خمینی با حمام خونی که در ایران راه انداخت، خیز برقراری یک خلافت چندصد ساله را برداشته بود. او تقریباً یک نسل کامل از جوانان ایرانی را نابود کرد اما مقاومت نابود نشد!
در حالیکه همه نیروها صحنه را خالی کردند، تنها مقاومت ایران بود که ایستاد تا خمینی دق کرد و مرد و اینک جانشیانش نیز در آستانه سقوط قرار گرفتهاند. حاصل مقاومت ۴۰ساله اینک در یک آلترناتیو ذخیره شده که سرمایه اکنون و آینده ایران است.
۴۰سال قیام، ۴۰سال سرکوب و ۴۰سال مقاومت و مبارزه!
اکنون اگر کسی سؤال کند:
اینهمه سال مقاومت و مبارزه، چه حاصلی دربرداشته؟
آیا دستاوردی شایسته اینهمه سال داشتهایم؟
آیا در جهانی که همه چیز در گروی قدرت و تعادل قواست، آیا مقاومت و مبارزه ما، تاثیری هم داشته؟
قرار بود به چه نتیجهای برسیم؟
آیا رسیدهایم؟ در کجای این مسیر قرار داریم؟
آیا نقطه پایانی در چشمانداز هست؟
پاسخ ساده و روشن است: شورای ملی مقاومت ایران! مریم رجوی!
تردیدی نیست حاصل ۴دهه حاکمیت آخوندی سرکوب و غارت و به خاک سیاه فقر نشاندن بیش از ۸۰درصد مردم ایران بوده است. اما آیا این تمامی واقعیت صحنه ایرانزمین طی ۴۰سال است؟
آنچه امروز در کف خیابانهای شهرهای ایران از خیزشها و اعتراضهای اقشار مختلف جریان دارد، بهروشنی قسمت دیگر واقعیت، یعنی مقاومت مردم ایران و فرزندان پیشتازشان را نشان میدهد.
به راستی دستاورد این مقاومت ۴۰ساله در برابر دیکتاتوری خمینی چیست؟ میزان تاثیرش در جامعه ایران بهویژه صحنه سیاسی کشور چه بوده است؟
آلترناتیو ۴۰ساله، حاصل تاثیر مقاومت!
شاید بهتر باشد بحث تاثیر داشتن یا نداشتن مقاومت بر وضعیت موجود را با خاطرهای قدیمی از بنیانگذار مجاهدین آغاز کنیم:
«روزی محمد حنیفنژاد بنیانگذار کبیر مجاهدین در یک حوزه آموزشی از مبارزه و صبح سپید فردا سخن میگفت.یکی از حضار با اشاره به تسلط دیکتاتوری شاه گفت: «این حکومت میخش را حسابی کوبیده! آمریکا، اروپا و همهقدرتهای عالم هم پشت او هستند و از او حمایت میکنند، تلاش این گروه کوچک ما چه تاثیری میتواند در تغییر وضعیت موجود داشته باشد»؟
«محمدآقا» (لقبی که مجاهدین از دیرباز در مناسبات درونی خود برای بنیانگذارشان انتخاب کردهاند) کمی سکوتکرد و سپس انگشتش را به لیوان بلوری که در دست داشت زد. لیوان صدای کوچکی کرد، آنگاه گفت: «فیزیک جدیدثابت میکند که حتی «همین صدا» یعنی برخورد انگشت با لیوان هم تا کهکشانها خواهد رفت، تأثیرش را خواهدگذاشت و گم نخواهد شد. چطور عمل صالح کسانی که از جور و ستم به ستوه آمدهاند و برای آزادی خلق ومیهنشان بهپاخاستهاند و از همه چیز دستشسته و مبارزه میکنند، بیتأثیر است»؟
نگاهی به جهان در اواخر قرن بیستم
در آستانه چهلمین سال سقوط دیکتاتوری سلطنتی، فرصتی است تا ورای تمامی تفسیر و تحلیلهای جاری که این روزها عموم رسانههای فارسیزبان را فراگرفته، نگاهی کلیتر شود به آنچه که اتفاق افتاد و آنچه که در جریان است.
