خامنهای در گردهمایی بسیجیان در ورزشگاه آزادی از پیران خسته و فرسودهای در درون نظام سخن گفت که از فرط ترس و ناامیدی، در پی گرفتن جان و توان او هستند تا برای نجات نظام از گرداب قیامها به «کدخدا» پناه ببرند.
«نوک پیکان» و «پیران خسته»
خامنهای در گردهمایی بسیجیان در ورزشگاه آزادی حاضر شد تا خطاب به آنها بگوید: «جوانان عزیز بدانید که شما نوک پیکان حرکت عظیم ملی هستید، شما باید راه را باز کنید. پیران مجرب هم اگر خسته و بی حال و از کار افتاده نباشند، میتوانند شما را راهنمایی کنند اما موتور پیشبرنده این قطار شما جوانان هستید.»
بسیجیانی که در لباسهای رنگارنگ از نقاط مختلف کشور گرد آمده بودند تا هم به خودشان و هم به کسانی که تصاویر مراسم را خواهند دید نشان دهند که نظام و شخص خامنهای از یک نیروی جوان رزمنده برخوردار است اما جالب آنکه در اخبار منتشر شده توسط سایت خامنهای از «همایش دهها هزارنفری» نام برده شد که به معنی آن است که نظام موفق نشده است به اندازه یک دربی پایتخت نیز نیروهای خود را گردآوری کند.
با این همه آنچه خامنهای در سخنرانی ۱۲ مهر خطاب به این بخش از سپاه گفت، تأمل برانگیز است. خلیفه مسلمین! بسیجیها را «نوک پیکان» توصیف کرد و از نیروهای قدیمی نظام که فرماندهان و سلسله مراتب همین بسیجیها در سپاه را نیز در بر میگیرد با عنوان «پیران مجرب» نام برد که تنها به شرط «خسته و بی حال» نبودن، میتوانند «راهنما»ی بسیجیها باشند.
اگر نگاهی به کشمکشهای درونی نظام بیاندازیم مختصات و جغرافیایی که خامنهای در آن سخن گفت بیشتر آشکار و قابل درک میشود. خامنهای به احتمال زیاد تنها درگیر جنگ قدرت با بخشهای سیاسی و امنیتی دیگر جناحهای درونی حکومت نیست. کسانی که هم قدرت و هم ثروت در اختیار دارند و به میزانی میتوانند بر روی تصمیمگیریهای خلیفه مسلمین! تاثیر بگذارند. در حضور بسیجیها به نظر میرسد که خامنهای بیشتر میخواهد آنها را متوجه وضعیتی که در درون سپاه در جریان است، بکند.
یکی از اهداف اصلی قیام ایران از میان برداشتن سپاه به مثابه بازوی سرکوب نظام است. تحریمهای اعمال شده بر خلافت اسلامی! نیز بیش از هرچیز سپاه را نشانه گرفته است. در زیر فشار، سپاه بیش از همیشه آسیب پذیر میشود. تنها در بیش از یک هفته از تداوم قیام ایران در دی ۹۶ شاهد ریزشها و اعلام جداییها در سپاه بودیم. اکنون نیز بسیاری از گزارشها حکایت از آن دارد که عناصری در درون سپاه در پی ترک خدمت، دست و پا کردن امکاناتی در خارج، خروج سرمایه برای آینده شخصی از کشور و … میباشند.
پس بیدلیل نیست که خامنهای از «پیران مجرب» ولی «خسته و بی حال و از کار افتاده» یاد میکند که این بسیجیان باید از آنها سبقت گرفته و در «نوک پیکان» جا بگیرند. شاید خامنهای با خود فکر میکند که میتواند با اتکا به بسیجیها پیرمردهای سپاه را از ریزش و بریدگی در امان نگه دارد.
