت و دلاوری آنها كه فریاد میزدند، مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر روحانی، به مسخره گرفتند و پوزه ولی فقیه را به خاك مالیدند. بله این وظیفه مجاهد خلق و كانون های شورشی و هواداران سازمان و نیروهای انقلابی است كه سیاهی مطلق را با خورشید امید از بین می‌برند  و حالا مشخص می شود كه «امید» و «باور» بر سرنگونی این رژیم تا كجا واقعی و كارساز است،
امید به آینده یکی از ویژگیهای یک مبارز و انقلابی است.  از این رو امید یک اسلحه برای هر مبارز و انقلابی است و به همین دلیل هم دشمن تلاش می کند آنرا بگیرد اما دیگر خیلی دیر شده چون مردم لذت آن را چشیده‌اند.   
تفاوتهای قیام 96 با قیام ۸۸
از آنجایی كه قیام 88 برای همه مردم شركت كننده در قیام 96، یك تجربه نه چندان دور و قابل لمس است و زخم خیانت رهبران آن و نیز سركوب رژیم به اشكال مختلف بر جسم و روح این جامعه باقیمانده است. از این رو لازم است كه فرق این دو قیام را فهم كنیم چرا كه  ماهیت این قیام با قیام ۸۸ متفاوت است؛ چون:
ـ  جرقه قیام 96 را نه تضادهای درونی رژیم، بلکه توسط مردمی كه زیر فشارهای طاقت فرسای اقتصادی هستند و كمرشان زیر بار معیشت خرد شده زده شد.     
ـ ترکیب و هسته مرکزی این قیام، محرومترین اقشار و طبقات کم درآمد هستند. این کاملا متفاوت است با بدنه قیام ۸۸ که بیشتر طبقه متوسط بودند و بخشی نیز به همین رژیم،  متصل بودند
ـ گستردگی جغرافیایی این قیام کیفا با سال ۸۸ متفاوت بود.  در آن سال تظاهرات اساسا در تهران و چند شهر بزرگ بود. ولی این بار در ۱۴۲ شهر تظاهرات و اعتراض در سراسر کشور از تمامی ملیتها:  کرد، بلوچ و آذری، عرب و فارس صورت گرفت.    
ـ سرعت تحولات واقعا بی نظیر بود که در عرض ۲۴ ساعت از مشهد تظاهرات به شهرهای دیگر کشیده شد و شعارها نیز از مخالفت با گرانی به فراخوان به سرنگونی رژیم تغییر کرد.   
ـ نوع شعارهایی که داده می شد بسیار رادیکال تر و غیر قابل مقایسه با سال ۸۸ بود و تمامیت رژیم یعنی هر دو جناح آن را هدف قرار داد و مرگ بر خامنه ای و مرگ بر روحانی، شعار اصلی این قیام بود
اما اصل موضوع و فرق اساسی را باید در رهبری قیام جستجو  كنیم. این بار قیام از رهبری متفاوتی برخوردار بود؛ قیام صاحب اصلی خود را داشت؛ صاحبی كه سالهای سال پرچمدار بلامنازع و بی شكاف سرنگونی این رژیم بود و در این 4دهه از بذل هرچیزی برای رهایی  و آزادی  این مردم دریغ نكرده بود. در قیام88؛ رهبری قیام بنام یكی از سران یك باند از رژیم بود و او خواهان حفظ همین رژیم بود و آن را صراحتا اعلام می‌كرد ولی این بار کمترین صبغه  و آثاری از جناح های رژیم در این قیام نمی توان دید.
رژیم وضعف آن در سركوب قیام
باید دانست كه رژیم برای حفظ بقای خودش دست به هر جنایتی می زند ولی  نكته مهم این است كه رژیم به دلیل ناتوانی و ضعفش ناشی از زهر اتمی، به دلیل شقه در رأس رژیم و به دلیل وضعیت انفجاری جامعه كه باعث ریزش نیرو و بی اعتمادی به دزدی و چپاول بالایی‌ها و به دلیل فشارهای بین المللی، آن توان سابق در سركوب را ندارد.
بنا بر این علیرغم این كه رژیم دست از سركوب برنخواهد داشت، اما این موضوع  نه تنها نباید ما را مرعوب كند؛ بلكه برعكس باید ما را  به راه كار مقابله با آن هدایت كند الان برخی حرفهایی كه در حقانیت خواسته‌های مردم حتی خود خامنه‌ای هم میزند، همین موضوع باعث كندی سركوب این رژیم است. چرا كه این رژیم نمی تواند مانند سابق، سركوب كند. بنا بر این ما به تغییر دوران نباید کم بها بدهیم / اگر به قیام و آثار آن کم بها ندهیم، اگر به اوج آمادگی و جان بركف بودن مردم و حضور یك مقاومت سازمان یافته و پر قدرتی كه نامش لرزه به اركان رژیم و به ویژه شخص خامنه ای می اندازد، كم بها ندهیم؛ .... در این صورت می توانیم با سركوب رژیم مقابله كرده و آن را به زانو در بیاوریم.