جهان در اواخر قرن بیستم با تحولاتی روبهرو شد که سرنوشت بخش مهمی از قرن بیستویکم را در همان تاریخ رقم زد:
با فرو پاشی شوروی، قوانین تعادلقوا در جهان دوقطبی به کلی تغییر کرد. یکی از مهمترین تغییراتی که بهوجود آمد، دگرگونی فضای مبارزه برای برقراری عدالت اجتماعی بود که بهناگهان و در وضعیتی غیرمنتظره، ناگزیر از حرکت در دنیایی «تکقطبی» شد.
یکی از پیامدهای جهان تکقطبی، حمله به عراق و تقدیم آن در سینی طلایی به فاشیسم مذهبی حاکم بر تهران بود. مائدهای که آخوندها حتی در خواب هم تصورش را نمیکردند! پیآمد فاجعهبار تحویل عراق به باند خمینی، بهگفته مریم رجوی، هزاران بار از تهدید بمب اتمی خطرناکتر بوده و هست، هشداری که بسیار دیر شنیده شد و هنوز هم برخی طرفحسابهای اروپایی تمایلی به شنیدن آن ندارند و چشمشان به چند بشکه نفت ارزان ایران و عراق است!
اینگونه بود که بنیادگرایی مذهبی پا از مرزهای ایران فراتر نهاد تا جایی که جهان اینک خود را با تهدیدی به اسم بنیادگرایی مذهبی روبهرو میبیند. پدیدهای که خواهان بازگشت به قرون وسط است! آن هم در حالیکه خود از تمامی مواهب تمدن صنعتی غرب بهره میبرد، از تکنولوژی آن برای کشتار بیشتر استفاده میکند، از مناسبات حقوقی آن برای رخنه در اعماق میکروبزای جامعه و فعال کردن ویروسهای خفته و گرایشهای از دور خارج شده ارتجاعی بهره میبرد و همزمان از سازوکارهای حقوق پیشرفته غربی برای پیگیری شیادانه دعاوی ضدبشری خود سوءاستفاده میکند در حالیکه همزمان، شهروندان خودش را از کمترین حقوق مشابه محروم میکند!
آلترناتیو قرونوسطایی برای مناسبات سوداگری!
به این ترتیب، امروز جهان در غیاب یک آلترناتیو پیشرو برای مبارزه با مناسبات استثماری و نواستعماری، دفعتاً با ارتجاع مذهبیای روبهرو شده که با همه عقبماندگی تاریخی و بیمایهگی حقارتبارش، بر کرسی «آلترناتیو» مینشیند و به این ترتیب اهمیتی کاذب مییابد. مضحکهای که در اولین آزمونهای عملی مدیریت جامعه خودش، فروریخته و دجالیتش برملا شده است. اما همین پدیده بیمایه و حقیر، با تکیه به ثروت افسانهای نفت ایران و با تکیه به دجالگری مذهبی، به خطر عاجلی در گوشه خاورمیانه تبدیل شده و از حمایت مماشاتگران بینالمللی هم برخوردار میگردد و تا یکقدمی ساخت بمب اتمی هم پیش میرود!
هیچکس به اندازه مردم ایران خطر را حس نکرد
در آن سالها هیچکس احساس مردم ایران را درک نکرد، جدای از نیروها و نهادهای مردمی و دمکراتیک، هیچکس درد مردم ایران را حس نکرد، آنچه که کم بود همدردی بود حتی همدردی لفظی! روزگاری بود که همه قدرتها بر سر سفره نفت ایران با آخوندها جناق میشکستند!