گرفتن جان و توان خامنهای؛ برای تسلیم
از دیگر سو در سخنرانی ورزشگاه آزادی آشکار شد که بیش از همیشه ترس و دو دلی در پیکرهی نظام رسوخ کرده است. خلافت اسلامی! برای بیش از ۹ ماه است که در جدالی نفس گیر با قیام ایران به سر میبرد. بخشهای مختلف جامعه اطلاعاتی نظام و به طور مشخص سپاه، هر روز و هرچه بیشتر کانونهای شورشی را در مقابل خود تجربه میکنند و به چشم میبینند که قیام روزانه سازمانیافتهتر میشود. این همه در حالیست که خلافت اسلامی! هنوز حاکمیت دارد و امکانات کشور را قبضه کرده است. با این همه خامنهای احساس میکند تا ترک برداشتن قدرت قاهرهاش در کشور و ایجاد حاکمیتی دوگانه در خاک ایران فاصلهای وجود نخواهد داشت.
خامنهای چنین وضعیتی را در برخی از شهرها در قیام دیماه و تا حدودی مردادماه تجربه کرد. هنگامی که برای ساعاتی یا برای روزهایی شهر و محلهای از کنترل سپاه خارج شد. تکرار و گستردگی این وضعیت میتواند برای همیشه خامنهای و سپاه را از استیلا بر بخشهایی از کشور محروم کند؛ روندی که به سرعت شتاب خواهد گرفت و به فروپاشی سپاه منتهی خواهد شد.
در چنین زمینهای از قیامهای داخلی، تحریمها نیز اثر خود را میگذارد؛ به این مفهوم که امکان تدارک رسانی به سپاه از خارج کشور محدود یا شاید متوقف شود.
پس بیدلیل نیست که در درون نظام هر روز این صدا بیشتر شنیده میشود که برای غلبه بر قیام و رهایی از تحریمها تنها راه زانو زدن در برابر «کدخدا»ست. این صدا به طور رسمی از طرف جناحهای رقیب خامنهای در درون خلافت اسلامی! بر میخیزد اما در محفلهای درونی سپاه و آن بخش از نظام که خامنهای آنرا نیروی پشتیبان اصلی خود میداند نیز این صدا به تدریج بلند میشود.
پس خامنهای حق دارد که خطاب به بسیجیان بگوید: «دشمن میخواهد ملت ایران را به این جمع بندی برساند که در کشور بن بست است و هیچ راهی جز زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل آمریکا وجود ندارد.» او در ادامه تصریح میکند: «البته این اتفاق نخواهد افتاد و به حولِ قوه الهی و با همراهی مردم و جوانان، تا جان و توان دارم نخواهم گذاشت چنین اتفاقی در کشور بیفتد.» [خامنهای ۱۲ مهر ۹۷]
پس خامنهای این فرض را هم در نظر میگیرد، «کسانی که در داخل»، «در حال انجام دادن بزرگترین خیانت» هستند، میتوانند با گرفتن «جان و توان» او، خط «تسلیم شدن» را به پیش ببرند.
در فروپاشی خلافت اسلامی! هرکس سهمی دارد که ادا میکند. سهم آنهایی که در صفوف سپاه و سایر بخشهای نظام به درستی ترسیده و ناامید شدهاند در افزایش تفرقه و بیرونی شدن خروجهایشان بر خلیفه، آشکار میشود. اما پایان کار خلافت اسلامی! تنها با طی شدن مراحل فروپاشی آن تکمیل نمیشود؛ مراحل فروپاشی نظام تنها مقدمهای برای اجرای سرنگونی یعنی به زیر کشیدن سلطنت ولایت مطلقه فقیه از اریکه به زیر است؛ اما سهم این یک، تنها از یک جانب ادا میشود؛ کانونهای شورشی؛ آنچه در ادبیات درونی نظام از آن به عنوان بازگشت میلیشیای مجاهدین یاد میشود.
در همین زمینه:
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org
برای ارتباط با ما @manrakh342