تلاش رژیم برای توقف قیام96
ـ رژیم تلاش زیادی میکند که اعتراضات را هر طور شده متوقف کند. بنابراین، می توان با قاطعیت گفت که در این مرحله خط رژیم ممانعت از هرگونه شکل گیری تجمع است. ما باید برای برداشتن این موانع كار كنیم و بدانیم كه حتما راهكارهایی برای ایجاد تجمع وجود دارد علاوه بر آن میتوانیم راه ها را خودمان هم بسازیم.
رهبری قیام
ارتجاع و استعمار تلاش دارند كه بگویند این جنبش رهبری ندارد و یا آن را مخدوش كنند. دشمن با طرح این موضوع؛ می خواهد مردم و جوانان را نا امید کند و به آنها بگوید به جایی نمیرسید. اما با نگاهی به ویژگی های قیام؛ می توان این رهبری را دید.  اگر كمی دقیق شویم؛ مشاهده می كنیم كه  قیام ها در امتداد همان هزار اشرف و هزار کانون شورشی به پیش می رود. آدرس را خامنه‌ای به ناگزیر، نشان میدهد. خامنه ای گفت مجاهدین از ماهها پیش آماده سازی كرده بودند. برای فهم عمق حرفهای خامنه‌ای و سوز وگذازی كه او در حرفهای 19دیماه خود گفته بود، باید پیام شماره ۵ آقای مسعود رجوی رهبرکبیر انقلاب نویم مردم ایران  را با دید آموزشی مطالعه كرد. به خصوص كه  مسعود، صحبتهای خامنه ای كه گفت «صدها نفر اخلالگر و تخریب كننده» با صحبت های شاه در مرحله پایانی حکومتش مقایسه كرده است..  «شاه در مرحله پایانی، پس از قیام مردم تبریز در 29 بهمن 56 میگفت اغتشاشگران از آنسوی مرز میآیند.  اما كار كه بالا گرفت، هشت ماه و نیم بعد، در 16آبان 57 به شنیدن « پیام انقلاب ملت ایران» اذعان كرد.  اكنون شیخ نیز با زبان و شیوه خاص خود به همان راه میرود.»   
نتیجه گیری
ـ این قیام به رغم همه نكات و دستآوردهایش یك موضوع را نیز به اثبات رسانده است و اینكه هرگز این رژیم با قیام خودبخودی مانند زمان 57 سرنگون نخواهد شد. از این رو برپایی كانونهای شورشی به مثابه بخشی از سر این جنبش یك «ضرورت» اجتناب ناپذیر است؛ از این رو می توان گفت كه برپایی و شكل دادن كانون های شورشی الزام سرنگونی است و بدون چنین كانونهایی هرگز نمی توانیم به صورت جدی صحبت از سرنگونی كنیم 
ـ قیام ایران اثبات حقانیت مواضع و خط مشی مجاهدین و مقاومت ایران است. از سالها پیش مجاهدین گفتند که این رژیم رفرم ناپذیر است. ظرفیت رفرم ندارد. گفتند افعی کبوتر نمی زاید. فریاد «اصلاح طلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا» نقطه پایانی بود بر این بازی مدره و سخت سر در رژیم قرون وسطایی آخوندی.      
ـ بعد از قیام، سیاست مماشات در سطح بین المللی آنچنان ضربه ای خورده است که دیگر قدرت بازسازی ندارد. نه این که نخواهند. همچنان کشورهای اروپایی به دنبال منافع اقتصادیشان هستند. ولی واقعیت های ایران به آنها تحمیل می‌شود.      
ـ نباید یک برداشت ساده سازانه از قیام و پیروزی سریع آن داشت و اینكه گویا قرار بوده اعتراضات بدون هیچ بالا و پائینی به همان شکل ادامه پیدا كرده و به سرنگونی ختم شود
بنابراین، وظیفه مبرم ما نیز برداشتن موانعی كه رژیم برای متوقف كردن قیام تلاش می كند. شکستن فضایی كه رژیم تلاش می كند، نشان دهد كه همه چیزتمام شد یك وظیفه‌ی میهنی و ملی برای تك تك ما است.