رئیسجمهور وقت فرانسه ژاک شیراک میگفت چه عیبی دارد که آخوندها یکی دوتا بمب اتمی هم داشته باشند؟!(سایت حکومتی عصر ایران ۱۲بهمن ۸۵)
یکی دیگر از رهبران معروف جهان بیخ گوش خوزه ماریا آزنار، نخستوزیر وقت اسپانیا، نجوا میکرد: «خوزه ماریا! نگران بمباتمی ایران نباش، اسراییل حلش میکند! من و تو میتوانیم هر چیزی به ایران بفروشیم حتی اگر نگران بمب هستهای این کشور باشیم چرا که در پایان، اسراییل خود به حساب این قضیه خواهد رسید»!(سایت حکومتی انتخاب ۲۹اردیبهشت ۹۱)
مردم و مقاومت ایران باید از چنین سدهایی که به دفاع از آخوندها و منافع تجاری حاصل از دوستی با آنها صف بسته بودند، عبور کنند.
یک لحظه چشمهایتان را ببندید و صحنه سیاسی ایران را بدون مجاهدین تصور کنید!
بدون ۴۰سال مبارزه مجاهدین، بدون ۱۲۰هزار شهیدی که با خون خود راه گشودند!
بدون شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی!
آخوندها را یکهتاز میدان بدون هیچ نیروی مقاومتی در نظر بگیرید که چه میکردند؟
راستی اگر مجاهدین و مقاومتی در میان نبود؟...
اهمیت جهانی تاثیر مجاهدین
در چنین تابلویی است که حضور مجاهدین و مقاومت ایران بهعنوان یک آلترناتیو پیشرو در برابر این نظام وحشی، اهمیتی جهانی مییابند و در مییابیم که بهقول «ولید فارس» اگر مجاهدین نبودند، جهان باید خودش دستبهکار میشد و پدیدهای با مختصات مجاهدین برای مقابله با تهدید جدید جهان میساخت!
اگر بپذیریم یا نپذیریم که تهدید جدید جهانی در حال حاضر فاشیسم مذهبی آخوندهاست، اما هیچکس از پذیرش این واقعیت گریزی ندارد که پاسخ حقیقی و واقعی فاشیسم مذهبی آخوندها، مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هستند ولاغیر!
آنچه که شهود بالا به حقانیت آن گواهی دادند، همگی در این دستگاه است که معنی میبابند.
برای درک بهتر تاثیر مجاهدین و آنچه که چهرههای شناخته شده جهانی گفتهاند، یک لحظه چشمانتان را ببندید و تمامی حوادث ۳-۴دهه اخیر را بدون حضور و تاثیرهای مجاهدین و مقاومت ایران، یکبار در ذهن مرور کنید:
- یک دیکتاتوری قدرتمند و آسودهبال از مخالفتهای داخلی،
- مجهز به بمب اتمی
- با مناسبات گسترده جهانی و منطقهای
- که تمامی مخالفانش را کشته یا منکوب و بیاثر کرده!
- و یکهتاز میدان است بدون ترس از سرنگونی و بدون واهمه از آلترناتیوی که مزاحمش شود!
فعالیت مقاومت ایران در چنین ظرف و شرایطی باید پیشمیرفت و رفت!
مجاهدین از کجا آغاز کردند؟
مجاهدین و تحکیم پایههای نظری انقلاب
مجاهدین خلق با شناختی که از خمینی و ارتجاع مذهبی داشتند از همان ابتدا دستاندرکار تلاشی طاقتفرسا و پرقیمت برای افشای چهره ارتجاعی خمینی و فاشیزم مذهبی حاکم شدند و به بنای یک آلترناتیو تمامعیار در برابر ارتجاع مذهبی همت گماشتند.
اولین گام در واقع افزایش شناخت تودهها از ارتجاع و تنظیم مرزبندیهای تودهای با آخوندها بود. کلاسهای فلسفه تطبیقی مسعود رجوی در تهران در سال ۵۸ این مهم را در کلاس حضوری با هزاران دانشجو بهعهده گرفت و با تکثیر نوار صوتی و کتابهای جیبی ارزانقیمت، در عرض یکهفته آن درسها تا دورترین نقاط ایران میرفت. به این ترتیب نسلی پرورش یافت که در برابر افکار ارتجاعی آخوندها آبدیده و کارآمد شد و در مراحل بعدی نبرد توانست بهعنوان ستون فقرات مقاومت، به ایفای مسئولیت بپردازد.
