تأملی برحکم دادگاهی در آلمان مبنی بر استرداد دیپلمات – تروریست رژیم ایران به بلژیک


اسدی تروریست ،تأملی برحکم دادگاهی در آلمان مبنی بر استرداد دیپلمات – تروریست رژیم ایران به بلژیک
استرداد دیپلمات – تروریست رژیم ایران به بلژیک که در حکم دادگاهی در آلمان مورد تایید قرار گرفته است حکایت از تضعیف جدی سیاست مماشات در این کشور دارد. با نگاهی به گذشته می‌توان به یاد آورد که روزگاری همین دیپلمات – تروریست‌های رژیم ایران به سادگی و بی‌توجه به جرمی که مرتکب شده‌اند آزاد می‌شدند.
علیرضا یعقوبی
در خبرهای ۹ مهر آمده بود که دادگاه مربوط به دیپلمات – تروریست رژیم در آلمان که ماده انفجاری را همزمان با برگزاری مراسم ویلپنت امسال در اختیار دو عنصر نفوذی قرار داده بود تا در آن مراسم منفجر سازند، با استرداد اسدالله اسدی به کشور بلژیک موافقت کرده است.
می توان گفت که در اینجا هم «فرشته عدالت» بر «عفریت سازش» و مماشات دولتهای اروپایی و در رأس همه آنها دولت آلمان پیشی گرفته است.
دولت آلمان ید طولایی در پیشبرد سیاست و یا بهتر بگوییم استراتژی سازش و مماشات با بزرگترین دشمن بشریت متمدن یعنی «بنیادگرایی دینی» به پدرخواندگی ولی فقیه تهران ایفا کرده است.
هانس دیترش گنشر وزیر امور خارجه اسبق آلمان طراح و معمار سیاست «گفتگوهای انتقادی» که سپس به «گفتگوهای سازنده» تغییر نام داد، با رژیم ملایان حاکم بر ایران بوده است که مسیر آن همواره از چشم پوشی بر نقض فاحش حقوق بشر و بهتر است بگوییم «جنایت علیه بشریت» در خدمت منافع حقیر تجاری شرکت ها و کارتل ها و کلان سرمایه داری آلمان می گذشت.
نمی توانم کتمان کنم که در سال ۶۰ طی دیداری در کادر روابط دیپلماتیک مقاومت ایران با این توجیه از سوی یکی از سیاستمداران آلمان مواجه شدم که ادعا می کرد که آلمان دو جنگ جهانی را براه انداخت تا دنیا را فتح سازد اما در هر دو جنگ شکست خورد. جمعبندی از آن جنگها بما آموخت که یگانه راه توفیق و پیروزی همانا برخورداری از اقتصاد قوی و مرجح شمردن منافع آن بر روابط سیاسی در روابط دیپلماتیک است. ما حتی در دوران آپارتاید از آنچه که در آفریقای جنوبی می گذشت علیرغم اعتراض تمامی دنیا هیچگونه واکنشی نداشتیم. اگر از اقتصاد قوی برخوردار باشید می توانید خلاء ناشی از این دیدگاه را با تغییر شرایط در کمترین زمان ممکن پر کنید!
آری این همان آلمانی است که بعد از دستگیری صادق طباطبایی با چمدانی از مواد مخدر در فرودگاه کلن – بن بنا به دستور مستقیم و صریح گنشر در ساعات تنفس نیمروزی دادگاه او در شهر دوسلدورف، او را به ایران عودت داد و بنا به اظهارات قاسمی سخنگوی وزارت خارجه رژیم در ماجرای اسدالله اسدی انتظار آن بود که آلمان با درک منطقی اوضاع دیپلمات – تروریست یادشده را به ایران بازگرداند!، اما سؤال اینجاست که چه کسی آن خلاء حاکم بین روابط گسترده اقتصادی با اجرای عدالت را پر کرد؟ اگر به تجربه ۴۰ ساله ام بخواهم مراجعه کنم، فقط و فقط در جواب می گویم: «مقاومت ایران»؛ یعنی موقعیت و جایگاه کنونی مقاومت در داخل ایران که دیالکتیک وار از موقعیت و جایگاه امروزی آن در عرصه بین المللی جدا نیست؛ مقاومتی که لاجرم معادله بین عفریت منافع اقتصادی و اجرای عدالت را بنفع فرشته عدالت بهم زده شده است.
آری در کادر روابط گذشته بسادگی رژیم می توانست هر جنایتکاری را از چنگال عدالت رهانیده و به تهران بازگرداند. همانگونه که در رابطه با رسوایی بزرگ صادق طباطبایی در اوج بهت و حیرت افکار عمومی آلمان این کار را کرد.
در رابطه با جنایت میکونوس هم رژیم تمامی تلاشش را بکار گرفت اما گستردگی ابعاد جنایات و استقلال دادگاه محلی در آلمان فدرال و شخص دادستان پرونده و همگامی و همکاری تمامی ایرانیان و تلاش بی وقفه کادر دیپلماتیک مقاومت کوره گدازانی برای آبدیدگی در برخورد با شرایط امروز شد چرا که تا این رژیم هست، ترور و صدور تروریسم بخشی تفکیک ناپدیر از ماهیت ماهوی آن خواهد بود.
در این واقعیت جای هیچ شکی نیست اما ایستادگی در برابر آن در وهله اول و در گام نخست اولا به افشاگری گسترده بین المللی مقاومت ایران که از کوچه و خیابانهای شهرهایی که حامیان مقاومت در آن زندگی می کنند، شروع شده و به روزنامه ها و سایتها و رادیو و تلویزیونها برای اطلاع افکار عمومی از آنها راه برده و میان بر زده و در نهایت به کریدورهای پارلمانها و نشست های سیاسی – افشاگرانه ختم شده است تا حلقه طناب اجرای عدالت را بر گردن سیاست مماشات و سازش تنگ و تنگتر سازد تا آن را توان اجرای تحقق امیال و هوسهای تاجرمنشانه اش نباشد!
در راستای همین تنگ آمدن حلقه بر گردن سیاست مماشات و یا بهتر بگوئیم استراتژی سیاست مماشات است که بازهم امروز در سایتهای خبری می خوانیم: «دولت فرانسه اعلام کرده است که دارایی‌‌های «معاونت امنیت داخلی وزارت اطلاعات ایران» و دو شهروند ایرانی را در ارتباط با طرح حمله به گرد‌همایی مجاهدین خلق در پاریس مسدود کرده است.»
و این چیزی نیست جز تحقق همان کلام رهبر مقاومت ایران که در اوج توطئه ها و جنایاتی که اشرف و بهترین فرزندان ایران زمین ساکن آن را فرا گرفته بود، گفت : «اگر اشرف قیام کند، جهانی به مقاومت قیام خواهد کرد!»
آری این است پیروزی استراتژی قیام به وظیفه ملی و میهنی در برابر استراتژی سازش و معامله گری و منافع حقیر اقتصادی، اگر روزگاری در اینجا و آنجا مقاومت ایران «میز معامله» و سازشکاری را بهم می زد، امروز به ضرس قاطع می توان ادعا کرد که این امر راه به تغییر بنیادین در توازن قوایی برده است که در یک سوی آن «عفریت سازش» در خدمت منافع حقیر اقتصادی قرار داشت و در سوی دیگر آن «فرشته عدالت».
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342