نامه مادر به مناسبت پنجمين سالگرد كشته شدن ستار!


نامه مادر به مناسبت پنجمين سالگرد كشته شدن ستار!

چهار دهه پيش جمهورى اسلامى آمد تا حامى ما مستضعفان باشد اما طولى نكشيد كه به جاى حمايت از ما، بساط عيش خود را بر مخروبه‌هاى بر جاى مانده از زندگى ما بنا نهادند.
اینک به‌جاى جشن و شادى، به خاطر وجود اين حاكميت، بايد عزادار فرزندان و هم‌وندان‌مان باشيم.

آرى! امروز پنجمين سالگرد از دست دادن فرزند و پرستارم «ستار» است. اما به جاى گريه و شيون، رقص و شادى بر پا مي‌كنم كه فرزندم از خانواده‌اى فقیر، ضعيف و به‌زعم برخى بي‌سواد، توانست پايه‌هاى استبداد را به لرزه در آورد و هم‌چون ديگر جوانان آرميده در خونِ خود، نهال آزادى را آبيارى كند.

اين افتخار براى من، «گوهر عشقى» كه اين روزها نفسم به شماره افتاده و براى برگزارى مراسم پنجمين سالگرد شهادت فرزندم، دیگر توان و رمقى در بدن ندارم، كافى است. اى كاش سران حاكميت هم مايه افتخار و نه لعن خاندانشان باشند.

گرچه دلايل ديگرى نظير دلالى و عكس گرفتن با ما و تجارت و اخذ پول‌هاى كلان از آن‌سوى آب‌ها، به نام ما، ضربات مهلک‌ترى بر پيكره‌ی ما براى برگزارى این نوع مراسمات زده است.

ديرى نخواهد پاييد كه حكام و برخی بى‌تفاوتان امروز، پاسخ‌گوی رفتار خود به مردم باشند به حقيقت آن‌روز نزدیک است.

افرادى كه خود را آلتِ دست كرده‌اند، برای آن روز به فكر خود باشند؛ یک‌روز از عنوان «خبرنگار» براى نفوذ خود استفاده مى‌كنند و روز ديگر از عنوان «محقق»! اينان نيز به فكر آتيه خود باشند كه نه نزد مردم اعتبارى دارند و نه حكومتى وجود دارد كه زير عباى آن، به خانواده‌هاى مظلوم ضربه‌اى مهلک‌تر بزنند.

در اين‌جا لازم می‌دانم از همه عزيزانى كه در اين سال‌های جفا، ما را يارى داده و در كنارمان بودند قدردانى كنم و تكرار كنم كه آزادى ايران و مردم نزدیک است.


تقدیم به ستار بهشتی ازطزف تحریریه وبلاگ
یادمارا زنده دارید ای رفیقان