نسلی که با درسهای تبیین جهان مسعود رجوی تربیت شد، در گام بعد نیروی پیشتاز مقاومت و انقلاب در برابر ارتجاع ویرانگر خمینی شد.
سازماندهی مقاومت تمامعیار
دومین گام، برپایی یک مقاومت تمامعیار در برابر سرکوب خونین و سیستماتیکی بود که خمینی به جامعه تحمیل کرد!
تأسیس شورای ملی مقاومت
مجاهدین در سومین گام با ایجاد یک آلترناتیو سیاسی به اسم شورای ملی مقاومت ایران، امکانی برای برقراری اتحاد تمامی نیروهای خواهان برقراری یک جمهوری دموکراتیک و کثرتگرا به جای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران شدند. اقدامی که امکان سرقت مجدد انقلاب و رنج و تلاش مردم از نوعی که خمینی انجام داد را سد میکند.
تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران
در گام بعدی مجاهدین خلق با تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران، راه اصلی، جدی و نهایی برای سرنگونی ارتجاع خونریز مذهبی را به همگان نشان دادند. این ارتش کمی بعد به کعبه آمال جوانان رزمنده ایرانی تبدیل شد و شکستهای کمرشکنی نصیب نیروهای سرکوبگر خمینی کرد.
درهمشکستن ماشین جنگی خمینی
در گام بعد مجاهدین یکی از بزرگترین نبردهای تاریخ معاصر ایران برای پایان دادن به یک جنگ ضدمیهنی را سازمان دادند و موفق شدند در چند سال نبرد بیامان و با بیش از یکصد رشته عملیات سنگین نظامی با درهمشکستن ماشین جنگی خمینی، او را ناگزیر از پذیرش آتشبس کنند وگرنه که خمینی بهقول خودش تا ۲۰سال بعد هم جنگ را تمام نمیکرد!
با ختم جنگ بود که فضای جامعه مستعد حرکتهای اعتراضی و قیامهای پیدر پی شد و تا حدی اوضاع جامعه از زیر بار شرایط جنگی خارج کرد در حالیکه بسیاری کسان که این روزها دم از اپوزیسیون شدن میزنند در آن روزها «هیزم بیار» کوره جنگ ضدمیهنی خمینی بودند!
درهمشکستن ماجراجویی اتمی آخوندها
مجاهدین و مقاومت ایران در گام بعدی موفق شدند ماجراجویی اتمی آخوندها را در انظار جهانیان افشا کرده و دنیایی را از یک خطر قریبالوقوع نجات داده و مردم خود را نیز از سقوط در یک فاجعه اتمی نجات دهند. امری که عظمت و اهمیت آن بعدها بیشتر روشن خواهد شد.
در همکوبیدن سیاست ضدحقوقبشری آخوندها
مجاهدین پا به پای عملیات پیچیده نظامی، با برپایی کارزارهای متعدد بینالمللی، تا آنجا که تعادلقوای جهانی و سیاست مماشات اجازه میداد، توانستند دست آخوندها را برای سرکوب بیشتر مردم ایران ببندند. صدور نزدیک به ۷۰قطعنامه سازمان ملل و کمیسیون حقوقبشر آن نهاد در سراسر این ۴۰سال، بهمثابه زنجیرهایی بر دست و پای رژیم، از توان رژیم در سرکوب مردممان کاست.
جهانی کردن جنبش دادخواهی
یکی دیگر از دستآوردهای مقاومت ایران، جهانی کردن جنبش دادخواهی قتلعامشدگان جنایت ۶۷ است که طی آن بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی حکمگرفته ایران به فرمان خمینی اعدام شدند.
اکنون پرونده جنایت ۶۷ در سازمان ملل گشوده است تا هنگامی که تعادلقوای مردم با رژیم به نقطهای بالغ گردد که بتوان آخوندها را همانند جنایتکاران دادگاه نورنبرگ به پای میز محاکمه کشاند و به سزای اعمالشان رساند.
به شکست کشاندن سیاست منطقهای رژیم
یکی دیگر از مهمترین گامهای مقاومت ایران و مجاهدین، به شکست کشاندن سیاستهای توسعهطلبانه رژیم در منطقه است که مجاهدین در جریان ۱۵سال محاصره در عراق موفق به انجام آن شدند. روزهایی که مجاهدین به باز کردن چشم جهانیان نسبت به خطر دخالتهای منطقهای آخوندها مبادرت کردند، بسیاری حرکت مجاهدین را ناشی از دشمنی کور آنها با رژیم خمینی و غلو و بزرگنمایی کاذب خطر گسترش آخوندها در منطقه میدانستند! هنگامی که مریم رجوی اعلام میکرد که خطر بلعیدن عراق توسط آخوندها هزاران بار از خطر اتمی رژیم بیشتر است، بسیاری صاحبنظران سیاسی آن را نشنیده میگرفتند. امروزه ثابت شده آنچه که مجاهدین در خشت خام میدیدند بعضیها در جام جهاننما و با قویترین عینکها نمیتوانستند ببینند. واقعیتی که اینک بهعنوان معضل اصلی جهان متمدن و مردم منطقه خود را نشان میدهد.
سیاست منطقهای مجاهدین در آشفتهبازار آشوبزده خاورمیانه که بهقول معروف حتی دیگر سگ هم صاحبش را نمیشناخت، نشان شناخت دقیق و عمیق مجاهدین از مسایل منطقه و ایران است که اینک نقطه پیوند مردم ایران و منطقه و از پایههای عینی یک جبهه مردمی و مترقی بر ضد فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران شده است.
اکنون مردم ایران یک آلترناتیو امتحان پسداده و رزمدیده دارند که:
رهبری مشخص و شناختهشدهای دارد
سیاستهای داخلی و خارجی اعلامشدهای دارد
برای انتقال حاکمیت به مردم ایران، دوره معینی را مشخص کرده
برای جمهوری آینده و اقتصاد و بیمههای اجتماعی و خدمات مدنی پیشنهادهای خاص خود را دارد
برای احقاق حقوق تاریخی کارگران و دهقانان و دیگر زحمتکشان، برنامههای خود را دارد
برای احقاق حقوق زنان و رفع ستم مضاعف قومی و مذهبی و جنسیتی، راهکارهای اعلام شده خود را دارد
برای خود جز حق آزادی بیان و آزادی تبلیغ و انتشار نظراتش هیچ چیز دیگری نمیخواهد!
خارج کردن نام مجاهدین و مقاومت ایران از لیستهای سیاه
مقاومت ایران با هدایت مریم رجوی در یک اقدام بینظیر تاریخی توانست و در نبردی نابرابر و سنگین نام مجاهدین و مقاومت ایران را از لیست سیاه تروریستی اروپا و آمریکا خارج کند و در اصل سرمایهگذاری سالیان آخوندها با کمک مماشاتگران غربی را در بستن بال و پر مقاومت به شکست بکشاند. و به عکس به جهانیان اثبات کند که این نظام ولایت فقیه است که بهعنوان پدرخوانده تروریستم در جهان باید در لیستهای سیاه قرار گیرد.
افشای سیاست صدور تروریسم آخوندها
یکی از مهمترین گامهای مجاهدین و مقاومت ایران در راه سرنگونی رژیم و برقراری یک حاکمیت ملی و مردمی در ایران، افشای سیاست صدور تروریسم آخوندهاست که اکنون دست و بال آخوندها را در پوست گردو گذاشته و باعث اخلال در سیاستهای جنایتکارانه آنها در منطقه و جهان شده است.
اکنون در نزدیک به ۱۰کشور اروپایی، آسیایی و آفریقایی و آمریکایی پروندههای عملیات تروریستی رژیم گشوده شده است.
ضربه زدن به سیاست جهانی مماشات با آخوندها
یکی از بلندترین گامهای مجاهدین و مقاومت ایران در تمامی این سالها ضربه زدن به سیاست جهانی مماشات با آخوندهاست که هم راه را بر حمایتهای استعماری از این رژیم فاشیستی محدود کرده است و هم به تاراج استعماری منابع ملی و ثروتهای نفتی کشور ضربه نسبی وارد کرده است. اکنون آخوندها نه آن حریم امن پیشین خود در عرصه سیاسی جهان را دارند و نه آن حریم امن اقتصادی را در بازارهای جهان که بتوانند به اتکای آنها و با فروش خیانتکارانه نفت به قیمت مفت و وارد کردن صندوق صندوق دلارهای تازه چاپشده، مسائل و مشکلات تروریستی و سرکوبگرانه خود را پیش ببرند.
تثبیت مسأله دموکراسی و حاکمیت ملی در صدر خواستههای انقلاب مردم ایران
یکی از دردناکترین صحنههای انقلاب به سرقت رفته ۵۷ آنجایی چهره میکند که حاکمیت مردم را پیش چشم مردم به سرقت بردند و ۱۲۰هزار تن از جوانان همان مردم را بهقتل رساندند، بیش از ۳۰هزار تن از جوانان اسیر همان مردم را که در زندانهای رژیم دوران محکومیت خود را سپری میکردند ناگهان اعدام کردند و افسوس که برخی نیروهای سیاسی فاسد وطنی بر کشتههای جوانان آزادیخواه این میهن پایکوبی کرده نقل و شیرینی پخش کردند و به سبکسری خائنانهای «دموکراسی و حاکمیت مردمی» را شعار انحرافی مجاهدین اعلام کردند!
اکنون و پس از گذشت سالها از آن روزهای سیاه، آن گروهها در چاه حماقت و خیانت خود سقوط کرده و از عرصه تاثیر بر جامعه سیاسی ایران حذف شدهاند و آخوندها نیز در صف محاکمه برای جنایاتشان نامنویسی شدهاند!
یک زن در مقام رئیسجمهور مقاومت
و البته تمامی دستآوردها و گامهای مجاهدین و تاثیر همه دستآوردها و اعمال مجاهدین و مقاومت ایران در عرصه سیاسی ایران را اگر بخواهیم در یککلام جمعبندی کنیم میتوان گفت حاصل تمامی این چهل سال در کنار به نابودی کشاندن آرزوی خلافت ابد مدت آخوندها، معرفی یک زن بهعنوان رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال است که نفس حضورش در این موضع، باطلالسحر تمامی دعاوی اسلامپناهیهای دروغین آخوندها و متحدانشان است.
رئیسجمهوری که برای تمامی مسائل و مشکلات ایران آخوندزده، راهکارهای از پیش اندیشیده شدهای آماده کرده است:
اوست که برای مسأله زنان پاسخی مترقی و انقلابی دارد،
برای مسأله ملیتها و تبعیضهای مذهبی و قومی پاسخی ایرانی، انسانی و انقلابی دارد،
برای تضمین حاکمیت مردم بهویژه زحمتکشان راهکار دارد،
برای رفاه، آزادی و عدالت اجتماعی پیشاپیش طرح و برنامه اعلام شده دارد
و برای تضمین و احقاق حق حاکمیت مردم و پیشگیری از انحراف و سرقت دوباره انقلاب به دست عوامل استعمار و ارتجاع، در کف تمامی خیابانهای کشور، فوج فوج کانونهای شورشی دارد که با برخورداری از آرمانهای بالای ملی و میهنی و مجاهدی، به الماسهایی شکافنده تبدیل شدهاند که آمادهاند تمامی هستی خود را فدای رهایی خلقشان کنند!